شمارهٔ ۱۹۰
منم آن دو هفته ماهی که بر آسمان جانم
منم آن خجسته مهری که بر اوج لامکانم
منم آن سپهر حشمت که برای کسب دولت
نهد آفتاب گردون رخ و سر بر آستانم
منم آن امیر کشور که همیشه در دیارم
قمر است شحنه شب زحل است سایه بانم
منم آن کلام صادق که بود ز ریب خالی
منم آن کتاب ناطق که صفات خویش خوانم
منم آن همای رفعت که فراز عرش پرم
منم آن جهان معنی که برون از این جهانم
منم آن که شاه و سلطان کند از درم گدایی
منم آن که مهر گردون کله است و سایه بانم
منم آن که فرق فرقد به قدم همی سپارم
منم آن که بر دو عالم سر و دست برفشانم
منم آن لطیف ساقی که به عاشقان سرخوش
رخ حور می نمایم می روح می چشانم
(منم آن شکر حدیثی که به نطق چون درآیم
رخ و زلف ماهرویان سخن است و ترجمانم)
منم آن شریف گوهر که ز معدن حیاتم
منم آن شراب کوثر که به جوی جان روانم
منم آن ز دیده غایب که همیشه در حضورم
منم آن وجود ظاهر که ز دیده ها نهانم
منم آن ره سلامت که صراط نام دارم
منم آن بهشت باقی که نعیم جاودانم
منم آن که اندر اشیا شده ام به حرف پیدا
ز رموز وحی بگذر که من این زمان عیانم
سخن از قدیم و حادث مکن ای حکیم رسمی
که من آن وجود فردم که هم اینم و هم آنم
تو چو عیسی ای نسیمی همه گرچه روح و جانی
منم آن که روح روحم، منم آن که جان جانم
شمارهٔ ۱۸۹: هر آن نقشی که می بندی نگارا ناقش آنمشمارهٔ ۱۹۱ - ستایش فضلالله نعیمی: پیش روی فضل حق جان را یقین قربان کنم
اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
منم آن دو هفته ماهی که بر آسمان جانم
منم آن خجسته مهری که بر اوج لامکانم
هوش مصنوعی: من همان ماهی هستم که دو هفته در آسمان درخشش دارد و همچنین همان مهر خوشبختی هستم که در عظمت بینهایت قرار دارد.
منم آن سپهر حشمت که برای کسب دولت
نهد آفتاب گردون رخ و سر بر آستانم
هوش مصنوعی: من همان آسمان باشکوه هستم که خورشید برای دستیابی به عظمت، چهره و سرش را به آستان من میساید.
منم آن امیر کشور که همیشه در دیارم
قمر است شحنه شب زحل است سایه بانم
هوش مصنوعی: من امیر کشوری هستم که همیشه در سرزمینم ماه درخشان است و شمنه شب، زحل، سایهبان من است.
منم آن کلام صادق که بود ز ریب خالی
منم آن کتاب ناطق که صفات خویش خوانم
هوش مصنوعی: من هستم آن سخن راستینی که هیچ شکی در آن نیست. من همان کتابی هستم که به صفات خود اشاره میکنم و سخن میگویم.
منم آن همای رفعت که فراز عرش پرم
منم آن جهان معنی که برون از این جهانم
هوش مصنوعی: من همان پرنده بلندپرواز هستم که بر فراز عرش در پروازم و آن چیزی هستم که از این جهان مادی فراتر رفته و معنای واقعی زندگی را درک کردهام.
منم آن که شاه و سلطان کند از درم گدایی
منم آن که مهر گردون کله است و سایه بانم
هوش مصنوعی: من آن کسی هستم که شاهان و سلاطین از درگاه من گدایی میکنند و من کسی هستم که سرنوشت و تقدیر بر سر من قرار دارد و سایهبان من است.
منم آن که فرق فرقد به قدم همی سپارم
منم آن که بر دو عالم سر و دست برفشانم
هوش مصنوعی: من فردی هستم که با قدمهایم تفاوتهای بزرگ را ایجاد میکنم و همچنین کسی هستم که در دو جهان (دنیا و آخرت) با سر و دستم به این اختلافات و برتریها اشاره میکنم.
منم آن لطیف ساقی که به عاشقان سرخوش
رخ حور می نمایم می روح می چشانم
هوش مصنوعی: من آن ساقی نرمی هستم که به عاشقان خوشحال، چهرهی زیبا و دلنشین حوری را نشان میدهم و به آنها از شراب میدهم.
(منم آن شکر حدیثی که به نطق چون درآیم
رخ و زلف ماهرویان سخن است و ترجمانم)
هوش مصنوعی: من همانند شکر هستم که وقتی حرف میزنم، سخن من مانند زیبایی رخسار و موی ماهروهاست و من بیانکنندهی زیباییهایم.
منم آن شریف گوهر که ز معدن حیاتم
منم آن شراب کوثر که به جوی جان روانم
هوش مصنوعی: من شخصی هستم با ارزش و نجیب که از منبع زندگی به وجود آمدهام. من همچون شرابی از بهشت هستم که در جریان روح و جانم به حرکت درآمدهام.
منم آن ز دیده غایب که همیشه در حضورم
منم آن وجود ظاهر که ز دیده ها نهانم
هوش مصنوعی: من آن کسی هستم که در جلو چشمان شما نیستم، اما همیشه در ذهن و احساس شما حضور دارم. من وجودی هستم که به راحتی دیده نمیشوم، با این حال همیشه در دسترس و نزدیکی شما هستم.
منم آن ره سلامت که صراط نام دارم
منم آن بهشت باقی که نعیم جاودانم
هوش مصنوعی: من همان راه امن و درست هستم که به صراط معروف است، و همچنین من همان بهشت پایدار هستم که نعمتهای جاودان دارد.
منم آن که اندر اشیا شده ام به حرف پیدا
ز رموز وحی بگذر که من این زمان عیانم
هوش مصنوعی: من همان کسی هستم که با کلامم به اشیا دست یافتهام. از رمزهای وحی عبور کن، چون اکنون خود را به وضوح آشکار کردهام.
سخن از قدیم و حادث مکن ای حکیم رسمی
که من آن وجود فردم که هم اینم و هم آنم
هوش مصنوعی: ای حکیم، درباره گذشته و اتفاقات جدید صحبت نکن، زیرا من وجودی هستم که همزمان هم از آنچه بودهام و هم از آنچه اکنون هستم، تشکیل شدهام.
تو چو عیسی ای نسیمی همه گرچه روح و جانی
منم آن که روح روحم، منم آن که جان جانم
هوش مصنوعی: تو همچون عیسی، ای نسیم خوشبوی، هرچند که تو روح و جان هستی، من همان کسیام که روح روحم از توست و جان جانم نیز به تو وابسته است.