گنجور

بخش ۶۸ - سخن گفتن دستور کید، فرامرز را

بشد پیر دستور و بوسید تخت
تنی دید بر تخت همچون درخت
ستایش کنان گفت کای نیک پی
ز چرخش غمی نیست کاوس کی
که چون تو کمر بسته ای تخت او
به گردون برآید همین بخت او
به پوزش فرستادمان شاه کید
که چون پیش تیغ تو کوشیم صید
سزد گر ز کین سر بتابی همی
که از ما رهی تر نیابی همی
ترا نیک خواهی کمر بسته ایم
وز آن پیش دستی جگر خسته ایم
اگر پهلوان دور گردد زکین
بپوییم و بنهیم سر بر زمین
بگفت و سرشک از دو دیده نوار
ببارید مانند ابر بهار
بدو پهلوان گفت کای پاک پیر
خردمند و دانا و دانش پذیر
چو کاوس را کید بندد کمر
مرا مهتر است از گرامی پدر
وگر سر بپیچد به الماس تیز
برآرم ز جانش یکی رستخیز
مرا کی نفرمود با کس نبرد
مگر آنکه سر پیچد از دادگرد
کسی کو سرکینه خارد همی
زمانه بدو تیغ بارد همی
کسی سرنهد در جهان سر شود
بلند آید و پایه برتر شود
بگویش که ما را گرامی شدی
که در خانه نیک نامی شدی
چو طهمور زین گونه بشنید دست
به بر زد گرفت و بیفتاد پست
بفرمود کو خلعت شاهوار
بدان پیر پاکیزه هوشیار
بپوشید رخت و ببوسید تخت
برون شد به کردار زرین درخت
بیامد بر کید و با او بگفت
که در نیک نامی بدیدمش جفت
رخش ماه بالا چو سرو سهی
فروزان بدو تخت شاهنشهی
خردمند و بینا دل و پر هنر
دلیر و جهانگیر و پر مغز سر
به چرخ کیانی و گرز بزرگ
نماند همی جز به سام سترگ
نباشد شگفت از بر و یال و فر
بگیرد جهان را همه سر به سر

