شمارهٔ ۲۰۵
ناوک غمزه هر دمم می زند از کمین کمان
زین دو بلا کجا روم کشت مرا هم این هم آن
گفتمش از چه می کشد غمزه خونیت مرا
گفت که دردش این بود عادت او بدین بدان
عاشق خویش می کشد از ستم و جفای، او
در صفتی که روز و شب کرده بدو قرین قران
جور و جفای او بجز عاشق او نمی کشد
گویی از این جهت کمر پوشیده در زمین زمان
از غم او جفا کشد عاشق مبتلای او
ورنه چه غم گرش رسد هر بد و نیک از این و آن
بهره بهر بهر او مردم چشم مردم است
مردمی میکن و تو هم در نظرش نشین نشان
درد و غمش نسیمیا! چون به تو برفشانده است
غم مخور و قبول کن به صفا بچین به جان
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ناوک غمزه هر دمم می زند از کمین کمان
زین دو بلا کجا روم کشت مرا هم این هم آن
هوش مصنوعی: دشمنیها و زیباییهای چشمان معشوق هر لحظه به من حمله میکند و من در برابر این دو مشکل نمیدانم کجا بروم، چون هر دو به سمت من آمدهاند و جانم را میگیرند.
گفتمش از چه می کشد غمزه خونیت مرا
گفت که دردش این بود عادت او بدین بدان
هوش مصنوعی: به او گفتم چرا اینچنین با چشم های جذابت مرا در عذاب میکشی؟ پاسخ داد که این درد تنها از عادت اوست که همیشه این گونه رفتار میکند.
عاشق خویش می کشد از ستم و جفای، او
در صفتی که روز و شب کرده بدو قرین قران
هوش مصنوعی: عاشق به خاطر ظلم و بیمهری محبوبش متحمل رنج و سختی میشود، زیرا این ویژگیها همیشه با او همراه است.
جور و جفای او بجز عاشق او نمی کشد
گویی از این جهت کمر پوشیده در زمین زمان
هوش مصنوعی: سختیها و ناملایمات او را فقط عاشق او تحمل میکند، بهطوری که به نظر میآید او به همین دلیل در دل زمین و زمان پنهان شده است.
از غم او جفا کشد عاشق مبتلای او
ورنه چه غم گرش رسد هر بد و نیک از این و آن
هوش مصنوعی: عاشقی که در غم معشوقش رنج میکشد، اگرچه سختیها و تلخیها به او برسد، نباید نگران باشد. چون تحمل این سختیها بخشی از عشق اوست و در نهایت، همه چیز به خاطر محبت او ارزشمند است.
بهره بهر بهر او مردم چشم مردم است
مردمی میکن و تو هم در نظرش نشین نشان
هوش مصنوعی: مردم با چشمان خود به او توجه میکنند و او نیز با رفتار خود به آنها پاسخ میدهد، بنابراین تو نیز در جایگاه او قرار بگیر و خودت را نشان بده.
درد و غمش نسیمیا! چون به تو برفشانده است
غم مخور و قبول کن به صفا بچین به جان
هوش مصنوعی: ای نسیم، غم و درد او را چطور بر تو تحمیل کرده است، نگران نباش و آن را بپذیر؛ با آرامش و لذت، آن را جمعآوری کن و به دل بسپار.