بخش ۷۶ - جواب دادن فرامرز
بدو گفت کای پیر زنار بند
قلم باشد آن بر در هوشمند
سواره به انگشت پویان به سر
همی ریزد از وی سراسر گهر
به پیری سرشتی و آنگه بجوی
نماند تو این داستان را بگوی
از این بهترت هست چیزی بیار
ترا هست میدان بدین سان چهار
بخش ۷۵ - سؤال کردن برهمن: دگر گفت کی پهلو دلپذیربخش ۷۷ - سؤال کردن برهمن: جهان دیده پیرش چنین گفت باز
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بدو گفت کای پیر زنار بند
قلم باشد آن بر در هوشمند
هوش مصنوعی: به او گفت، ای دختر پیر و نیکوکار، قلمی که در دست دارد، بر دروازه هوش و دانش قرار دارد.
سواره به انگشت پویان به سر
همی ریزد از وی سراسر گهر
هوش مصنوعی: سواره به آرامی و با احتیاط به زمین نگاه میکند و از او به آرامی و پیوسته جواهراتی میریزد.
به پیری سرشتی و آنگه بجوی
نماند تو این داستان را بگوی
هوش مصنوعی: وقتی که به سن پیری رسیدی و دیگر وقت جستجو و تلاش نیست، بهتر است که این داستان را بازگو کنی.
از این بهترت هست چیزی بیار
ترا هست میدان بدین سان چهار
هوش مصنوعی: چیزی بهتر از تو وجود ندارد، حالا بیا و خودت را نشان بده، که در این میدان چهارچوب خاصی داری.