گنجور

شمارهٔ ۱۷۴

خرامان میرود دلبر به بستان وقت گل گل گل
به رخ گل گل به لب مل مل به قد چون سرو سنبل بل
سمن داری تو در بر بر به شوخی راست چون عرعر
دلت چون سنگ مرمر مر زبانت راست چون بلبل
به سنگینی چو که که که، به چستی باد صرصر صر
درآمد در چمن چم چم چمن پر شد ز غلغل غل
عرق بر عارضش نم نم ز مدحش دم به دم دم دم
کمندش برده خم خم خم سمندش همچو دلدل دل
نمی دانی تو آن خویش، نگردی گرد آن کویش
نسیمی دید آن رویش فتاد اندر تسلسل سل

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خرامان میرود دلبر به بستان وقت گل گل گل
به رخ گل گل به لب مل مل به قد چون سرو سنبل بل
هوش مصنوعی: دلبر به آرامی و زیبایی به باغ می‌رود، در وقتی که گل‌ها شکفته‌اند. گل‌ها به چهره‌اش می‌بالند و لب‌هایش مانند گل‌های زیبا می‌درخشد. قامت او همچون سرو باغی و خوشبو است.
سمن داری تو در بر بر به شوخی راست چون عرعر
دلت چون سنگ مرمر مر زبانت راست چون بلبل
هوش مصنوعی: تو در دل تو با شوخی ارتعاشی مثل صدای نرمی داری و احساساتت مانند سنگ مرمر محکم است. زبانت هم چون بلبل شیرین و روان است.
به سنگینی چو که که که، به چستی باد صرصر صر
درآمد در چمن چم چم چمن پر شد ز غلغل غل
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف تضاد بین سنگینی و سبکی می‌پردازد. بیان می‌کند که هنگامی که سنگینی مانند آنچه بر سر است، وجود دارد، به یک‌باره باد تندی می‌وزد و چمن را پر از صدا می‌کند. در اینجا، تصاویری از طبیعت و تغییرات جوی به تصویر کشیده شده است، که فضایی زنده و پرتحرک را ایجاد می‌کند.
عرق بر عارضش نم نم ز مدحش دم به دم دم دم
کمندش برده خم خم خم سمندش همچو دلدل دل
هوش مصنوعی: چهره‌اش به آرامی درخشنده است و هر لحظه با ستایشش افزوده می‌شود. زیبایی او مانند اسبی سرکش است که دل‌ها را به دام می‌اندازد و دل را به اشتیاق می‌کشاند.
نمی دانی تو آن خویش، نگردی گرد آن کویش
نسیمی دید آن رویش فتاد اندر تسلسل سل
هوش مصنوعی: تو از وجود او بی‌خبر هستی و در پی او نمی‌گردی. نسیمی که به چهره او برخورد کرده، در چرخه‌ای بی‌پایان افتاده است.