شمارهٔ ۲۷
امشب از روی تو مجلس را ضیایی دیگر است
دیدهها را نور و دلها را صفایی دیگر است
شرمم از روی تو میآید بشر گفتن تو را
جز خدا کفر است اگر گویم خدایی دیگر است
تا نهادیم از سر دریوزه در کویت قدم
هر زمان از فضل حق ما را عطایی دیگر است
گرچه هست آب و هوای روضه رضوان لطیف
جنتآباد سر کوی تو جایی دیگر است
هرکسی در سر هوایی دارد از مهرت ولی
در سر ما ز آتش عشقت هوایی دیگر است
نیست این دل قابل تیمار و درمان ای طبیب
درد بیمار محبت را دوایی دیگر است
بر در سلطان، گدا هستند بسیاری ولی
بر در آن حضرت این مفلس گدایی دیگر است
خانه مردم ز بس کز آب چشمم شد خراب
هر زمان با آب چشمم ماجرایی دیگر است
چشم مستش گفت: هستم من بلای جان خلق
گفتم ابرو، غمزهاش گفت: آن بلایی دیگر است
گرچه دارند از گل رویش نوایی هرکسی
بلبل جان نسیمی را نوایی دیگر است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
امشب از روی تو مجلس را ضیایی دیگر است
دیدهها را نور و دلها را صفایی دیگر است
هوش مصنوعی: امشب به خاطر زیبایی تو، جشنی برگزار شده که بسیار روشنتر از همیشه است. چشمها روشنایی خاصی دارند و دلها نیز حالتی پاک و شاداب پیدا کردهاند.
شرمم از روی تو میآید بشر گفتن تو را
جز خدا کفر است اگر گویم خدایی دیگر است
هوش مصنوعی: شرمندهام از اینکه به زیبایی و عظمت تو اشاره کنم، زیرا اگر بهجز خدا از کسی به تو تشبیه کنم، این کار به نوعی بیاحترامی به خدایگانی تو خواهد بود.
تا نهادیم از سر دریوزه در کویت قدم
هر زمان از فضل حق ما را عطایی دیگر است
هوش مصنوعی: ما هر بار که به سمت تو میآییم و از درگاه تو درخواست میکنیم، همیشه نعمت و بخشش جدیدی از سوی خداوند شامل حال ما میشود.
گرچه هست آب و هوای روضه رضوان لطیف
جنتآباد سر کوی تو جایی دیگر است
هوش مصنوعی: هرچند که آب و هوای باغهای بهشت بسیار دلپذیر است، اما زیبایی و جذابیت سر کوی تو در جایی دیگر قرار دارد.
هرکسی در سر هوایی دارد از مهرت ولی
در سر ما ز آتش عشقت هوایی دیگر است
هوش مصنوعی: هر کس در دلش آرزویی از محبت تو دارد، اما در دل ما به خاطر آتش عشقت، آرزویی دیگر و متفاوت وجود دارد.
نیست این دل قابل تیمار و درمان ای طبیب
درد بیمار محبت را دوایی دیگر است
هوش مصنوعی: این دل به درمان و مراقبت نیاز ندارد، ای پزشک! دردی که از عشق میکشم، دارویی متفاوت میطلبد.
بر در سلطان، گدا هستند بسیاری ولی
بر در آن حضرت این مفلس گدایی دیگر است
هوش مصنوعی: در نزد پادشاهان و مقامداران، افراد زیادی به عنوان گدا و تنگدست وجود دارند، اما در برابر آن بزرگوار و شخصیت عالی، این گدا و تنگدستی که من هستم، متفاوت و خاص است.
خانه مردم ز بس کز آب چشمم شد خراب
هر زمان با آب چشمم ماجرایی دیگر است
هوش مصنوعی: به خاطر اشکهای من، زندگی مردم ویران شده است. هر بار که اشک میریزم، داستان دیگری اتفاق میافتد.
چشم مستش گفت: هستم من بلای جان خلق
گفتم ابرو، غمزهاش گفت: آن بلایی دیگر است
هوش مصنوعی: چشم زیبا و جذابش میگوید که من دردسر و گرفتاری جان مردم هستم. اما من در پاسخ گفتم که ابرو و نازش او، دردسر و بلای دیگری است که فراتر از اینهاست.
گرچه دارند از گل رویش نوایی هرکسی
بلبل جان نسیمی را نوایی دیگر است
هوش مصنوعی: هرچند که همه از زیبایی او نمیکنند، هر بلبل روحی نغمهای خاص و متفاوت دارد.