گنجور

شمارهٔ ۷۹

گل صدبرگ من سنبل بر اطراف سمن دارد
رخ یار من از نسرین خطی بر نسترن دارد
عذارش گرچه از نسرین سواد مشک پیدا کرد
ز مشک سوده رخسارش غباری بر سمن دارد
به چین زلف پرچینش که کرده سنبلش صد ره
به است از نافه مشکی که آهوی ختن دارد
سرابستان خوبی را جمال امروز حاصل کرد
که از رخسار و بالایش گل و سرو چمن دارد
دو فتان نرگس جادوش جان می‌خواهد از مردم
ندارد جان دریغ آن کو که جانی در بدن دارد
اگر بیند گل اندام مرا روح القدس روزی
شود حیران آن خطی که آن پاکیزه تن دارد
دمش چون نفحه عیسی به عاشق روح می‌بخشد
تعالی الله! چه لطف است این که آن شیرین‌دهن دارد
وطن، کوی خرابات است و دور افتادم از آنجا
ولی زین رهگذر شادم که جان عزم وطن دارد
شب قدر، ای قمر! چندان به حسن خود مناز آخر
که زلفش چون مه تابان به زیر هر شکن دارد
به بازار سر زلفش دل و جان برده‌ام لیکن
کجا آن سنبل مشکین سر سودای من دارد
حروفی زان شدم در دور زلف و نقطه خالش
که نون ابرو و میم دهانش نقش «من» دارد
نسیمی از لب جانان به دست آورد جام جم
چو رند یک جهت زان رو صفا با درد دن دارد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گل صدبرگ من سنبل بر اطراف سمن دارد
رخ یار من از نسرین خطی بر نسترن دارد
هوش مصنوعی: گل صدبرگ من، شبیه به سنبل، در اطراف سمن است و چهره محبوب من دارای خطی از نسرین بر روی نسترن است.
عذارش گرچه از نسرین سواد مشک پیدا کرد
ز مشک سوده رخسارش غباری بر سمن دارد
هوش مصنوعی: هرچند عطرش از گل نسرین بسیار خوشبو و دلپذیر است، اما چهره‌اش که از مشک معطر شده، نرم و لطیف، کمی هم نشانه‌ای از غبار سمن دارد.
به چین زلف پرچینش که کرده سنبلش صد ره
به است از نافه مشکی که آهوی ختن دارد
هوش مصنوعی: زیبایی و پیچش زلف او که مانند سنبل زیبایی دارد، به مراتب بیشتر از عطر خوش نافه مشکی است که در سرزمین ختن وجود دارد.
سرابستان خوبی را جمال امروز حاصل کرد
که از رخسار و بالایش گل و سرو چمن دارد
هوش مصنوعی: جمال امروز باعث به وجود آمدن فضایی زیبا و دلنشین شده که در آن از چهره و زیبایی او گل و سرو وجود دارد.
دو فتان نرگس جادوش جان می‌خواهد از مردم
ندارد جان دریغ آن کو که جانی در بدن دارد
هوش مصنوعی: دو فرد زیبا که چشم‌های جادوگرانه‌ای دارند، جان و زندگی می‌طلبند. از مردم، کسی که برای آن‌ها جانش را فدای عشق نکند، چه ارزشی دارد؟ آن کس که واقعاً زنده است باید بهایی برای عشق بپردازد.
اگر بیند گل اندام مرا روح القدس روزی
شود حیران آن خطی که آن پاکیزه تن دارد
هوش مصنوعی: اگر کسی زیبایی و نیکی من را ببیند، روح القدسی که به او الهام می‌شود، حیرت‌زده خواهد شد از آن نازک‌خیالی که در وجود آن شخص پاکیزه وجود دارد.
دمش چون نفحه عیسی به عاشق روح می‌بخشد
تعالی الله! چه لطف است این که آن شیرین‌دهن دارد
هوش مصنوعی: دم او مانند بوی خوش عیسی است که به عاشق جان تازه‌ای می‌بخشد. ای خدای بزرگ! چه رحمت است که آن فرد شیرین‌زبان این نعمت را دارد.
وطن، کوی خرابات است و دور افتادم از آنجا
ولی زین رهگذر شادم که جان عزم وطن دارد
هوش مصنوعی: سرزمین مادری‌ام، محلی پراز خوشی و نشاط است و هرچند از آن دور شده‌ام، ولی از این مسیر که می‌گذرم، خوشحالم که جانم هنوز خواهان بازگشت به وطن است.
شب قدر، ای قمر! چندان به حسن خود مناز آخر
که زلفش چون مه تابان به زیر هر شکن دارد
هوش مصنوعی: ای قمر شب قدر! به خاطر زیبایی‌ات خیلی مغرور نباش، زیرا که زلف او مانند ماهی درخشان، در زیر هر حالت و چین و شکن زیبایی خاصی دارد.
به بازار سر زلفش دل و جان برده‌ام لیکن
کجا آن سنبل مشکین سر سودای من دارد
هوش مصنوعی: من به بازار زیبایی و دلربایی او رفته‌ام و همه وجودم را فدای او کرده‌ام، اما نمی‌دانم آن گلی که محبوب من است، کجاست و چه حالتی دارد.
حروفی زان شدم در دور زلف و نقطه خالش
که نون ابرو و میم دهانش نقش «من» دارد
هوش مصنوعی: من به حروفی تبدیل شدم که در دایره‌ی زلف او و نشانه‌ی خال زیبایش وجود دارند، به‌طوری که ابروی او نشانی از من دارد و دهانش نیز این نقش را به تصویر می‌کشد.
نسیمی از لب جانان به دست آورد جام جم
چو رند یک جهت زان رو صفا با درد دن دارد
هوش مصنوعی: یک نسیم ملایم از لب محبوب به دست آورد، و رند که در یک سمت قرار دارد، از این رو در کنار درد دنیا، صفایی دارد.