شمارهٔ ۲۴
عشق تو گرفتار تو داند که چه درد است
جانی که ندارد سر این درد، نه مرد است
آن دل که نکرد از دو جهان درد تو حاصل
حاصل ز حیات آنچه مراد است نکرده است
بی درد طلب حلقه صفت بر در مقصود
سر کوفتن مدعیان آهن سرد است
از عمر گرامی چه تمتع بود آن را
کز نخل محبت رطب عشق نخورده است
جز روی دلارای تو ای سرو گل اندام
خار است به چشم من، اگر آن همه ورد است
حال دل پرآتش ما شمع چه داند
هرچند که با گریه و سوز و رخ زرد است
بویی که سر زلف سمن سای تو دارد
صد عنبر و مشک ختنش رفته به گرد است
آن را که نظر بر دل و دین و سر و جان است
در معرکه عشق کجا مرد نبرد است؟
چون دور فلک بی سر و پا گشت نسیمی
در دایره چون نقطه از آن واحد و فرد است
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق تو گرفتار تو داند که چه درد است
جانی که ندارد سر این درد، نه مرد است
هوش مصنوعی: عشق تو به خوبی میفهمد که چه دردی دارد. کسی که نمیتواند از این درد رهایی یابد، نه انسان است و نه مرد.
آن دل که نکرد از دو جهان درد تو حاصل
حاصل ز حیات آنچه مراد است نکرده است
هوش مصنوعی: دل کسی که از عذاب و درد عشق تو نتوانسته بهرهای ببرد، در واقع از زندگی چیزی به دست نیاورده و مقصود واقعیاش را درک نکرده است.
بی درد طلب حلقه صفت بر در مقصود
سر کوفتن مدعیان آهن سرد است
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدف، افرادی که بدون درد و رنج هستند، به راحتی میتوانند به درود آوری فرود بیایند، اما کسانی که فقط ادعا میکنند و هیچ احساس واقعی ندارند، تلاشهایشان بیفایده و سرد است.
از عمر گرامی چه تمتع بود آن را
کز نخل محبت رطب عشق نخورده است
هوش مصنوعی: زندگی باارزش ما چه فایدهای دارد اگر از درخت محبت میوه عشق نچشیده باشیم؟
جز روی دلارای تو ای سرو گل اندام
خار است به چشم من، اگر آن همه ورد است
هوش مصنوعی: جز زیبایی چهرهات، ای سرو زیبا، هر چیز دیگری در نظر من مانند خاری است. حتی اگر آن چیزها با تمام زینتها و زیباییها همراه باشند.
حال دل پرآتش ما شمع چه داند
هرچند که با گریه و سوز و رخ زرد است
هوش مصنوعی: دل ما مانند شعلهای در آتش میسوزد، اما شمعی که در کنار ماست، نمیتواند از احساسات و درد درونی ما باخبر شود، هرچند که با اشک و زردی چهرهمان، این حالت را نشان میدهیم.
بویی که سر زلف سمن سای تو دارد
صد عنبر و مشک ختنش رفته به گرد است
هوش مصنوعی: بوی عطر موهای تو به قدری دلنشین و خوشبو است که در مقایسه با آن، عطرهای گرانبهایی مثل عنبر و مشک به حاشیه رانده شدهاند.
آن را که نظر بر دل و دین و سر و جان است
در معرکه عشق کجا مرد نبرد است؟
هوش مصنوعی: کسی که به دل، دین و جانش توجه دارد، چگونه میتواند در میدان عشق از میدان مبارزه بگریزد؟
چون دور فلک بی سر و پا گشت نسیمی
در دایره چون نقطه از آن واحد و فرد است
هوش مصنوعی: زمانی که جهان بینظم و آشفته میشود، نسیمی به وجود میآید که در دایرهای مانند نقطهای از آن واحد و یگانه است.