شمارهٔ ۲۳۲
روی خداست ای صنم روی تو، رای من ببین
وز رخ همچو مصحفت فال برای من ببین
یار به عشوه خون من خورد و حلال کردمش
جور و جفای او نگر، مهر و وفای من ببین
نافه مشک چین اگر با تو دم از خطا زند
روی سیاه را بگو زلف دو تای من ببین
(پیش تو بر زمین چو زد مردم دیده اشک را
گفت به اشک پهلوان، مشک سقای من ببین)
(کشت مرا و زنده کرد از لب جانفزای خود
لطف نگار من چها کرد برای من ببین)
لعل لب تو بوسه ای داد به خونبهای من
طالع و بخت من نگر، قدر و بهای من ببین
سنبل زلفت آرزو کرده ام ای خجسته فال!
نقش و خیال مختلف، فکر خطای من ببین
(دامن وصل تو به کف بخت نداد و عمر شد
آتش جان گداز من باد و هوای من ببین)
وهم پرست را بگو، بگذر از این خیال و ظن
در رخ یار من نگر، روی خدای من ببین
بی سر و پای عشق شو همچو فلک نسیمیا
سر «الست ربکم » در سر و پای من ببین
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روی خداست ای صنم روی تو، رای من ببین
وز رخ همچو مصحفت فال برای من ببین
هوش مصنوعی: ای محبوب، چهرهات همچون چهرهی خداست. به اندیشهام نگاه کن و از چهرهات مانند یک کتاب مقدس برای من پیشگویی کن.
یار به عشوه خون من خورد و حلال کردمش
جور و جفای او نگر، مهر و وفای من ببین
هوش مصنوعی: دوست نیمهجانم را با نازش به درد آورد، اما من او را بخشیدم. حالا نگاه کن که چگونه بیرحمانه با من رفتار میکند، در حالی که من به او عشق و وفاداری میدهم.
نافه مشک چین اگر با تو دم از خطا زند
روی سیاه را بگو زلف دو تای من ببین
هوش مصنوعی: اگر کسی که عطری خوش دارد و زلفهایش زیباست، درباره اشتباهات تو سخن بگوید، روی سیاه او را یادآوری کن و بگو به زلفهای من نگاه کند.
(پیش تو بر زمین چو زد مردم دیده اشک را
گفت به اشک پهلوان، مشک سقای من ببین)
هوش مصنوعی: مردم وقتی پیش تو احساساتی شدند و اشک ریختند، به آرامی گفتند: به اشک من نگاه نکن، بلکه ببین که آن مشک آب آور اسیر و دلتنگ است.
(کشت مرا و زنده کرد از لب جانفزای خود
لطف نگار من چها کرد برای من ببین)
هوش مصنوعی: محبوب من با لبان شیرینش مرا کشت و دوباره زنده کرد. ببین چه کارهایی برای من انجام داد!
لعل لب تو بوسه ای داد به خونبهای من
طالع و بخت من نگر، قدر و بهای من ببین
هوش مصنوعی: لبهای زیبای تو به من عشق و محبت بخشید، اما در عوض، سرنوشت و بخت من را ببین و ارزش و جایگاهم را در این رابطه درک کن.
سنبل زلفت آرزو کرده ام ای خجسته فال!
نقش و خیال مختلف، فکر خطای من ببین
هوش مصنوعی: دلم همیشه برای زیبایی و لطافت زلفهای تو تنگ شده است، ای خوشبختی! حالا در ذهنم تصاویری گوناگون و خیالهای مختلفی شکل گرفته که نشاندهنده اشتباهات من هستند.
(دامن وصل تو به کف بخت نداد و عمر شد
آتش جان گداز من باد و هوای من ببین)
هوش مصنوعی: از نصیب من قسمت نشد که به دامن وصالت برسم و زندگیام مانند آتش، سخت دردآور و سوزان شده است. حال و هوای من را ببین.
وهم پرست را بگو، بگذر از این خیال و ظن
در رخ یار من نگر، روی خدای من ببین
هوش مصنوعی: به خیال و گمانهای بیاساس اهمیت نده و صرفاً به چهره محبوب من نگاه کن. زیبایی او برای من مانند زیبایی خداوند است.
بی سر و پای عشق شو همچو فلک نسیمیا
سر «الست ربکم » در سر و پای من ببین
هوش مصنوعی: عشق را با تمام وجود بپذیر و بیپروا همچون نسیم در آسمان باش. به یاد داشته باش که در هر حال، بودن عشق در وجود تو را از یاد نبر.

نسیمی