گنجور

شمارهٔ ۲۱۷

نه چرخ دیده نه سیاره از بدایت حسن
ملک صفت بشری چون تو در نهایت حسن
چه صورتی! چه جمالی! علیک عین الله
کمال حسن همین است و حد غایت حسن
از آفتاب جمالت زوال بادا دور
کز او به اوج رسید آفتاب رایت حسن
ز خسروان ملاحت تویی بعون الله
شهنشهی که بر او ختم شد ولایت حسن
مرا ز دانش و عقل این قدر کفایت بس
که تابع سخن عشقم و کفایت حسن
رخ چو ماه تو است آن که هست در شأنش
نزول سوره لطف و در او روایت حسن
کجا برم من بیدل ز جور خوبان داد
که خوبرو همه جا هست در حمایت حسن
خرد به توبه مرا ره نمود و عشق به حسن
زهی ضلالت عقل و زهی هدایت حسن
ملولم از دم واعظ، کجاست اهل دلی؟
که همچو گل ورقی خواند از روایت حسن
ز عشق مست شوی چون نسیمی ای زاهد!
اگر به سمع رضا بشنوی حکایت حسن

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه چرخ دیده نه سیاره از بدایت حسن
ملک صفت بشری چون تو در نهایت حسن
هوش مصنوعی: نه چرخ و نه سیاره‌ای وجود دارد که بتواند زیبایی تو را وصف کند، زیرا از آغاز خلقت، زیبایی انسانی مانند تو در اوج کمال است.
چه صورتی! چه جمالی! علیک عین الله
کمال حسن همین است و حد غایت حسن
هوش مصنوعی: چه چهره‌ای! چه زیبایی! به تو نگاه خداوند کامل ترین جمال است و اوج زیبایی همین است.
از آفتاب جمالت زوال بادا دور
کز او به اوج رسید آفتاب رایت حسن
هوش مصنوعی: از تابش زیبایی تو هیچ نشانه‌ای باقی نماند، چون آفتاب زیبای تو به اوج درخشش خود رسید.
ز خسروان ملاحت تویی بعون الله
شهنشهی که بر او ختم شد ولایت حسن
هوش مصنوعی: تو، زیباترین از شاهان هستی و به لطف خدا، پادشاهی که زمامداری او با ولایت حسن پایان می‌یابد.
مرا ز دانش و عقل این قدر کفایت بس
که تابع سخن عشقم و کفایت حسن
هوش مصنوعی: من آنقدر از دانش و عقل برخوردارم که فقط نیاز دارم به پیروی از کلام عشق و زیبایی.
رخ چو ماه تو است آن که هست در شأنش
نزول سوره لطف و در او روایت حسن
هوش مصنوعی: چهره‌ات مانند ماه است و این چهره آنقدر زیبا و با شکوه است که به حق شایسته‌ی نزول سوره‌ای از رحمت و لطف خداوند است و در مورد تو، روایت‌هایی نیکو از صفات خوبت وجود دارد.
کجا برم من بیدل ز جور خوبان داد
که خوبرو همه جا هست در حمایت حسن
هوش مصنوعی: من نمی‌دانم به کجا بروم و از دست ظلم زیبایان فرار کنم، چرا که زیبایی در هر جا حضور دارد و همیشه در حمایت خوبی‌هاست.
خرد به توبه مرا ره نمود و عشق به حسن
زهی ضلالت عقل و زهی هدایت حسن
هوش مصنوعی: عقل با توبه راه را به من نشان داد و عشق به زیبایی، هم نشان‌دهنده‌ی گمراهی عقل است و هم راهنمایی به سوی فضیلت.
ملولم از دم واعظ، کجاست اهل دلی؟
که همچو گل ورقی خواند از روایت حسن
هوش مصنوعی: از صحبت‌های موعظه‌کننده خسته‌ام، و جالب اینجاست که اهل دل کجا هستند؟ چرا که کسی همچون گل، که زیبا و دلنشین است، از روایت خوشی و خوبی سخن بگوید.
ز عشق مست شوی چون نسیمی ای زاهد!
اگر به سمع رضا بشنوی حکایت حسن
هوش مصنوعی: ای زاهد! اگر داستان زیبایی و محبوبیت عشق را بشنوی، به گونه‌ای شبیه نسیم ملایم و خوشبو در عشق مست خواهی شد.