شمارهٔ ۱۷۵
ای ز رخسارت الی الرحمن ذوالعرش السبیل
ان حیا فی هواها کل من کان القتیل
آن که چون موسی نبرد از نار وجهت ره به حق
همچو فرعونش نماید در نظر خون آب نیل
طالب حق کی شدی واصل به ذات لم یزل
خط وجهت گر نبودی طالب حق را دلیل
آن که کسب علم «فضل » ز ابجد رویت نکرد
روزگار عمر در تعطیل گم کرد آن عطیل
نار غیرت سوز رویت بود بی روی و ریا
آتشی کان شد گل صدبرگ و ریحان بر خلیل
واهب صورت نبست اشباح را نقش وجود
تا نشد خاک کفت ارزاق ایشان را کفیل
بر جمال عالم آرایت که داد حسن داد
ختم شد خوبی، تعالی الله زهی فضل جلیل
طالب ذات خدا را سی و دو خط رخت
در حقیقت هر یکی انا هدیناه السبیل
قطره ای بود از دهانت چشمه ای کان در بهشت
حق تعالی خواندش عینا تسمی سلسبیل
نعمتی کز خال و خط عنبرینت یافتم
حاصل دنیا و عقبی نزد آن باشد قلیل
جان به بوی وصل زلفت می دهم لیکن عجب
گر بدست آید به صد جان آنچنان عمر طویل
طیلسان زلف مشکین تو بود انداخته
بر سر نور تجلی در ازل ظل ظلیل
صورت روی تو هست آیینه ذات خدا
لیکن این معنی کجا داند عزازیل عزیل؟
نامه ام الکتاب از مصحف روی تو بود
لوح محفوظی کز آن آورد قرآن جبرئیل
(خط مشکین تو چون از رخ براندازد نقاب
در جمالش واله و حیران شود عقل عقیل)
دست قدرت بر رخت چون خال مشکین می نهاد
آسمان خود را فرو برد از حسد در آب نیل
ارض حق را سی و دو نطق تو بود «اثقالها»
وعده «اناسنلقی » بود از آن «قولا ثقیل »
کی شدی واقف ز عیسی گر نبودی آمده
در ازای سی و دو خط رخت عما نویل
چون نسیمی راه اگر بردی به نطق از فضل حق
همچو عیسی زنده مانی تا ابد بی قال و قیل
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ز رخسارت الی الرحمن ذوالعرش السبیل
ان حیا فی هواها کل من کان القتیل
هوش مصنوعی: ای ز چهرهات راهی به سوی خداوندی که صاحب عرش است، هر کسی که در عشق تو زندگی کند، خود را به کشتن میدهد.
آن که چون موسی نبرد از نار وجهت ره به حق
همچو فرعونش نماید در نظر خون آب نیل
هوش مصنوعی: کسی که مانند موسی از آتش نترسد و راهی به سوی حقیقت پیدا کند، در نگاه دیگران مانند فرعون به نظر میرسد که خون آب نیل را در خود دارد.
طالب حق کی شدی واصل به ذات لم یزل
خط وجهت گر نبودی طالب حق را دلیل
هوش مصنوعی: زمانی که در پی حقیقت و وجود نامتناهی و مطلق هستی، اگر نمیخواستی به حقیقت بپیوندی، باید دلیلی برای جستجوی حقیقت میداشتی.
آن که کسب علم «فضل » ز ابجد رویت نکرد
روزگار عمر در تعطیل گم کرد آن عطیل
هوش مصنوعی: کسی که برای یادگیری علم از الفبای چهرهات استفاده نکرد، عمرش را در بیکاری و بیهدف گم میکند.
نار غیرت سوز رویت بود بی روی و ریا
آتشی کان شد گل صدبرگ و ریحان بر خلیل
هوش مصنوعی: غیرت و زیبایی چهرهات همچون آتشی است که بدون تظاهر و ریا، دلها را میسوزاند و از آن آتش، گلهای زیبایی مانند گل صدبرگ و ریحان بر دل ابراهیم (خلیل) شکوفا میشوند.
واهب صورت نبست اشباح را نقش وجود
تا نشد خاک کفت ارزاق ایشان را کفیل
هوش مصنوعی: آفرینش ظواهر موجودات به صورتهای مختلف، به این دلیل است که تا زمانی که خاک و زمین به وجود نیامده بود، کسی نبود که نان و روزی آنها را تامین کند.