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بشد پیر دستور و بوسید تخت
تنی دید بر تخت همچون درخت
هوش مصنوعی: پیر، مقام و قدرت را به دست آورد و بر تختی که مانند درختی است، بوسه زد.
ستایش کنان گفت کای نیک پی
ز چرخش غمی نیست کاوس کی
هوش مصنوعی: با ستایش گفت که ای فرد نیکوکار، از چرخش روزگار غمی نیست، ای کاوس کی!
که چون تو کمر بسته ای تخت او
به گردون برآید همین بخت او
هوش مصنوعی: زمانی که تو برای هدفی خاص آماده و مصمم هستی، موفقیت و سعادت تو نیز به سوی تو خواهد آمد.
به پوزش فرستادمان شاه کید
که چون پیش تیغ تو کوشیم صید
هوش مصنوعی: شاه به ما پیغام داد که وقتی در مقابل تیغ تو قرار می‌گیریم، مانند شکارچیانی خواهیم بود که تلاش می‌کنند شکار کنند.
سزد گر ز کین سر بتابی همی
که از ما رهی تر نیابی همی
هوش مصنوعی: اگر از کینه بگذری و خود را رها کنی، سزاوار است، زیرا هیچ راهی برای فرار از ما نخواهی یافت.
ترا نیک خواهی کمر بسته ایم
وز آن پیش دستی جگر خسته ایم
هوش مصنوعی: ما برای کمک به تو آماده‌ایم و از قبل هم به خاطر این کار دلمان شکسته است.
اگر پهلوان دور گردد زکین
بپوییم و بنهیم سر بر زمین
هوش مصنوعی: اگر قهرمان از ما دور شود، به سوی او می‌رویم و سر خود را بر زمین می‌گذاریم.
بگفت و سرشک از دو دیده نوار
ببارید مانند ابر بهار
هوش مصنوعی: او چنین گفت و اشک‌ها از چشمانش مانند باران بهاری جاری شد.
بدو پهلوان گفت کای پاک پیر
خردمند و دانا و دانش پذیر
هوش مصنوعی: به آن پهلوان گفت: ای پیر فرزانه و با دانش، که دانشی را می‌پذیری.
چو کاوس را کید بندد کمر
مرا مهتر است از گرامی پدر
هوش مصنوعی: وقتی که کاوس به من آسیب بزند، من از پدر گرامی‌ام برترم.
وگر سر بپیچد به الماس تیز
برآرم ز جانش یکی رستخیز
هوش مصنوعی: اگر سرش به سمت الماس تیز بپیچد، از عمق وجودش حرکت و جنبشی ایجاد می‌کنم که مانند قیام باشد.
مرا کی نفرمود با کس نبرد
مگر آنکه سر پیچد از دادگرد
هوش مصنوعی: مرا چه کسی اجازه داده که با کسی درگیر شوم، مگر اینکه حق و حقیقت در میان باشد و من برای دفاع از آن تلاش کنم.
کسی کو سرکینه خارد همی
زمانه بدو تیغ بارد همی
هوش مصنوعی: کسی که در دلش کینه و حسد دارد، در این دنیا همیشه با مشکلات و دشواری‌ها مواجه می‌شود.
کسی سرنهد در جهان سر شود
بلند آید و پایه برتر شود
هوش مصنوعی: اگر کسی در زندگی تلاش کند و به دنبال هدف های بزرگ باشد، به موفقیت و مقام بالاتری دست خواهد یافت.
بگویش که ما را گرامی شدی
که در خانه نیک نامی شدی
هوش مصنوعی: به او بگو که تو برای ما ارزشمند شدید، زیرا که در خانه‌تان نام نیک و محبوبی به دست آوردید.
چو طهمور زین گونه بشنید دست
به بر زد گرفت و بیفتاد پست
هوش مصنوعی: وقتی طهمور سرانجام این خبر را شنید، دستش را به سینه زد و به شدت اندوهگین شد.
بفرمود کو خلعت شاهوار
بدان پیر پاکیزه هوشیار
هوش مصنوعی: او فرمان داد که جامه‌ای مانند لباس شاهانه به آن پیر پاک و خردمند بدهند.
بپوشید رخت و ببوسید تخت
برون شد به کردار زرین درخت
هوش مصنوعی: لباس‌های خود را بپوشید و تخت را ببوسید، زیرا مانند درختی زرین به بیرون رفته‌اید.
بیامد بر کید و با او بگفت
که در نیک نامی بدیدمش جفت
هوش مصنوعی: کسی به سراغ کید آمد و با او گفت که در داشتن نام نیک، همدمی برایش پیدا کرده است.
رخش ماه بالا چو سرو سهی
فروزان بدو تخت شاهنشهی
هوش مصنوعی: چهره ماه مانند درخت سرو بلند و درخشان است که بر تخت پادشاهی نشسته است.
خردمند و بینا دل و پر هنر
دلیر و جهانگیر و پر مغز سر
هوش مصنوعی: شخصی که دانشمند و آگاه است، دلی پر از هنر دارد و دلیر و قوی است، همچنین در تفکر و اندیشه عمیق است.
به چرخ کیانی و گرز بزرگ
نماند همی جز به سام سترگ
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که تنها نام و نشانه بزرگان و دلاوران در تاریخ باقی می‌ماند و دیگر چیزها به فراموشی سپرده می‌شوند. به عبارتی، عظمت و یاد مردم بزرگ همیشه پابرجا است.
نباشد شگفت از بر و یال و فر
بگیرد جهان را همه سر به سر
هوش مصنوعی: عجیب نیست اگر دنیا به خاطر زیبایی و شکوه خود، همه را تحت تأثیر قرار دهد.