گنجور

شمارهٔ ۲۵۲

ای رخ ماه پیکرت شاهد بر پری زده
حسن تو در جهان جان تخت سکندری زده
روی تو شمس والضحی، خط تو نون والقلم
لوح و دوات و کلک را بر سر مشتری زده
دفتر لاله را رخت شسته ورق بر آب جو
خاتم حسن و لطف را ختم پیمبری زده
مهره مهر طلعتت ای قمر منیر من
طلعت آفتاب را طعنه بر انوری زده
خطبه حسن بر فلک کرده رخت به نام خود
بر زر و سیم مهر و مه سکه دلبری زده
جان مسیح از دمت گفته که همدمم ولی
از دم او، دمت دم آدمی و پری زده
معتکف در تو بر عرش نهاده متکا
سالک عشقت آستین بر سر سروری زده
بر سر کوی وحدتت عشق تو، ای خلیل جان!
از گل رویت آتشی در بت آزری زده
خاک نشین حضرتت یافته دولت ابد
بر ملکوت لامکان نوبت قیصری زده
ای ز در توانگرت پیش گدای کوی تو
صاحب تاج و سلطنت دم ز قلندری زده
هست نسیم زان جهت اعرف آشنا که او
بر در کعبه صفا حلقه حیدری زده

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای رخ ماه پیکرت شاهد بر پری زده
حسن تو در جهان جان تخت سکندری زده
هوش مصنوعی: چهره‌ی زیبا و ماه‌سان تو، نشانه‌ای از زیبایی بی‌نظیرت در دنیا است. زیبایی تو همچون تخت سکندر، بر دل‌ها سلطنت می‌کند.
روی تو شمس والضحی، خط تو نون والقلم
لوح و دوات و کلک را بر سر مشتری زده
هوش مصنوعی: چهره‌ات مانند خورشید درخشان و روشن است، و نوشته‌های تو به مانند خطی زیبا و دلنشین است که بر روی لوح و با قلم برتر، بر ستاره‌های آسمان نقش بسته‌اند.
دفتر لاله را رخت شسته ورق بر آب جو
خاتم حسن و لطف را ختم پیمبری زده
هوش مصنوعی: گل لاله در دفترش لباس شسته، و ورق‌هایش بر روی آب جاری است. خاتم زیبایی و لطف بر نشان پیغمبری زده شده است.
مهره مهر طلعتت ای قمر منیر من
طلعت آفتاب را طعنه بر انوری زده
هوش مصنوعی: زیبایی چهره‌ات، ای ماه روشن من، تمام زیبایی‌های خورشید را به چالش کشیده است.
خطبه حسن بر فلک کرده رخت به نام خود
بر زر و سیم مهر و مه سکه دلبری زده
هوش مصنوعی: خطبه‌ی حسن مانند پرده‌ای بر آسمان افراشته شده و نام او بر روی سکه‌های طلا و نقره نقش بسته است. این نشانه از عشق و جذبه‌اش را به نمایش می‌گذارد.
جان مسیح از دمت گفته که همدمم ولی
از دم او، دمت دم آدمی و پری زده
هوش مصنوعی: جان مسیح از نفس تو صحبت کرده و تو را همدم من به شمار آورده است، اما از نفس او، دم تو همانند دم آدمی و پری به من رسیده است.
معتکف در تو بر عرش نهاده متکا
سالک عشقت آستین بر سر سروری زده
هوش مصنوعی: کسی که در کنار تو عبادت می‌کند، مانند کسی است که بر تخت سلطنت نشسته و آرامش دارد. سالک عشق تو، آستین خود را بر سر گرفته و آماده است تا در چنین حضوری در مقام خدمت باشد.
بر سر کوی وحدتت عشق تو، ای خلیل جان!
از گل رویت آتشی در بت آزری زده
هوش مصنوعی: در خیابان‌هایی که به عشق تو مرتبط است، ای خلیل جان، از زیبایی چهره‌ات شعله‌وری به وجود آمده که شبیه آتش در دل بت آزری است.
خاک نشین حضرتت یافته دولت ابد
بر ملکوت لامکان نوبت قیصری زده
هوش مصنوعی: کسی که در خوبی‌های تو فرو رفته و در خاک تو قرار دارد، موفق شده است که ابدیت را به دست آورد و در سرزمین‌های بی‌زمان و مکان، مانند یک فرمانروای بزرگ، ظاهر شده است.
ای ز در توانگرت پیش گدای کوی تو
صاحب تاج و سلطنت دم ز قلندری زده
هوش مصنوعی: ای کسی که در دوازده توانا هستی، در مقابل گدای کوی تو، صاحب تاج و تخت شوی، پس دم از بی‌خیالی و ساده‌دلی نزن.
هست نسیم زان جهت اعرف آشنا که او
بر در کعبه صفا حلقه حیدری زده
هوش مصنوعی: نسیم به خاطر آشنایی و شناختی که دارد، به سمت کعبه می‌آید و در آنجا حلقه‌ای از صفا به دور حیدر (علی) زده است.