بر جمال عالم آرایت که داد حسن داد
ختم شد خوبی، تعالی الله زهی فضل جلیل
هوش مصنوعی: به زیبایی و جمالی که به دنیا هدیه داده شده، اشاره میکند و میگوید که با ظهور چنین زیبایی، همه خوبیها به کمال رسیدهاند. خداوند بر چنین نعمتی بسیار بزرگ و شگفتانگیز تبارک و تعالی میباشد.
طالب ذات خدا را سی و دو خط رخت
در حقیقت هر یکی انا هدیناه السبیل
هوش مصنوعی: در جستجوی ذات خداوند، انسان در مسیر هدایت قرار میگیرد و هر کدام از نشانهها و نشانههای او، راهی به سوی هدایت و آگاهی را نشان میدهد.
قطره ای بود از دهانت چشمه ای کان در بهشت
حق تعالی خواندش عینا تسمی سلسبیل
هوش مصنوعی: یک قطره از دهان تو بیرون آمد که در بهشت، او را به نام سلسبیل شناساندهاند.
نعمتی کز خال و خط عنبرینت یافتم
حاصل دنیا و عقبی نزد آن باشد قلیل
هوش مصنوعی: من نعمت و خوشبختی را از زیباییها و نشانههای تو به دست آوردهام، و این نعمتها در مقایسه با آنچه در دنیا و آخرت به دست آوردهام، بسیار اندک است.
جان به بوی وصل زلفت می دهم لیکن عجب
گر بدست آید به صد جان آنچنان عمر طویل
هوش مصنوعی: من جانم را به بوی وصال موهایت میدهم، اما جالب است اگر با صدها جان هم نتوانم آن عمر طولانی را به دست آورم.
طیلسان زلف مشکین تو بود انداخته
بر سر نور تجلی در ازل ظل ظلیل
هوش مصنوعی: موهای مشکی تو همچون نقابی بر چهره نور الهی که در آغاز آفرینش وجود داشته، سایهای افکنده است.
صورت روی تو هست آیینه ذات خدا
لیکن این معنی کجا داند عزازیل عزیل؟
هوش مصنوعی: این بیت بیان میکند که زیبایی و جذابیت چهره تو، تجلیای از ذات خداوند است. ولی این حقیقت عمیق را کسی مانند عزازیل، که نماینده تمرد و نافرمانی است، نمیداند و نمیتواند درک کند.
نامه ام الکتاب از مصحف روی تو بود
لوح محفوظی کز آن آورد قرآن جبرئیل
هوش مصنوعی: نامه من همان کتابی است که از چهره تو نوشته شده است، و در واقع لوح محفوظی است که قرآن جبرائیل از آن آورده است.
(خط مشکین تو چون از رخ براندازد نقاب
در جمالش واله و حیران شود عقل عقیل)
هوش مصنوعی: وقتی نقاب از چهره زیبا و خط مشکی تو برداشته میشود، عقل و اندیشه انسان در مقابل زیباییات غرق در حیرت و شگفتی میشود.
دست قدرت بر رخت چون خال مشکین می نهاد
آسمان خود را فرو برد از حسد در آب نیل
هوش مصنوعی: زمانی که قدرت خداوند، همچون خالی سیاه بر سینهات گذاشت، آسمان به خاطر حسادت خود را در آب نیل پنهان کرد.
ارض حق را سی و دو نطق تو بود «اثقالها»
وعده «اناسنلقی » بود از آن «قولا ثقیل »
هوش مصنوعی: زمین را به سی و دو زبان توصیف کردهاند و سنگینی آن به وعدهای که گفتهاند «خواهیم دید» مربوط میشود.
کی شدی واقف ز عیسی گر نبودی آمده
در ازای سی و دو خط رخت عما نویل
هوش مصنوعی: کی از حال عیسی باخبر شدی، اگر در برابر سی و دو خط لباس تو را نمیدیدند؟
چون نسیمی راه اگر بردی به نطق از فضل حق
همچو عیسی زنده مانی تا ابد بی قال و قیل
هوش مصنوعی: اگر نسیمی به تو رسید و تو سخن گفتی از نعمتهای الهی، مثل عیسی زنده خواهی ماند تا همیشه بدون هیچ ادعا و سخنوری.

نسیمی