شمارهٔ ۱۹
زهی جمال تو مستجمع جمیع صفات
رخ تو آینه رونمای عالم ذات
به حق سبعه رویت که سوره کبراست
که عید اکبرم این است و بهترین صلوات
کمال حسن رخت قابل نهایت نیست
چرا که لایتناهی بود جمیع صفات
سجود قبله روی تو می کند دل من
صلوة دایمم این است و قبله گاه صلات
ز لام و بی لبت یافتم حیات ابد
که آب خضر همین شربت است و عین فرات
دلی که کشته رویت نشد بدان حی نیست
چگونه زنده توان بود بی وجود حیات
تو شاه عرصه حسنی و هر که دید رخت
به یک پیاده حسن رخ تو شد شهمات
زهی ز حسن رخت عید ماه نو کرده
سواد زلف تو روشن شبی سیاه برات
به مصر جامع رویت گزاردم جمعه
زهی حلاوت ایمان و طعم قند ونبات
خیال روی تو را عابدی که قبله نساخت
ز عابدان مشمارش که می پرستد لات
کسی که جان چو نسیمی فدای روی تو کرد
سواد نامه اعمال او بود حسنات
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زهی جمال تو مستجمع جمیع صفات
رخ تو آینه رونمای عالم ذات
هوش مصنوعی: تو زیبایی که تمام صفات نیکو در چهرهات جمع شده و چهرهات مانند آینهای است که وجود و ذات عالم را به نمایش میگذارد.
به حق سبعه رویت که سوره کبراست
که عید اکبرم این است و بهترین صلوات
هوش مصنوعی: به حقیقت زیبایی چهره تو، که مانند سورهای بزرگ و مهم است. جشن بزرگ من همین است و بهترین درودها را نثار تو میکنم.
کمال حسن رخت قابل نهایت نیست
چرا که لایتناهی بود جمیع صفات
هوش مصنوعی: زیبایی کامل چهرهات حد و مرزی ندارد، زیرا تمام صفات عالی و بینهایتند.
سجود قبله روی تو می کند دل من
صلوة دایمم این است و قبله گاه صلات
هوش مصنوعی: دل من به احترام تو سجده میکند و همیشه عبادت من به سمت توست. تو قبلهگاه نماز و عبادتم هستی.
ز لام و بی لبت یافتم حیات ابد
که آب خضر همین شربت است و عین فرات
هوش مصنوعی: از لبهای تو زندگی جاودانهای را یافتم، چرا که آب خضر، یعنی زندگیبخشترین نوشیدنی، همین شربت است و چشمه فرات نیز به همین معناست.
دلی که کشته رویت نشد بدان حی نیست
چگونه زنده توان بود بی وجود حیات
هوش مصنوعی: دلهایی که برای عشق تو جان دادهاند، دیگر زنده نیستند. چگونه میتوان انتظار داشت کسی بدون وجود تو جانی داشته باشد؟
تو شاه عرصه حسنی و هر که دید رخت
به یک پیاده حسن رخ تو شد شهمات
هوش مصنوعی: تو زیباترین و بهترین هستی و هر کسی که چهرهات را ببیند، تحت تأثیر زیبایی تو قرار میگیرد و به نوعی احساس بزرگی و ارادت به تو پیدا میکند.
زهی ز حسن رخت عید ماه نو کرده
سواد زلف تو روشن شبی سیاه برات
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی چهرهات، عید ماه نو را جشن گرفتهایم. تاریکی شب سیاه را با زیبایی موهایت روشن کردهای.
به مصر جامع رویت گزاردم جمعه
زهی حلاوت ایمان و طعم قند ونبات
هوش مصنوعی: به مصر، یعنی سرزمین خوشبختی، روی زیبای تو را آوردم. ای روز جمعه، چه خوشی و شیرینیای در ایمان و محبت تو وجود دارد، مانند طعم قند و نبات.
خیال روی تو را عابدی که قبله نساخت
ز عابدان مشمارش که می پرستد لات
هوش مصنوعی: تصور چهره تو را نباید به حساب عابدی گذاشت که قبلهای ندارد. او نمیتواند در زمره عابدان قرار بگیرد، زیرا او که لا به پرستش میپردازد، در واقع چیزی را نمیپرستد.
کسی که جان چو نسیمی فدای روی تو کرد
سواد نامه اعمال او بود حسنات
هوش مصنوعی: کسی که زندگیاش را مانند نسیمی برای زیبایی تو هدیه کرد، تمام نیکیهایش در دفتر اعمالش ثبت شده است.