شمارهٔ ۷۷
ماه نو چون دیدم ابروی توام آمد به یاد
چون نظر کردم به گل، روی توام آمد به یاد
طره مشکین شبی دیدم مسلسل بر قمر
سنبل زلفین هندوی توام آمد به یاد
معجزات انبیا میخواند ارباب معین
سحر چشم مست جادوی توام آمد به یاد
از شب قدر آیتی تفسیر میکرد آفتاب
قصه سودای گیسوی توام آمد به یاد
وصف باغ خلد میکردند با هم زاهدان
جنتآباد سر کوی توام آمد به یاد
ساقیان روضه میکردند ذکر سلسبیل
ذوق جام لعل دلجوی توام آمد به یاد
چون رقیبانت به خونم نیز میکردند تیغ
ساعد سیمین بازوی توام آمد به یاد
عابدان از قبله میگفتند هر یک نکتهای
گوشه محراب ابروی توام آمد به یاد
(حاصلی از بهر دستاویز روز آخرت
فکر میکردم شبی موی توام آمد به یاد)
میزد اشعار نسیمی دم ز انفاس مسیح
از دم جانبخش خوشبوی توام آمد به یاد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ماه نو چون دیدم ابروی توام آمد به یاد
چون نظر کردم به گل، روی توام آمد به یاد
هوش مصنوعی: وقتی ماه نو را دیدم، ابروی تو به یادم آمد. و زمانی که به گل نگاه کردم، چهره تو در ذهنم تداعی شد.
طره مشکین شبی دیدم مسلسل بر قمر
سنبل زلفین هندوی توام آمد به یاد
هوش مصنوعی: شبی موهای تیرهای را دیدم که به صورت زنجیری به ماه آویزان شده بود، و به یاد زلفهای خوشفرم تو، که شبیه سنبل هستند، افتادم.
معجزات انبیا میخواند ارباب معین
سحر چشم مست جادوی توام آمد به یاد
هوش مصنوعی: معجزات پیامبران را میخواندند، اما جاذبه و زیبایی چشمان مست تو برای من یادآور جادو و سحر است.
از شب قدر آیتی تفسیر میکرد آفتاب
قصه سودای گیسوی توام آمد به یاد
هوش مصنوعی: در شب قدر، نور خورشید داستان عشق و جذابیت موهای تو را برایم تفسیر میکرد و مرا به یاد تو میانداخت.
وصف باغ خلد میکردند با هم زاهدان
جنتآباد سر کوی توام آمد به یاد
هوش مصنوعی: زاهدان بهشت به زیباییهای باغ خلد اشاره میکردند، اما من به یاد کوی تو افتادم که در جنتآباد قرار دارد.
ساقیان روضه میکردند ذکر سلسبیل
ذوق جام لعل دلجوی توام آمد به یاد
هوش مصنوعی: در باغ بهشتی، شرابنوشان یاد از حوض سلسبیل میکردند و من هم یاد میکردم از لذتهای شیرین و دلانگیز تو.
چون رقیبانت به خونم نیز میکردند تیغ
ساعد سیمین بازوی توام آمد به یاد
هوش مصنوعی: وقتی رقیبانم به من آسیب میرساندند و به نوعی به من ضربه میزدند، یاد بازوی نقرهای تو برایم زنده شد.
عابدان از قبله میگفتند هر یک نکتهای
گوشه محراب ابروی توام آمد به یاد
هوش مصنوعی: عابدان هر کدام دربارهی قبله و عبادت نکتهای میگفتند، اما من وقتی به محراب نگاه میکردم، به یاد ابروی تو میافتادم.
(حاصلی از بهر دستاویز روز آخرت
فکر میکردم شبی موی توام آمد به یاد)
هوش مصنوعی: یک شب به یاد موهای تو افتادم و در فکر این بودم که برای روز آخرت چه توشهای جمع کردهام.
میزد اشعار نسیمی دم ز انفاس مسیح
از دم جانبخش خوشبوی توام آمد به یاد
هوش مصنوعی: نسیم شعر میوزد و بویی دلانگیز از نفسهای مسیح به مشام میرسد. در این لحظه، یاد تو با جانبخشی خوشبو در ذهنم نقش میبندد.