شمارهٔ ۱۰۲
مهر رخسار تو داغ عشق بر دل میکشد
سنبل زلف تو، مه را در سلاسل میکشد
منزل جان است گیسویت وز آنجا هر نفس
جذبهای میآید و جان را به منزل میکشد
کعبه دل روی محبوب است اینک راه دور
گر کسی را دل به سوی کعبه گل میکشد
پیش رویت سجده آن کو حق نمیداند ز جهل
از سجود حق چو شیطان سر به باطل میکشد
در ازل عشقت نصیب اهل غفلت چون نبود
دولت جاوید از آن دامن ز غافل میکشد
ای کشان ما را به راه و رسم عقل از کوی عشق
دل عنان اختیار از دست عاقل میکشد
نار غیرت مدعی را رشته کوتاه عمر
میکشد از تن ولیکن سخت کاهل میکشد
من نمیخواهم خلاص از بحر عشقت یک نفس
گرچه جان غرقه را خاطر به ساحل میکشد
معجز چشمت که عارف خواندش سحر حلال
جان عاشق را به جذبه سوی بابل میکشد
جذبه زلف تو عمری کشکشانم میکشید
این زمانم نقش آن شکل و شمایل میکشد
چون نسیمی کشته چشم سیاهت هرکه شد
شُکر حق میگوید و منت ز قاتل میکشد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مهر رخسار تو داغ عشق بر دل میکشد
سنبل زلف تو، مه را در سلاسل میکشد
هوش مصنوعی: محبت چهره تو بر دل عشق میگذارد و زیبایی موهای تو، ماه را در بند میکشد.
منزل جان است گیسویت وز آنجا هر نفس
جذبهای میآید و جان را به منزل میکشد
هوش مصنوعی: موهای تو مانند خانهای است برای روح، و از آن جا هر لحظه نیرویی به وجود میآید که روح را به سوی آن خانه میکشد.
کعبه دل روی محبوب است اینک راه دور
گر کسی را دل به سوی کعبه گل میکشد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کعبه، نماد دل و عشق به محبوب است. حتی اگر کسی فاصله زیادی از کعبه داشته باشد، اگر دلش به سوی محبوب بکشاند، به سوی آن اصل و مکان مقدس خواهند رفت.
پیش رویت سجده آن کو حق نمیداند ز جهل
از سجود حق چو شیطان سر به باطل میکشد
هوش مصنوعی: در مقابل تو کسی سجده میکند که حقیقت را نمیشناسد و از جهل خود در حال عبادت است؛ مانند شیطان که به خاطر گمراهیاش از حق منحرف میشود.
در ازل عشقت نصیب اهل غفلت چون نبود
دولت جاوید از آن دامن ز غافل میکشد
هوش مصنوعی: در ابتدای جهان، عشق تو به کسانی که در غفلت هستند نصیب نشد، چون دولت پایدار و همیشگی در آن عشق وجود ندارد. بنابراین، عشق از دامن افراد غافل دور میشود.
ای کشان ما را به راه و رسم عقل از کوی عشق
دل عنان اختیار از دست عاقل میکشد
هوش مصنوعی: ای Those که ما را به سمت روشهای منطقی و عقلانی هدایت میکنید، از کوی عشق ما را دور کرده و دل ما را از دست عقل خارج میکنید.
نار غیرت مدعی را رشته کوتاه عمر
میکشد از تن ولیکن سخت کاهل میکشد
هوش مصنوعی: غیرت و حسادت مدعیان، زندگی را از آنها کوتاه میکند، اما در عین حال آنها را به تنبلی و بیعملی میکشاند.
من نمیخواهم خلاص از بحر عشقت یک نفس
گرچه جان غرقه را خاطر به ساحل میکشد
هوش مصنوعی: من نمیخواهم از عشق تو حتی برای یک لحظه نجات پیدا کنم، هر چند که جانم غرق در این عشق است و به ساحل آرامش میرسد.
معجز چشمت که عارف خواندش سحر حلال
جان عاشق را به جذبه سوی بابل میکشد
هوش مصنوعی: سحر و جذابیت چشمان تو، که عارفان آن را معجزه میدانند، عشق را به سمت بابل میکشاند و جان عاشق را تحت تاثیر قرار میدهد.
جذبه زلف تو عمری کشکشانم میکشید
این زمانم نقش آن شکل و شمایل میکشد
هوش مصنوعی: زلف های تو مدتا مرا به خود میکشید، اما حالا تصویری از آن شکل و شمایل مرا جذب میکند.
چون نسیمی کشته چشم سیاهت هرکه شد
شُکر حق میگوید و منت ز قاتل میکشد
هوش مصنوعی: هر وقت نسیمی از جانب چشمان سیاه تو بوزد، هر کسی که تحت تأثیر آن قرار گیرد، به شکرگزاری خداوند میپردازد و در عین حال از قاتل به خاطر تأثیرش شکایت میکند.

نسیمی