شمارهٔ ۲۲۳
با بخت سعد یارم چون هست یار با من
شادی چو آن من شد، غم را چه کار با من؟
پیرامن دل من غم را چه زهره گشتن
چندان که همنشین است آن غمگسار با من
منصوروار گشتم مستغرق اناالحق
ای مدعی رها کن آن گیر و دار با من
گر دشمن سبکسر نازد به سیف و خنجر
زانم چه باک؟ چون هست آن ذوالفقار با من
من موسی کلیمم در وادی مقدس
هست از شجر سخنگو آن شجره نار با من
از باده «سقاهم » چون من همیشه مستم
کی گیرد آشنایی خمر و خمار با من؟
یاری ز بخت و دولت سهل است اگر نباشد
از فضل حق چو یار است آن بختیار با من
صد شهر و صد ولایت هردم چرا نبخشم
چون من ز شهر یارم، آن شهریار با من
(خار از حسد بر آتش بگذار تا بسوزد
چون روز و شب رفیق است آن گلعذار با من)
همچون خلیل از آتش کی غم خورد نسیمی
زر خالص است اینک صاحب عیار با من
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با بخت سعد یارم چون هست یار با من
شادی چو آن من شد، غم را چه کار با من؟
هوش مصنوعی: وقتی که دوست خوبم همراه من است، خوشحالی وجودم را پر کرده است. در این حالت، دیگر غم و اندوه چه معنایی دارد و چه کاری میتواند با من انجام دهد؟
پیرامن دل من غم را چه زهره گشتن
چندان که همنشین است آن غمگسار با من
هوش مصنوعی: دل من از غم پر شده و تا چه حد میتواند با این غم که همواره کنارم است، زندگی کند.
منصوروار گشتم مستغرق اناالحق
ای مدعی رها کن آن گیر و دار با من
هوش مصنوعی: من به سرنوشتی عمیق و باطل دچار شدم و مانند منصور حلاج در حال غرق شدن در حقیقت هستم. ای کسی که ادعای آگاهی داری، این جدل و بحث بیهوده را با من کنار بگذار.
گر دشمن سبکسر نازد به سیف و خنجر
زانم چه باک؟ چون هست آن ذوالفقار با من
هوش مصنوعی: اگر دشمن احمق به شمشیر و خنجر افتخار کند، برای من چه اهمیتی دارد؟ چون ذوالفقار (شمشیر علی) در کنار من است.
من موسی کلیمم در وادی مقدس
هست از شجر سخنگو آن شجره نار با من
هوش مصنوعی: من مانند موسی کلیم خدا در آن سرزمین مقدس هستم و آن درخت سخنگو، درختی آتشین است که با من صحبت میکند.
از باده «سقاهم » چون من همیشه مستم
کی گیرد آشنایی خمر و خمار با من؟
هوش مصنوعی: من همیشه مست هستم و از نوشیدنی مینوشم، پس چه کسی میتواند به من آشنایی شراب و باده را بیاموزد؟
یاری ز بخت و دولت سهل است اگر نباشد
از فضل حق چو یار است آن بختیار با من
هوش مصنوعی: دوستی از سر بخت و خوششانسی چقدر آسان است، اما اگر آن دوستی از نعمت خدا نباشد، ارزش کمتری دارد. در واقع، اگر یارم با من باشد، آن بخت خوب هم در کنار من است.
صد شهر و صد ولایت هردم چرا نبخشم
چون من ز شهر یارم، آن شهریار با من
هوش مصنوعی: چرا باید به صد شهر و صد کشور فکر کنم و آنها را رها کنم؟ چون من تنها به شهری که یارم در آنجا زندگی میکند اهمیت میدهم و آن کسی که مرا دوست دارد، در کنار من است.
(خار از حسد بر آتش بگذار تا بسوزد
چون روز و شب رفیق است آن گلعذار با من)
هوش مصنوعی: اگر حسد شما را آزار میدهد، آن را به چالش بکشید تا خودتان را رهایی دهید. چون عشق و زیبایی همواره در کنار من است و نمیتواند تحت تأثیر حسد قرار گیرد.
همچون خلیل از آتش کی غم خورد نسیمی
زر خالص است اینک صاحب عیار با من
هوش مصنوعی: مانند خلیل که از آتش نمیهراسید، من نیز غم ندارم. اکنون نسیمی از طلا درخشانی به سمت من آمده است، که همان صاحب ویژگیهای برجسته است.

نسیمی