گنجور

شمارهٔ ۲۳

ای نسیم سحری! غالیه‌بار آمده‌ای
مگر از سلسلهٔ سنبلِ یار آمده‌ای
گر نداری هوس ریختن خون هزار
چیست ای غنچه! که با خنجر خار آمده‌ای
ای گل! ار سرخ برآیی عجبی نیست که تو
شرمسار رخ آن لاله‌عذار آمده‌ای

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای نسیم سحری! غالیه‌بار آمده‌ای
مگر از سلسلهٔ سنبلِ یار آمده‌ای
هوش مصنوعی: ای نسیم صبحگاهی! آیا از جایی عطر خوب و دل‌انگیز آورده‌ای یا اینکه بویی از گل‌های محبوبم به همراه داری؟
گر نداری هوس ریختن خون هزار
چیست ای غنچه! که با خنجر خار آمده‌ای
هوش مصنوعی: اگر تمایل به ریختن خون هزار نفر نداری، چه نیازی به این است که ای گل، با یک خنجر خاردار بیایی؟
ای گل! ار سرخ برآیی عجبی نیست که تو
شرمسار رخ آن لاله‌عذار آمده‌ای
هوش مصنوعی: ای گل! اگر تو سرخ و زیبا به شکوفه بیایی، جای تعجبی نیست که به خاطر زیبایی و رخسار لطیف آن لاله، شرمنده شده‌ای.