گنجور

شمارهٔ ۲۱۵

طالب یار، اول او را یار می‌باید شدن
بعد از آن با عشق او، در کار می‌باید شدن
تا نماند جز وجود یار چیزی در میان
از وجود خویشتن بیزار می‌باید شدن
خلوت صوفی چو خالی نیست از زرق و ریا
منزوی در خانه خمار می‌باید شدن
تا ابد، سرگشته، گر جویای سر نقطه‌ای
در طلب چون چرخ نه پرگار می‌باید شدن
ای که می‌گویی مرا هشیار گرد و می مخور
از می غفلت تو را هشیار می‌باید شدن
گر سر بازار عشقش داری ای جان جهان
تشنه لب چون اهل این بازار می‌باید شدن
تا ز روی شاهد غیبی کنی کشف حجاب
اولت پوشیده چون اسرار می‌باید شدن
از اناالحق هرکه خواهد کو بماند پایدار
همچو منصورش به پای دار می‌باید شدن
تا چو موسی لن ترانی نشونی زان لب جواب
قابل توفیق آن دیدار می‌باید شدن
خانه اصلی ما چون در جهان از عشق اوست
زین سرای شش جهت ناچار می‌باید شدن
همچو عیسی شو مجرد کز دو عالم پیش حق
پاکبازان را قلندروار می‌باید شدن
چون نسیمی بر درش گر عزتی خواهی مدام
در نظر چون خاک راهت خوار می‌باید شدن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طالب یار، اول او را یار می‌باید شدن
بعد از آن با عشق او، در کار می‌باید شدن
هوش مصنوعی: کسی که خواهان دوست است، باید ابتدا خود را دوست او کند و سپس با عشق او، در امور زندگی و روابطش را به درستی پیش ببرد.
تا نماند جز وجود یار چیزی در میان
از وجود خویشتن بیزار می‌باید شدن
هوش مصنوعی: برای اینکه هیچ‌چیز جز وجود محبوب در میان نماند، باید از وجود خود دل بکند.
خلوت صوفی چو خالی نیست از زرق و ریا
منزوی در خانه خمار می‌باید شدن
هوش مصنوعی: تنهایی صوفی زمانی معنای واقعی دارد که از تظاهر و دروغ خالی باشد، و در این حالت، انسان باید به دور از دنیا و در تنهایی خود غرق شود.
تا ابد، سرگشته، گر جویای سر نقطه‌ای
در طلب چون چرخ نه پرگار می‌باید شدن
هوش مصنوعی: هرگز نخواهد توانست آرامش یابد، اگر در پی یافتن نقطه‌ای خاص باشد، چرا که برای جستجوی آن، همچون چرخ، نیاز به ابزار مناسبی است.
ای که می‌گویی مرا هشیار گرد و می مخور
از می غفلت تو را هشیار می‌باید شدن
هوش مصنوعی: ای کسی که می‌گویی مرا بیدار کن و از شراب پرهیز کن، بدان که برای بیدار شدن نیاز به آگاهی از غفلت خود داری.
گر سر بازار عشقش داری ای جان جهان
تشنه لب چون اهل این بازار می‌باید شدن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی در عشق او حضور داشته باشی، باید مانند کسانی که در این میدان هستند، خود را آماده کنی و به آن عشق وارد شوی. عشق او به قدری شیرین و وسوسه‌انگیز است که جان و دل را تشنه می‌کند.
تا ز روی شاهد غیبی کنی کشف حجاب
اولت پوشیده چون اسرار می‌باید شدن
هوش مصنوعی: برای اینکه پرده‌ها از چهره‌ی زیبای معشوق پنهان برداشته شود، باید ابتدا اسرار پنهان تو خود را آشکار کنی.
از اناالحق هرکه خواهد کو بماند پایدار
همچو منصورش به پای دار می‌باید شدن
هوش مصنوعی: هر کس که می‌خواهد به حقیقت واقعی برسد و پایدار بماند، باید مانند منصور حلاج همچون درختی استوار و محکم باقی بماند.
تا چو موسی لن ترانی نشونی زان لب جواب
قابل توفیق آن دیدار می‌باید شدن
هوش مصنوعی: برای اینکه مانند موسی، که در جستجوی یاری و نشانه‌ای از خدا بود، به دیداری از محبوب خود برسم، باید در جواب از لبان تو نشانه‌ای را دریافت کنم و آن دیدار بشود ممکن و میسّر.
خانه اصلی ما چون در جهان از عشق اوست
زین سرای شش جهت ناچار می‌باید شدن
هوش مصنوعی: خانه اصلی ما به عشق او تعلق دارد، بنابراین ناچاریم از این سرای شش جهته (جهان مادی) عبور کنیم.
همچو عیسی شو مجرد کز دو عالم پیش حق
پاکبازان را قلندروار می‌باید شدن
هوش مصنوعی: مثل عیسی، از دنیاها کناره‌گیری کن، زیرا در پیشگاه خداوند، پاکان و آزادگان باید مانند قلندرها رفتار کنند و از قید و بندها رها شوند.
چون نسیمی بر درش گر عزتی خواهی مدام
در نظر چون خاک راهت خوار می‌باید شدن
هوش مصنوعی: اگر خواهان عزت و احترام هستی، باید همیشه در نظر داشته باشی که مانند خاک در راه او باید فروتن و مطیع باشی.