بخش ۲۷ - گفتگو کردن پهلوانان با یکدیگر از برای بانو گشسب
یکی گفت اگر در صف کارزار
سوی من شتابی به هنگام کار
چنانت بکوبم به گرز گران
که مسمار کوبند آهنگران
یکی گفت گر آیی به کین سوی من
ببینی تو خود زور و بازوی من
چنانت ببندم به خم کمند
که گیسوی خوبان و دل مستمند
دلیران در آن بزم همچون پلنگ
ابا یکدگرشان به کین بود جنگ
چو شد گفتگوهای مردم دراز
شدند از دلیران به هم جنگ ساز
نخستین به چوب و لگد بود جنگ
وزان پس به شمشیر و تیر خدنگ
شد آن بزمگه همچو میدان رزم
برآشفت شه چون چنین دید بزم
بغرید کاووس همچون پلنگ
برآشفت با نامداران جنگ
به زرین عمود آن سرافراز شاه
وزان بارگه کرد بیرون سپاه
یکی همچو گل سینه اش کرد چاک
یکی لاله سان غرق در خون و خاک
یکی سرخ گشته به خون چون انار
یک از بیم لرزان چو بید از چنار
یکی رویش از خون دل سرخ بود
که در سینه از خون به ناخن شخود
یکی سر شکسته یکی پا ودست
یکی تن برهنه یکی چوب دست
نهادند بر فرق هم مشت را
شکستند در مشت انگشت را
بیا تا ببینی زشراب شراب
کند بیگمان خانمان ها خراب
بپرهیز کین آب آتش نهاد
بسی خانمان برآتش نهاد
بیندیش از آشوب شرب مدام
که باشد خرابی سرانجام خام
کباب و شراب ار نداری مشور
که فرجام این هر دو تلخست و شور
مخور می که میخواره فرجام کار
به تلخی گذارد همین روزگار
بخش ۲۶ - شراب خوردن پهلوانان ایران در پیش کیکاوس و بدمستی کردن: سخن رفت از بانوی ماه وشبخش ۲۸ - تنگ آمدن شاه کیکاوس از پهلوانان ایران و طلب کردن رستم را: چو آن فتنه را دید کاوس کی
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یکی گفت اگر در صف کارزار
سوی من شتابی به هنگام کار
هوش مصنوعی: یکی گفت اگر در میدان جنگ به سوی من پیش بروی و در زمان کار شتاب کنی،
چنانت بکوبم به گرز گران
که مسمار کوبند آهنگران
هوش مصنوعی: به قدری تو را سخت و محکم میزنم که مانند میخهایی که آهنگران به آهن میکوبند، به زمین کوبیده شوی.
یکی گفت گر آیی به کین سوی من
ببینی تو خود زور و بازوی من
هوش مصنوعی: اگر تو به انتقام به سمت من بیایی، خودت قدرت و توانایی مرا خواهی دید.
چنانت ببندم به خم کمند
که گیسوی خوبان و دل مستمند
هوش مصنوعی: تو را به چنان دقت و مهارت به دام میاندازم که گیسوی زیبا و دل شیدایی را به تنگنا میکشاند.
دلیران در آن بزم همچون پلنگ
ابا یکدگرشان به کین بود جنگ
هوش مصنوعی: قهرمانان در آن مراسم مانند پلنگها در پی یکدیگر بودند و بر سر انتقام و کینه جنگ میکردند.
چو شد گفتگوهای مردم دراز
شدند از دلیران به هم جنگ ساز
هوش مصنوعی: وقتی که صحبتهای مردم طولانی و حاشیهای میشود، دلیران به هم میپیوندند و برای جنگ آماده میشوند.
نخستین به چوب و لگد بود جنگ
وزان پس به شمشیر و تیر خدنگ
هوش مصنوعی: در ابتدا مبارزات با ضربات چوب و لگد آغاز میشد و سپس به استفاده از شمشیر و تیر و کمان منتقل میشد.
شد آن بزمگه همچو میدان رزم
برآشفت شه چون چنین دید بزم
هوش مصنوعی: آن گردهمایی مانند میدان جنگ به هم ریخت و هنگامی که شاه چنین دید، به خشم آمد.
بغرید کاووس همچون پلنگ
برآشفت با نامداران جنگ
هوش مصنوعی: کاووس مانند پلنگی خشمگین به جنگجویان نامدار حملهور شد و در خروش و فریاد بود.
به زرین عمود آن سرافراز شاه
وزان بارگه کرد بیرون سپاه
هوش مصنوعی: شاه سرفراز با عمود طلا به سمت میدان رفت و سپاهش را از بارگاه بیرون آورد.
یکی همچو گل سینه اش کرد چاک
یکی لاله سان غرق در خون و خاک
هوش مصنوعی: یکی مانند یک گل، سینهاش شکافته و زخم خورده است و دیگری مانند لالهای، در خون و خاک غرق شده است.
یکی سرخ گشته به خون چون انار
یک از بیم لرزان چو بید از چنار
هوش مصنوعی: یکی از شدت ترس به رنگ خون درآمده و مانند انار سرخ شده است، و به قدری میلرزد که همچون بید از درخت چنار به نظر میرسد.
یکی رویش از خون دل سرخ بود
که در سینه از خون به ناخن شخود
هوش مصنوعی: یک نفر در چهرهاش نشانههای غم و درد را دارد، بهطوری که دلشکستهاش به وضوح در درونش نمایان است و این احساسات عمیق حتی به ناخنهایش نیز رسیده است.
یکی سر شکسته یکی پا ودست
یکی تن برهنه یکی چوب دست
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف وضعیتی میپردازد که در آن افرادی با آسیبها و نقصهایی در بدنشان روبهرو هستند. برخی سرشان شکسته، برخی دیگر پا و دستشان دچار مشکل شده و شخصی هم بدون لباس است. همچنین، یکی از آنها چوب دستی در دست دارد که میتواند نشانهای از نیاز به حمایت یا دفاع باشد. این تصویر، وضعیت ناگواری را نشان میدهد که افراد در آن به سر میبرند.
نهادند بر فرق هم مشت را
شکستند در مشت انگشت را
هوش مصنوعی: آنها مشت را بر سر گذاشتند و در آن مشت، انگشت را شکستند.
بیا تا ببینی زشراب شراب
کند بیگمان خانمان ها خراب
هوش مصنوعی: بیا تا ببینی که چگونه شراب، شراب میآورد و بدون شک، خانهها را ویران میکند.
بپرهیز کین آب آتش نهاد
بسی خانمان برآتش نهاد
هوش مصنوعی: احتیاط کن، زیرا این آب آتش را خاموش نکرده است؛ بلکه بسیاری از خانهها را در آتش افکنده است.
بیندیش از آشوب شرب مدام
که باشد خرابی سرانجام خام
هوش مصنوعی: به فکر عواقب منفی نوشیدنی مداوم باش، زیرا در نهایت به ویرانی و نابودی منجر خواهد شد.
کباب و شراب ار نداری مشور
که فرجام این هر دو تلخست و شور
هوش مصنوعی: اگر کباب و شراب نداری، مشورت نکن، زیرا سرانجام این دو، هر دو تلخ و ناگوار است.
مخور می که میخواره فرجام کار
به تلخی گذارد همین روزگار
هوش مصنوعی: نخور مشروب، زیرا کسانی که مینوشند، سرانجام زندگیشان را به تلخی میکشانند و همین روزگار است که چنین میکند.
حاشیه ها
1400/12/18 12:03
نردشیر
زرین عمود چیه دقیقا ؟