گنجور

بخش ۲۲ - جنگ کردن پادشاهان هندوستان با بانوگشسب

چو خورشید بنمود زرین درفش
سفیده برآورد تیغ بنفش
سرشاه انجم برآمد زخواب
برون جست کافور از مشک ناب
همه تاجداران روی زمین
که بودند با تاج و تخت و نگین
به امید روی درخشنده ماه
کمربست شاهان زرین کلاه
به میدان سه شه با سپاه آمدند
همه خواستگاران ماه آمدند
که تا از میان دختر نامدار
زشاهان کدامین کند خواستار
برون آمد از شهر دستان به راه
ابا نامداران زابل سپاه
زیک سو زواره ابا سرکشان
بیامد برون با سپاه گران
همان رستم و هم فرامرز راد
ابا نامداران دستان نژاد
کشیدند بر دشت پرده سرای
نشستندگردان همه جا به جای
گرانمایه دستان خورشید نور
برآمد چو جمشید بر تخت خور
بزرگان نشستند در پیشگاه
به سر برنهادند زرین کلاه
پری پیکران پیش تختش به پای
سر زلفشان بر سمن مشک سای
تهمتن نشست از بر تخت زر
ابا نامداران زرین کمر
گرانمایه بانو زره پوش شد
به ظلمت نهان چشمه نوش شد
کمر ترکش خسروانی ببست
یکی نیزه پهلوانی به دست
بیامد به نزدیک دستان فراز
پیاده شد و برد پیشش نماز
پس آنگه برآمد به بالای بور
چو شیری که بر گور آید به شور
نخست او بیامد به آوردگاه
نهنگ ژیان بود جیپور شاه
بپوشید ساز جوانان جنگ
زترکش فرو هشته دم پلنگ
زمانی درآن دشت جولان نمود
ز بازو هنرهای مردان نمود
در آورد جیپال یک حمله کرد
چو شیر اندر آمد به عزم نبرد
بگفتش که ای بدرگ شوم تن
به میدان کین پیش دستی به من
ندانی که چون رای جنگ آورم
سر سروران زیر سنگ آورم
چو رای گزین دید این کار کرد
به میدان درآمد چو شیر نبرد
چنین گفت کای مردم بی خرد
کنند آنچنان کز خرد برخورد
به هر جنگ پیشم سپر بفکنید
درین جنگ چون پیش دستی کنید
نخستین شما را درآرم ز اسب
پس آنگه کنم جنگ بانو گشسب
از این گفته آشفته شد زال زر
به بانوی یل گفت بنما هنر
که این هرسه شه تیغ را برکشند
سپه یک به یک یکدگر را کشند

