گنجور

شمارهٔ ۱۴۸

کفر زلفت گر نهد بر سر مرا یکبار بار
نیست ایمانم اگر باشد مرا زان بار بار
گر همی داری به دل روز وصالت دوست دوست
خیز و مثل چشم ما شب تا سحر بیدار دار
در کفت گر زهر آید رو تو هم چون نوش نوش
زان که تریاکش بود بر لعل شکر بار بار
وقت گل شد بر لب جو دلبر دلجوی جوی
واندر این موسم همیشه عیش با دلدار دار
بلبلان را گر نبودی هیچ از آن گلزار بوی
کی زدندی صد هزاران نعره در گلزار زار
زهدا! در حلقه دردی کشان دردی بچش
تا بباشی در میان عاشقان هشیار یار
عابد اندر حلقه رندان نشد بی ترک ترک
باش گو چون حلقه آن سگ بر در و خونخوار خوار
ای نسیمی! چون نمی آید از این انکار کار
خیز و خود را از یقین خود تو برخوردار دار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کفر زلفت گر نهد بر سر مرا یکبار بار
نیست ایمانم اگر باشد مرا زان بار بار
هوش مصنوعی: اگر زیبایی و فریب زلفِ تو یکبار بر سر من بیفتد، ایمان من برای این یک بار هم ارزش ندارد، اگر ایمانم باشد.
گر همی داری به دل روز وصالت دوست دوست
خیز و مثل چشم ما شب تا سحر بیدار دار
هوش مصنوعی: اگر در دل خود روز وصال دوستت را می‌پروری، بیدار باش و مانند چشمان ما، تا سپیده دم بیدار بمان.
در کفت گر زهر آید رو تو هم چون نوش نوش
زان که تریاکش بود بر لعل شکر بار بار
هوش مصنوعی: اگر زهر در دستت باشد، تو هم مانند کسی که نوشیدنی شیرین و خوشمزه را می‌نوشد، از آن می‌چشی. زیرا اثر دارویی آن، مانند شکر بر روی لعل (گوهر قرمز) باعث می‌شود این تلخی به شیرینی تبدیل شود.
وقت گل شد بر لب جو دلبر دلجوی جوی
واندر این موسم همیشه عیش با دلدار دار
هوش مصنوعی: زمانی که گل‌ها شکفته می‌شوند و معشوقه زیبا در کنار جوی آب است، در این فصل، همیشه باید از لذت با محبوب بهره‌برداری کرد.
بلبلان را گر نبودی هیچ از آن گلزار بوی
کی زدندی صد هزاران نعره در گلزار زار
هوش مصنوعی: اگر بلبلان هیچ بویی از آن باغ نداشتند، چگونه می‌توانستند در آن باغ پر از گل این همه نغمه و ناله سر دهند؟
زهدا! در حلقه دردی کشان دردی بچش
تا بباشی در میان عاشقان هشیار یار
هوش مصنوعی: ای پارسایان! برای اینکه در جمع عاشقان آگاه و باهوش حضور داشته باشید، باید خودتان هم دردی را تجربه کنید.
عابد اندر حلقه رندان نشد بی ترک ترک
باش گو چون حلقه آن سگ بر در و خونخوار خوار
هوش مصنوعی: عابد نتوانست به جمع رندان بپیوندد، مگر آنکه خود را از قید و بندها آزاد کند. پس به او بگو که همچون حلقه‌ای که برگردن سگی درنده است، باید از محدودیت‌ها رها شود.
ای نسیمی! چون نمی آید از این انکار کار
خیز و خود را از یقین خود تو برخوردار دار
هوش مصنوعی: ای نسیم! اگر نمی‌توانی به صداقت و حقیقت نزدیک شو، حرکت کن و خودت را به یقین و اطمینان برسان.