گنجور

شمارهٔ ۱۰

تا هوای طوبی قد تو دارد جان ما
هست منزل آیت «طوبی لهم » در شأن ما
قبله و ایمان عاشق نیست الا روی دوست
تا که هست و بود و باشد قبله و ایمان ما
در ازل چون با تو پیمان محبت بسته ایم
هست چون حسن تو باقی تا ابد پیمان ما
بر سر زلف تو خواهد رفت باز این دین و دل
این دل آشفته حال و جان سرگردان ما
اشک سرخ آمد گواه و زردی رخ شد دلیل
حال ما میکن قیاس از حجت و برهان ما
خواب از آنرو خوش نمی آید به چشم ما که هست
خیل سلطان خیالت روز و شب مهمان ما
وصل رویت گر شبی مهمان ما گردد ز لطف
جنت و فردوس گردد کلبه احزان ما
حال درد خاص ما را با طبیب ای دل مگو
کز طبیب عام نتوان یافتن درمان ما
خسرو انجم به جای خود بود گر بنده وار
بر میان بندد کمر پیش رخ سلطان ما
با نسیمی بوی زلفش می کند هردم خطاب
کای نسیم روح‌پرور زان مایی زان ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا هوای طوبی قد تو دارد جان ما
هست منزل آیت «طوبی لهم » در شأن ما
هوش مصنوعی: تا زمانی که قامت تو همچون درخت طوبی باشه، جان ما در امنیت و آسایش خواهد بود. آیه "طوبی لهم" به ما اشاره دارد و نشان می‌دهد که ما نیز در این مقام قرار داریم.
قبله و ایمان عاشق نیست الا روی دوست
تا که هست و بود و باشد قبله و ایمان ما
هوش مصنوعی: عاشق تنها به چهره‌ی محبوبش توجه دارد و ایمان او بر اساس وجود و حضور معشوق است. تا زمانی که محبوب وجود داشته باشد، ایمان و قبله‌اش در اوست.
در ازل چون با تو پیمان محبت بسته ایم
هست چون حسن تو باقی تا ابد پیمان ما
هوش مصنوعی: از نخستین زمان‌ها که ما عهد دوستی و محبت را با هم بسته‌ایم، عشق و زیبایی تو همیشه پایدار خواهد بود و این پیمان ما تا ابد باقی خواهد ماند.
بر سر زلف تو خواهد رفت باز این دین و دل
این دل آشفته حال و جان سرگردان ما
هوش مصنوعی: این دین و دل مست و پریشان، دوباره بر سر زلف تو خواهند رفت و در این راه، حال دل آشفته ما و جان آواره‌امان ادامه خواهد یافت.
اشک سرخ آمد گواه و زردی رخ شد دلیل
حال ما میکن قیاس از حجت و برهان ما
هوش مصنوعی: اشک‌های سرخ من نشان‌دهنده‌ی حال و روزم هستند و رنگ زرد صورتم گواهی بر وضعیت درونی من. حالا دیگران می‌خواهند با دلایل و مدارک، حال مرا بسنجند.
خواب از آنرو خوش نمی آید به چشم ما که هست
خیل سلطان خیالت روز و شب مهمان ما
هوش مصنوعی: خواب برای ما خوشایند نیست زیرا همیشه تصویر و خیال تو در ذهن ما حاضر است و روز و شب در کنار ماست.
وصل رویت گر شبی مهمان ما گردد ز لطف
جنت و فردوس گردد کلبه احزان ما
هوش مصنوعی: اگر زیبایی تو شبانه به مهمانی ما بیاید، به لطف بهشت و بهار، کلبه غم‌های ما نیز به یک باغ خوشبختی تبدیل می‌شود.
حال درد خاص ما را با طبیب ای دل مگو
کز طبیب عام نتوان یافتن درمان ما
هوش مصنوعی: حالم را با پزشک مخصوص در میان نگذار، چون درمان درد من از پزشکان عمومی برنمی‌آید.
خسرو انجم به جای خود بود گر بنده وار
بر میان بندد کمر پیش رخ سلطان ما
هوش مصنوعی: اگر خسرو (شاه بزرگ) مانند یک خادم و بنده بر خود کمر ببندد و خود را در برابر چهره ی سلطان ما قرار دهد، در مقام و جایگاه واقعی خود باقی خواهد ماند.
با نسیمی بوی زلفش می کند هردم خطاب
کای نسیم روح‌پرور زان مایی زان ما
هوش مصنوعی: نسیم هر لحظه بوی زلف محبوب را می‌آورد و به او می‌گوید که ای نسیم روح‌افزا، ما از عشق او طعم زندگی را می‌چشیم و به خاطر او هستیم.