گنجور

شمارهٔ ۲۳۴

ای سر زلف شکن بر شکن و چین بر چین
بستد از ملکت روم وز حبش لشکر چین
چین به چین نافه چین کرده به چین گل برچین
نرگسش خفته و از یاسمینش گل برچین
ز گل دسته ببسته صنمم سنبل تر
ز هرش رشته فرو هشته دوصد نافه (چین)
حلقه در حلقه گره در گره و بند به بند
پیچ در پیچ و زره بر زره و چین برچین
گفتمش تا شکری چینم و شفتالوی چند
ابرویش گفت بچین غمزه او گفت مچین
ترک من گفت به خون تو خطی آوردم
وای بزم حالمزه بوسوز اگر الوسه حسین
من در این چین و مچین گشته اسیرم چه کنم
رخ و زلف بت من در همه چین است و مچین
در ختا و ختن خسرو خوبان جهان
همچو ترکی نبود در همه چین و ماچین
ای نسیمی! چو تمنای وصالش کردی
خار باغش شو و از باغ لطافت گل چین

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای سر زلف شکن بر شکن و چین بر چین
بستد از ملکت روم وز حبش لشکر چین
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و جذابیت شخصی اشاره دارد که با زلف‌های مجعد و ظاهری دلنشین، دل‌های بسیاری را تسخیر کرده است. او با این زیبایی و جذابیت، توانسته است سرزمین‌های مختلف را به تسخیر خود درآورد و لشکرهای زیادی به سوی خود جذب کند. به طور کلی، این بیت بیانگر تأثیر عمیق زیبایی بر دل‌ها و کشورهاست.
چین به چین نافه چین کرده به چین گل برچین
نرگسش خفته و از یاسمینش گل برچین
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت دختر اشاره می‌کند. او شال زیبایش را مانند رشته‌های نازک و نرم می‌بیند و از تماشای گل‌های یاسمن و نرگس که در کنار او قرار دارند، لذت می‌برد. با توصیف این عناصر، شاعر درپی بیان زیبایی و لطافت معشوقه‌اش است.
ز گل دسته ببسته صنمم سنبل تر
ز هرش رشته فرو هشته دوصد نافه (چین)
هوش مصنوعی: از گل‌های زیبا به‌هم‌پیوسته، عطر و بویی معمولی نمی‌دهند. همهٔ این‌ها از گل‌های سنبل است که نازک‌تر از هر رشته‌ای به‌دست آمده و دوصد گره در چیدمان آن به کار رفته است.
حلقه در حلقه گره در گره و بند به بند
پیچ در پیچ و زره بر زره و چین برچین
هوش مصنوعی: در این تصویر، همه چیز به هم پیچیده و به هم مرتبط است. هر جزء به شکلی در حال تنیده شدن با دیگری است، به گونه‌ای که نمی‌توان به سادگی آن‌ها را از هم جدا کرد. این اتحاد و درهم‌پیچیدگی نشان‌دهنده‌ی پیوستگی و تأثیرات متقابل است.
گفتمش تا شکری چینم و شفتالوی چند
ابرویش گفت بچین غمزه او گفت مچین
هوش مصنوعی: به او گفتم که من می‌خواهم کمی از شکر و چند شفتالو بچینم، اما او با ابروهایش اشاره کرد که نچین و با ناز و غمزه گفت که این کار را نکن.
ترک من گفت به خون تو خطی آوردم
وای بزم حالمزه بوسوز اگر الوسه حسین
هوش مصنوعی: دوست ترک من به من گفت که به خاطر تو خون من را بر زمین ریخته است. آه، بزم من چه حال و هوایی دارد! اگر تنها بوسه‌ای ز حسیـن (علیه‌السلام) بر من بنشیند، چه خواهد شد؟
من در این چین و مچین گشته اسیرم چه کنم
رخ و زلف بت من در همه چین است و مچین
هوش مصنوعی: من در این پیچیدگی‌ها و مشکلات دست و پا می‌زنم، چه کنم؟ زیبایی و موهای معشوقه‌ام در همه جا پیچیده و مرا اسیر کرده است.
در ختا و ختن خسرو خوبان جهان
همچو ترکی نبود در همه چین و ماچین
هوش مصنوعی: در سرزمین‌های ختا و ختن، هیچ فردی به زیبایی خسرو وجود ندارد، حتی در تمام چین و ماچین.
ای نسیمی! چو تمنای وصالش کردی
خار باغش شو و از باغ لطافت گل چین
هوش مصنوعی: ای نسیم! وقتی که آرزوی رسیدن به او را داری، مانند خاری در باغش باش و از گل‌گلی که لطافتش را می‌چشانی بچین.