شمارهٔ ۲۰۸
ای جمالت گشته پیدا در نهان خویشتن
وی رخت گردیده پیدا در عیان خویشتن
در جهان، خود عشق می بازی به حسن روی خود
عاشق و معشوق خویشی در جهان خویشتن
از لب خود در سؤالی و جواب از لفظ خود
با دو عالم در حدیثی از زبان خویشتن
مدتی گنج ظهورت بود در کنج نهان
عاقبت گشتی دلیلی در بیان خویشتن
بار چندی در تفرجگاه ذات پاک خود
حور حسن خویش بودی در جنان خویشتن
تاترا نشناسد اغیاری و هر نامحرمی
در لباس آب و گل کردی روان خویشتن
مدتی شد کو نسیمی از تو میجوید نشان
میندانست آن که یابد از نشان خویشتن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای جمالت گشته پیدا در نهان خویشتن
وی رخت گردیده پیدا در عیان خویشتن
هوش مصنوعی: زیبایی تو در درون خودت آشکار شده و چهرهات در ظاهر وجودت نمایان گشته است.
در جهان، خود عشق می بازی به حسن روی خود
عاشق و معشوق خویشی در جهان خویشتن
هوش مصنوعی: در این دنیا، خود عشق به زیبایی چهرهات بازی میکند و تو در این جهان، عاشق و معشوق خود هستی.
از لب خود در سؤالی و جواب از لفظ خود
با دو عالم در حدیثی از زبان خویشتن
هوش مصنوعی: با لب خود سوال میپرسی و با زبان خود، از معرفت و تجربهات با دو جهان گفتگو میکنی.
مدتی گنج ظهورت بود در کنج نهان
عاقبت گشتی دلیلی در بیان خویشتن
هوش مصنوعی: مدتی وجود تو به طور مخفیانه در دلها پنهان بود، اما بالاخره بهانهای شدی تا خودت را نشان دهی و بیان کنی.
بار چندی در تفرجگاه ذات پاک خود
حور حسن خویش بودی در جنان خویشتن
هوش مصنوعی: مدتی در جایگاه زیباییهای خود، همچون حورهای بهشت، در لذت و شادی به سر میبردی.
تاترا نشناسد اغیاری و هر نامحرمی
در لباس آب و گل کردی روان خویشتن
هوش مصنوعی: تاترا، که نماد خودشناسی و آگاهی است، نمیتواند فریبکاری و نامحرمی را که در قالبهای مادی ظاهر شدهاند، شناسایی کند. این امر نشان میدهد که انسان باید به عمق وجود خود و شناخت خویشتن بپردازد تا بتواند حقیقت امور را درک کند.
مدتی شد کو نسیمی از تو میجوید نشان
میندانست آن که یابد از نشان خویشتن
هوش مصنوعی: مدتی است که نسیمی به دنبال نشانی از تو میگردد، اما آن کس که میخواهد نشانی از خودش را پیدا کند، نمیداند چگونه این کار را انجام دهد.