شمارهٔ ۱۶۸
ای صبا هست رخ یار به غایت نازک
لب فرو بند و نگه دار به غایت نازک
از من عاشق اگر زان که خیالت باشد
باز پرس از گل رخسار به غایت نازک
آنگه آهسته بگو حال دلم با چشمش
زان که باشد دل بیمار به غایت نازک
پیش چشم و لب او باش دهنبسته که هست
قامتش فتنه و رفتار به غایت نازک
(چون شوی مست مکن عربده با غمزهٔ او
که بُوَد غمزهٔ دلدار به غایت نازک)
(سجدهٔ شکر کن از من بر آن سرو که هست
قامتش فتنه و رخسار به غایت نازک)
(با لبش دم گر زند نفخه دم صدق گوی
که لبش هست به گفتار به غایت نازک)
با دهانش برسان از دل تنگم خبری
همچو آن تنگ شکربار به غایت نازک
چاره این دل پردرد ندانم چه کنم
پر شده بادهٔ اسرار به غایت نازک
بود نازک ز غمت جان نسیمی همه عمر
رحمتی کن که شد این بار به غایت نازک
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای صبا هست رخ یار به غایت نازک
لب فرو بند و نگه دار به غایت نازک
هوش مصنوعی: ای نسیم، چهره محبوب را که بسیار زیبا و دلرباست نزدیک کن و زبانش را به آرامی ببند و نگاهش را با احتیاط حفظ کن.
از من عاشق اگر زان که خیالت باشد
باز پرس از گل رخسار به غایت نازک
هوش مصنوعی: اگر به عشق من توجه کنی، دوباره از زیبایی و نازکنویی گل رخسارم سؤال کن.
آنگه آهسته بگو حال دلم با چشمش
زان که باشد دل بیمار به غایت نازک
هوش مصنوعی: به آرامی بگو که حال دلم به خاطر او چگونه است، زیرا دل من به شدت آسیبپذیر و حساس است.
پیش چشم و لب او باش دهنبسته که هست
قامتش فتنه و رفتار به غایت نازک
هوش مصنوعی: در برابر او که زیبایی و رفتار دلربایی دارد، باید با احتیاط و ادب رفتار کرد و از گفتن هر چیزی پرهیز کرد.
(چون شوی مست مکن عربده با غمزهٔ او
که بُوَد غمزهٔ دلدار به غایت نازک)
هوش مصنوعی: هنگامی که مست میشوی، با چشمان پر از ناز او درگیر نشو، زیرا این نگاه از جانب معشوق بسیار لطیف و شکننده است.
(سجدهٔ شکر کن از من بر آن سرو که هست
قامتش فتنه و رخسار به غایت نازک)
هوش مصنوعی: از من بخواه تا سجدهٔ شکر به خاطر آن درخت بلند و زیبا بکنم، که قامتش بسیار جذاب و چهرهاش به اندازهای لطیف و نازک است که آدم را به حیرت میبرد.
(با لبش دم گر زند نفخه دم صدق گوی
که لبش هست به گفتار به غایت نازک)
هوش مصنوعی: اگر او با لبش نفس بکشاند و حقیقتی را بگوید، همین کافی است که بگوییم لبش در بیان کلمات بسیار نرم و لطیف است.
با دهانش برسان از دل تنگم خبری
همچو آن تنگ شکربار به غایت نازک
هوش مصنوعی: با حرفهایش خبر از دل پر از نگرانیام بدهد، مثل ظرف شیرینی که به شدت لطیف و حساس است.
چاره این دل پردرد ندانم چه کنم
پر شده بادهٔ اسرار به غایت نازک
هوش مصنوعی: نمیدانم با این دل پر از درد چه باید بکنم، چرا که سرشار از اسرار و نازک خیالی شده است.
بود نازک ز غمت جان نسیمی همه عمر
رحمتی کن که شد این بار به غایت نازک
هوش مصنوعی: به خاطر غم تو، جانم به لطافتی شبیه نسیم شده است. تمام عمر، رحمتی به من کن، زیرا این بار در اوج حساسیت و آسیبپذیری قرار دارم.

نسیمی