گنجور

شمارهٔ ۲۲۹

با چنین حسن آن صنم گر بی حجاب آید برون
آفتاب از برقع و ماه از نقاب آید برون
گر شبی طالع شود بر بام چون بدرالدجا
تا صباح از شام زلفش آفتاب آید برون
تا بود مهمان چشم من خیال چشم او
از سر چشمم کجا سودای خواب آید برون
گر چو شمع از آتش دل چشم تر دارم چه عیب
هر که را سوزد دماغ از دیده آب آید برون
گر خیال چشم مستش زاهدی بیند به خواب
از درون صومعه مست و خراب آید برون
هر نفس بوی گلاب آید ز رخسارش ولی
نیست از گل دور، اگر بوی گلاب آید برون
آفتاب حسن رویت گر بتابد بر فلک
شمع خورشید از توانایی و تاب آید برون
چون نسیمی وصف لعل گوهرافشانش کند
از دهانش چون صدف در خوشاب آید برون

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با چنین حسن آن صنم گر بی حجاب آید برون
آفتاب از برقع و ماه از نقاب آید برون
هوش مصنوعی: اگر آن معشوق با زیبایی و بدون حجاب به میدان بیاید، خورشید از پشت پوشش و ماه از زیر پرده بیرون خواهند آمد.
گر شبی طالع شود بر بام چون بدرالدجا
تا صباح از شام زلفش آفتاب آید برون
هوش مصنوعی: اگر شبی ستاره‌ها در آسمان درخشان شوند، مانند ماه در شب تار، تا صبح زلفش همچون آفتاب از سمت شام طلوع خواهد کرد.
تا بود مهمان چشم من خیال چشم او
از سر چشمم کجا سودای خواب آید برون
هوش مصنوعی: زمانی که چشم من به میهمانش فکر می‌کند، خیالی که از چشم او دارم، دیگر جایی برای فکر کردن به خواب نمی‌گذارد.
گر چو شمع از آتش دل چشم تر دارم چه عیب
هر که را سوزد دماغ از دیده آب آید برون
هوش مصنوعی: اگر همانند شمع از عشق سوزانم اشک بریزم، چه اشکالی دارد؟ هر کسی که از دلش آتش به پا شود، از چشمانش آب می‌ریزد.
گر خیال چشم مستش زاهدی بیند به خواب
از درون صومعه مست و خراب آید برون
هوش مصنوعی: اگر زاهدی در خواب، به خیال چشم مست معشوقش بیفتد، از درون صومعه به حال مستی و نابودی بیرون می‌آید.
هر نفس بوی گلاب آید ز رخسارش ولی
نیست از گل دور، اگر بوی گلاب آید برون
هوش مصنوعی: هر لحظه از چهره‌اش بوی گلاب به مشام می‌رسد، ولی اگر بوی گلابی به گوش برسد، به این معنی نیست که او از گل دور است.
آفتاب حسن رویت گر بتابد بر فلک
شمع خورشید از توانایی و تاب آید برون
هوش مصنوعی: اگر زیبایی چهره‌ات به آسمان بتابد، حتی خورشید هم از درخشندگی‌اش کم می‌آید و نمی‌تواند در برابر آن تاب بیاورد.
چون نسیمی وصف لعل گوهرافشانش کند
از دهانش چون صدف در خوشاب آید برون
هوش مصنوعی: زمانی که نسیمی به لعل‌های درخشان و زیبا اشاره کند، از دهان او مانند صدفی که در آب شفاف و زلال نمایان می‌شود، جلوه‌ای خاص و دل‌انگیز بیرون می‌آید.