گنجور

شمارهٔ ۱۸

گر مرا پیش سگانش نیست عزت، دور نیست
حرمت هرکس عزیز من بقدر عزت است
گر پریشان شد دل از زلفش نسیمی! دور نیست
زان که در هریک پریشانیش صد جمعیت است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر مرا پیش سگانش نیست عزت، دور نیست
حرمت هرکس عزیز من بقدر عزت است
هوش مصنوعی: اگر در کنار سگ‌های او من شأن و منزلت ندارم، باید بدانید که احترام هر شخصی برای من به اندازه‌ی منزلت اوست.
گر پریشان شد دل از زلفش نسیمی! دور نیست
زان که در هریک پریشانیش صد جمعیت است
هوش مصنوعی: اگر دل از زلف او پریشان شده باشد، دور نیست که در هر کجا با یک نسیم، در این پریشانی او، جمعیتی از احساسات و شگفتی‌ها وجود داشته باشد.