گنجور

شمارهٔ ۲۱۴

گفته بودی با تو کار من به سر خواهد شدن
کار سر سهل است اگر کارم به سر خواهد شدن
ترک جان مشکل نباشد در ره عشقت مرا
کام دل حاصل به جان، ای جان اگر خواهد شدن
هر که را جان در سر زلف تو کردن کار شد
نیست امکان کز پی کار دگر خواهد شدن
رشته جان مرا زلف تو چندان تاب داد
کز غم رویت شبی چون شمع بر خواهد شدن
خون خور ای دل در طلبکاری که عاشق را مراد
گر شود حاصل، به صد خون جگر خواهد شدن
گر کشد چشمت ز ابرو بر دلم روزی کمان
پیش تیر غمزه ها جانم سپر خواهد شدن
من نخواهم کرد دست از دامن وصلت رها
گر زمین و آسمان زیر و زبر خواهد شدن
ای که می گویی بپوش از روی خوبان دیده را
این سخن در جان من کی کارگر خواهد شدن؟
آنچنان می نالم از عشقت که تا باشد خبر
خلق عالم را ز درد من خبر خواهد شدن
دست دولت بر سرم خواهد نهادن تاج بخت
با میانت گر شبی دست و کمر خواهد شدن
جان بیمار نسیمی از تن، ای آرام دل
بی قرار از فرقت رویت به در خواهد شدن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفته بودی با تو کار من به سر خواهد شدن
کار سر سهل است اگر کارم به سر خواهد شدن
هوش مصنوعی: گفته بودی که کار من با تو تمام می‌شود، اما تمام شدن کار ساده است اگر آن کار به پایان برسد.
ترک جان مشکل نباشد در ره عشقت مرا
کام دل حاصل به جان، ای جان اگر خواهد شدن
هوش مصنوعی: در راه عشق تو، سختی ترک جان آسان است. اگر تو بخواهی، می‌توانم با جان خود به آرزویم برسم، ای جان.
هر که را جان در سر زلف تو کردن کار شد
نیست امکان کز پی کار دگر خواهد شدن
هوش مصنوعی: هر کسی که عاشق زلف تو شده و جانش به این عشق وابسته است، نمی‌تواند به دنبال مسائل و کارهای دیگر برود.
رشته جان مرا زلف تو چندان تاب داد
کز غم رویت شبی چون شمع بر خواهد شدن
هوش مصنوعی: زلف تو آن‌قدر جان مرا در خود پیچید که دیگر نمی‌توانم از غم رویت طاقت بیاورم و شب‌ها چون شمع ذوب می‌شوم.
خون خور ای دل در طلبکاری که عاشق را مراد
گر شود حاصل، به صد خون جگر خواهد شدن
هوش مصنوعی: ای دل، در پی خواسته‌هایت صبر کن؛ چرا که اگر عشق به مراد دست یابی، برای رسیدن به آن باید سختی‌ها و رنج‌های زیادی را تحمل کنی.
گر کشد چشمت ز ابرو بر دلم روزی کمان
پیش تیر غمزه ها جانم سپر خواهد شدن
هوش مصنوعی: اگر نگاه تو یک روز بر دلم بیفتد، مثل تیرهایی که از کمان رها می‌شوند، جانم به خاطر غم عشق تو خطر خواهد کرد و باید خود را برای این مصیبت آماده کنم.
من نخواهم کرد دست از دامن وصلت رها
گر زمین و آسمان زیر و زبر خواهد شدن
هوش مصنوعی: من هرگز از محبت و پیوند تو کوتاه نخواهم آمد، حتی اگر دنیا و آسمان به هم ریخته و نابود شوند.
ای که می گویی بپوش از روی خوبان دیده را
این سخن در جان من کی کارگر خواهد شدن؟
هوش مصنوعی: ای کسی که می‌گویی باید از چهره‌ی زیبای خوبان چشم را بپوشانم، این حرف تو چه تاثیری بر دل من خواهد داشت؟
آنچنان می نالم از عشقت که تا باشد خبر
خلق عالم را ز درد من خبر خواهد شدن
هوش مصنوعی: چنان از عشق تو شکایت می‌کنم که درد من به حدی است که تمامی مردم دنیا از حال من باخبر خواهند شد.
دست دولت بر سرم خواهد نهادن تاج بخت
با میانت گر شبی دست و کمر خواهد شدن
هوش مصنوعی: دولت و خوشبختی بر سرم سایه می‌افکند و اگر شبی برای آن تلاش کنم، ممکن است به خوشی و سعادت برسم.
جان بیمار نسیمی از تن، ای آرام دل
بی قرار از فرقت رویت به در خواهد شدن
هوش مصنوعی: جان بیمار من به نسیمی از تن جان می‌دهد. ای دل نگران و بی‌قرار، از جدایی چهره‌ات به زودی رهایی خواهم یافت.