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو خورشید بنمود زرین درفش
سفیده برآورد تیغ بنفش
هوش مصنوعی: وقتی که خورشید طلایی خود را نمایان کرد، پرچم سفید را بلند کرد و شمشیر بنفش را به اهتزاز درآورد.
سرشاه انجم برآمد زخواب
برون جست کافور از مشک ناب
هوش مصنوعی: ستاره‌ای در آسمان از خواب بیدار شد و مانند کافور از عطر خالص خارج گشت.
همه تاجداران روی زمین
که بودند با تاج و تخت و نگین
هوش مصنوعی: تمام پادشاهان و بزرگان دنیا که با تاج و تخت و زیورهای گرانبها بودند، چه کسانی بودند؟
به امید روی درخشنده ماه
کمربست شاهان زرین کلاه
هوش مصنوعی: با آرزوی دیدن چهره زیبا و درخشان ماه، پادشاهان با کلاه‌های زرین به خود آراسته‌اند.
به میدان سه شه با سپاه آمدند
همه خواستگاران ماه آمدند
هوش مصنوعی: سه پادشاه با همراهانشان به میدان آمدند و همه آنها خواستار دستیابی به زیبایی ماه مانند بودند.
که تا از میان دختر نامدار
زشاهان کدامین کند خواستار
هوش مصنوعی: کدام دختر معروف از میان دختران پادشاهان، خواستگار دارد.
برون آمد از شهر دستان به راه
ابا نامداران زابل سپاه
هوش مصنوعی: دست از شهر دستان بیرون آمد و به سوی ابا نامداران زابل، سپاهی حرکت کرد.
زیک سو زواره ابا سرکشان
بیامد برون با سپاه گران
هوش مصنوعی: از یک سو، لشکری با سرکشان بیرون آمد که بسیار نیرومند بود.
همان رستم و هم فرامرز راد
ابا نامداران دستان نژاد
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که رستم و فرامرز، هر دو از دلاوران و بزرگان با نام و نیرومند در تاریخ و ادب هستند و به نوعی همتایان بزرگ و شجاع یکدیگر به شمار می‌آیند، که به ویژگی‌ها و داستان‌های آنان پرداخته شده است.
کشیدند بر دشت پرده سرای
نشستندگردان همه جا به جای
هوش مصنوعی: در دشت گسترده‌ای پرده‌ای نصب کردند و همه گرد آمده‌اند و در هر جایی نشسته‌اند.
گرانمایه دستان خورشید نور
برآمد چو جمشید بر تخت خور
هوش مصنوعی: دست‌های با ارزش خورشید، نوری را منتشر کرد که مانند جمشید بر تخت خورشید نشسته است.
بزرگان نشستند در پیشگاه
به سر برنهادند زرین کلاه
هوش مصنوعی: بزرگان در برابر مقام بزرگتر نشسته و کلاهی طلایی بر سر گذاشته‌اند.
پری پیکران پیش تختش به پای
سر زلفشان بر سمن مشک سای
هوش مصنوعی: فرشته‌ها با زیبایی‌های دل‌انگیز خود در کنار تختش ایستاده‌اند و موهای مشکی و زیبا آن‌ها بر گل‌های خوشبوی سمن سایه افکنده است.
تهمتن نشست از بر تخت زر
ابا نامداران زرین کمر
هوش مصنوعی: تهمتن بر روی تخت زرین نشسته است و در کنار او نامداران و پهلوانان با کمرهای زرین حضور دارند.
گرانمایه بانو زره پوش شد
به ظلمت نهان چشمه نوش شد
هوش مصنوعی: بانو با ارزش و عزیز، زره به تن کرد و در دل تاریکی، به راز چشمه‌ای که نوشانده شادی است، پنهان شد.
کمر ترکش خسروانی ببست
یکی نیزه پهلوانی به دست
هوش مصنوعی: یک کمربند ترکش (محل حمل تیر و کمان) سلطان خسرو را به کمر بسته و نیزه‌ای از یک پهلوان در دست دارد.
بیامد به نزدیک دستان فراز
پیاده شد و برد پیشش نماز
هوش مصنوعی: به نزد دستان آمد و از اسب پیاده شد و به او احترام گذاشت.
پس آنگه برآمد به بالای بور
چو شیری که بر گور آید به شور
هوش مصنوعی: سپس او به بالای بلندی رفت، مانند شیری که با هیجان بر سر قبرش ظاهر می‌شود.
نخست او بیامد به آوردگاه
نهنگ ژیان بود جیپور شاه
هوش مصنوعی: در ابتدا، او به میدان نبرد آمد و در آنجا نهنگ بزرگی را مشاهده کرد که نشان‌دهنده قدرت و بزرگی شاه ژیان بود.
بپوشید ساز جوانان جنگ
زترکش فرو هشته دم پلنگ
هوش مصنوعی: لباس جنگی خود را بپوشید، جوانان، زیرا آماده باشید در برابر دسیسه‌ها و خطرهایی که در کمین است.
زمانی درآن دشت جولان نمود
ز بازو هنرهای مردان نمود
هوش مصنوعی: روزی در آن دشت، قدرت و مهارت‌های مردان به نمایش درآمد و جلوه‌گری کرد.
در آورد جیپال یک حمله کرد
چو شیر اندر آمد به عزم نبرد
هوش مصنوعی: جیپال یک حمله راه انداخت و به مانند شیر وارد میدان جنگ شد.
بگفتش که ای بدرگ شوم تن
به میدان کین پیش دستی به من
هوش مصنوعی: گفت: ای ماهتاب، من به میدان نبرد می‌روم و قبل از من اقدام می‌کنم.
ندانی که چون رای جنگ آورم
سر سروران زیر سنگ آورم
هوش مصنوعی: نمی‌دانی که وقتی به میدان جنگ می‌روم، سروری و مقام بلند را زیر سنگی پنهان می‌کنم.
چو رای گزین دید این کار کرد
به میدان درآمد چو شیر نبرد
هوش مصنوعی: زمانی که تصمیم او را دید، به میدان آمد و همچون شیر به نبرد پرداخت.
چنین گفت کای مردم بی خرد
کنند آنچنان کز خرد برخورد
هوش مصنوعی: این جمله به طور کلی به این معناست که ای مردم نادان، شما کاری می‌کنید که به خاطر نداشتن عقل و درک درست، به خودتان آسیب می‌زنید.
به هر جنگ پیشم سپر بفکنید
درین جنگ چون پیش دستی کنید
هوش مصنوعی: در هر نبرد، سپر خود را برای من دراز کنید، زیرا در این جنگ باید برتری را به دست آورید.
نخستین شما را درآرم ز اسب
پس آنگه کنم جنگ بانو گشسب
هوش مصنوعی: ابتدا تو را از روی اسب پیاده می‌کنم، سپس به نبرد با بانو گشسب می‌روم.
از این گفته آشفته شد زال زر
به بانوی یل گفت بنما هنر
هوش مصنوعی: زال با شنیدن این حرف‌ها دچار نگرانی شد و به بانوی یل گفت: هنرت را نشان بده.
که این هرسه شه تیغ را برکشند
سپه یک به یک یکدگر را کشند
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که همه‌ی این سه نفر سلاح را بیرون می‌آورند و به تدریج یکدیگر را می‌کشند.