گنجور

شمارهٔ ۲۳۰

گر شبی ماه من از ابر نقاب آید برون
دیگر از شرمش عجب گر آفتاب آید برون
گر به جای خواب گیرد صورتش جا در نظر
دیده می شویم به خون، تا نقش خواب آید برون
هست همرنگ شراب اشکم مدام از خون دل
همچو خونابی که از چشم کباب آید برون
آنچنان مستم که گر فصاد بگشاید رگم
از عروق من به جای خون شراب آید برون
عکس رویش گر شبی چون شکل ماه افتد در آب
تا قیامت همچو ماهی، مه ز آب آید برون
متقی را وقت آن آمد که با یاد لبش
هر زمان از آستین جام شراب آید برون
نون ابرویش که کلک کاتب قدرت نوشت
هست حرفی کز بیانش صد کتاب آید برون
گر خیال چشم مستش در درون آرد امام
چون به مسجد در رود مست و خراب آید برون
از صدای ذکر سالوسان خودبین به بود
پیش حق صوتی که از چنگ و رباب آید برون
شربت وصل تو گفتم روزی ما کی شود
گفت آن دم کآب حیوان از سراب آید برون
پیش اهل دل شود روشن که خون ما که ریخت
گر نگار از خانه با دست خضاب آید برون
از خیال نظم دندانش نسیمی هر نفس
دیده چون بر هم زند در خوشاب آید برون

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر شبی ماه من از ابر نقاب آید برون
دیگر از شرمش عجب گر آفتاب آید برون
هوش مصنوعی: اگر شبی ماه من از پشت ابرها بیرون بیاید، تعجبی ندارد که دیگر خجالت بکشد اگر خورشید هم بیرون بیاید.
گر به جای خواب گیرد صورتش جا در نظر
دیده می شویم به خون، تا نقش خواب آید برون
هوش مصنوعی: اگر چهره‌اش جای خواب را بگیرد و در نظر ما جلوه‌گر شود، به خون تبدیل می‌شویم، تا تصویر خواب در آید و نمایان شود.
هست همرنگ شراب اشکم مدام از خون دل
همچو خونابی که از چشم کباب آید برون
هوش مصنوعی: اشک من مانند رنگ شراب است و همواره از دل خونینم جاری می‌شود، مانند خونی که از چشم‌های سوخته و آسیب‌دیده بیرون می‌آید.
آنچنان مستم که گر فصاد بگشاید رگم
از عروق من به جای خون شراب آید برون
هوش مصنوعی: من به حدی در عالم مستی و سرخوشی غرق هستم که اگر رگم را بگشایند، به جای خون، شرابی جاری خواهد شد.
عکس رویش گر شبی چون شکل ماه افتد در آب
تا قیامت همچو ماهی، مه ز آب آید برون
هوش مصنوعی: اگر تصویری از چهره‌اش شباهت به ماه در آب بیفتد، تا ابد مانند ماه، زیبایی او از آب خارج خواهد شد.
متقی را وقت آن آمد که با یاد لبش
هر زمان از آستین جام شراب آید برون
هوش مصنوعی: زمانی خواهد رسید که فرد پارسا و پرهیزگار با یاد لبان محبوبش هر لحظه به مانند آستین، جام شراب را بیرون خواهد آورد.
نون ابرویش که کلک کاتب قدرت نوشت
هست حرفی کز بیانش صد کتاب آید برون
هوش مصنوعی: نان ابروی او، مانند قلمی است که قدرت نوشتن دارد و کلماتی که از بیانش بیرون می‌آید، به اندازه صد کتاب ارزشمند است.
گر خیال چشم مستش در درون آرد امام
چون به مسجد در رود مست و خراب آید برون
هوش مصنوعی: اگر تصور نگاه مست او در دل انسان بیدار شود، وقتی که به مسجد وارد شود، حالتی مست و نابسامان خواهد داشت.
از صدای ذکر سالوسان خودبین به بود
پیش حق صوتی که از چنگ و رباب آید برون
هوش مصنوعی: صدای ذکر افرادی که به خود می‌بالند، نزد خداوند به‌مراتب بهتر از صدای موسیقی‌ای است که از آلات موسیقی مانند چنگ و رباب به گوش می‌رسد.
شربت وصل تو گفتم روزی ما کی شود
گفت آن دم کآب حیوان از سراب آید برون
هوش مصنوعی: گفتم که کی به وصل تو دست پیدا می‌کنم، پاسخ داد وقتی که آب حیات از چشمه زنده بیرون بیاید.
پیش اهل دل شود روشن که خون ما که ریخت
گر نگار از خانه با دست خضاب آید برون
هوش مصنوعی: برای اهل دل شفاف و واضح می‌شود که اگر خون ما ریخته شود، علتش این است که نقاش (دستگاه) از خانه بیرون می‌آید و با دست رنگی خود را آراسته می‌کند.
از خیال نظم دندانش نسیمی هر نفس
دیده چون بر هم زند در خوشاب آید برون
هوش مصنوعی: هوا با هر نفس، بوی خوشی از دندان او به مشام می‌رسد و وقتی که چشم‌هایمان را می‌بندیم، این خوشبوئی بیشتر حس می‌شود و در واقع حس خوب و دلپذیری را به همراه دارد.