شمارهٔ ۱۶۳
ای صورت جمالت بر لوح جان منقش
هستم ز فکر زلفت آشفته و مشوش
تابنده همچو رویت، دلجوی همچو قدت
ماهی که دید روشن؟ سروی که دید سرکش؟
گفتم ز چین زلفت دل را نگاه دارم
ابروت گفت نی نی، کردی غلط به هر شش
کیش دلم ز چشمت ای ماه حاجب ابرو
پر تیر غمزه بادت پیوسته همچو ترکش
دل در خلاص عشقت، صافی شده است و خالص
ز آتش چه باک دارد قلب سلیم بی غش؟
می کاهم از دل و جان، چون شمع از دل خود
کاهش نمی پذیرد مهر بتان مهوش
سر اناالحق از ما، چون گشت آشکارا
منصور مست را گو ما را به دار برکش
خوش کرده ای به بویش ای باد وقت ما را
ای باد! باد وقتت دایم چو وقت ما خوش
حسن رخ چو ماهش از زلف می فزاید
بنما مهی که او را خوبی فزاید ابرش
در باغ حسن خوبان تا بود و هست و باشد
سی و دو باد و خاکم، سی و دو آب و آتش
خط تو را نسیمی نامش نهاد ریحان
سهوی است این محقق بر سهو او قلم کش
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای صورت جمالت بر لوح جان منقش
هستم ز فکر زلفت آشفته و مشوش
هوش مصنوعی: ای زیبایی تو در دل و جان من نقش بستهاست و من از فکر کردن به موهایت، پریشان و ناآرامم.
تابنده همچو رویت، دلجوی همچو قدت
ماهی که دید روشن؟ سروی که دید سرکش؟
هوش مصنوعی: چهرهی درخشان تو مثل نور و زیباییات مانند قامت تو است. آیا کسی ماهی را که درخشنده است دیده؟ آیا کسی سرو را که خرامان است دیده؟
گفتم ز چین زلفت دل را نگاه دارم
ابروت گفت نی نی، کردی غلط به هر شش
هوش مصنوعی: به او گفتم که میخواهم دل را به زلفهای چیندار تو بسپارم، ولی ابرویت به من گفت که اشتباه کردی، چون هیچ جای امنی نیست.
کیش دلم ز چشمت ای ماه حاجب ابرو
پر تیر غمزه بادت پیوسته همچو ترکش
هوش مصنوعی: دل من به خاطر چشمانت که مانند یک ماه است، در حالی که ابرویت شبیه به سپر تیرهاست، همواره از غمزههای تو پر شده است. غمزههایت مانند تیرهایی هستند که همیشه به من میزنند.
دل در خلاص عشقت، صافی شده است و خالص
ز آتش چه باک دارد قلب سلیم بی غش؟
هوش مصنوعی: دل در عشق تو، مانند آینهای پاک و صاف شده است و اگرچه آتش عشق وجودش را میسوزاند، اما قلبی که خالص و بدون نیرنگ باشد از این آتش هیچ ترسی ندارد.
می کاهم از دل و جان، چون شمع از دل خود
کاهش نمی پذیرد مهر بتان مهوش
هوش مصنوعی: من تمام وجودم را به عشق میدهم، مانند شمعی که از سوزانده شدنش کم نمیشود و محبت زیبارویان را در دل خود نگه میدارد.
سر اناالحق از ما، چون گشت آشکارا
منصور مست را گو ما را به دار برکش
هوش مصنوعی: وقتی حق نمایان شد و به حقیقت رسید، منصور مست به ما گفت که ما را برای آویختن به دار بیاورید.
خوش کرده ای به بویش ای باد وقت ما را
ای باد! باد وقتت دایم چو وقت ما خوش
هوش مصنوعی: ای باد، تو بوی خوشی را به همراه داری و زمان ما را همراه خودت خوشبو کردهای. ای باد! آیا همیشه زمان تو به اندازه زمان ما خوش و دلپذیر خواهد بود؟
حسن رخ چو ماهش از زلف می فزاید
بنما مهی که او را خوبی فزاید ابرش
هوش مصنوعی: چهره زیبا و جذاب او مانند ماه است و زلفهایش بر زیباییاش میافزاید. به نمایش بگذار که این زیبایی او را برجستهتر میکند، مانند ابری که بر زیبایی ماه افزوده میشود.
در باغ حسن خوبان تا بود و هست و باشد
سی و دو باد و خاکم، سی و دو آب و آتش
هوش مصنوعی: در باغ زیبای خوبان، همواره و همیشه، من تحت تأثیر سی و دو لطافت طبیعی و عناصر وجود دارم، از جمله باد و خاک، آب و آتش.
خط تو را نسیمی نامش نهاد ریحان
سهوی است این محقق بر سهو او قلم کش
هوش مصنوعی: نسیم خط تو را ریحان نامیده است و این محقق به اشتباه این را گفته است، پس تو با قلمت بر این اشتباه او بکش.

نسیمی