بخش ۲۰ - گفتار اندر خواستگاری کردن پادشاهان هندوستان برای بانو گشسب ونامه نوشتن ایشان برای زال زر
زبانو بگویم یکی داستان
زگفتار بیدار دل داستان
که هر روز بودی به عیش و شکار
نبودش به غیر از شکار هیچ کار
وزآن روی بشکفته چون گلستان
بشد صیت حسنش به هندوستان
سه شاه گرانمایه با آفرین
چو جیپور وجیپال و رای گزین
بدان حسن بانوی بسته شدند
به عشقش اسیر از شنیده شدند
نوشتند هریک خطی پیش زال
نمودند بر زال زر عجز وحال
سه نامه به یک معنی اندر سخن
تو گفتی سخن ها یکی بد زبن
سرنامه نام توانا خدای
که او داد فیروزی و نام و رای
خداوند بخشنده و دادگر
ازو بنده را زور و فر و هنر
برآرنده کار خواهندگان
به سمت پناه پناهندگان
که بر خاک درگاه او با نیاز
که نومید گردد تهی دست باز
که زد دست در دامن خاک او
که ندهد بر او داد او باد او
پس از آفرین جهان آفرین
به زال آن جوان پهلوان گزین
زنزدیک شاهان هندوستان
درود و ثنا بر شه سیستان
جهان را گشایش ز بازوی تست
نشان سعادت در ابروی تست
فلک را بلندی ز بالای او
سر چرخ را افسر از رای او
سنانت چو با چرخ تاب آورد
خلل در رخ آفتاب آورد
زمین سرخ رویی ز روی تو یافت
چو برق آتش ابر تیغ تو یافت
کمند تو چون اژدهایی کند
به فر تو کشور گشایی کند
بمانی بدین فر و فرخندگی
که هست از تو ما را به تن زندگی
چو هستیم از فر تو سرفراز
بود دیده ما ز لطف تو باز
که در باره بنده کهتران
عنایت نکو باشد از مهتران
همی چشم داریم از پور سام
بشد ختم گفتار ما والسلام
بخش ۱۹ - تمثال آوردن پیران و گفتن حقیقت پیش افراسیاب (و) منع کردن پیران،افراسیاب را برای جنگ بانو گشسب: سپهدار توران دلش تنگ شدبخش ۲۱ - جواب نوشتن زال و رستم به هرسه پادشاهان هندوستان: چونزدیک دستان رسید این پیام
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زبانو بگویم یکی داستان
زگفتار بیدار دل داستان
هوش مصنوعی: داستانی را با زبان بر زبان بیاورم که از گفتار و اندیشههای بیدار و هوشیار حاصل شده است.
که هر روز بودی به عیش و شکار
نبودش به غیر از شکار هیچ کار
هوش مصنوعی: هر روز به خوشی و شکار میگذرانید و جز شکار هیچ کار دیگری نداشت.
وزآن روی بشکفته چون گلستان
بشد صیت حسنش به هندوستان
هوش مصنوعی: از آن جهت که مانند گلستان شکوفا شده است، نام زیباییاش به هندوستان رسید.
سه شاه گرانمایه با آفرین
چو جیپور وجیپال و رای گزین
هوش مصنوعی: سه پادشاه با ارزش و محترم به نامهای جیپور، جیپال و رای گزین با تحسین و ستایش یاد میشوند.
بدان حسن بانوی بسته شدند
به عشقش اسیر از شنیده شدند
هوش مصنوعی: بفهم که زیبایی آن بانوی محبوب، دلها را به اسارت درآورده و همه از عشق او سخن میگویند.
نوشتند هریک خطی پیش زال
نمودند بر زال زر عجز وحال
هوش مصنوعی: هر یک از آنها نامهای به زال نوشتند و احساس ناتوانی و حال خود را بر روی زر (طلا) بیان کردند.
سه نامه به یک معنی اندر سخن
تو گفتی سخن ها یکی بد زبن
هوش مصنوعی: سه پیام با یک مفهوم را در سخن تو بیان کردی، پس صحبتهای تو نیز یکی است و از زبان انسان صادر شده است.
سرنامه نام توانا خدای
که او داد فیروزی و نام و رای
هوش مصنوعی: در ابتدای این نوشته، نام خداوند قدرتمند ذکر شده است که او نعمتهای پیروزی، شهرت و خرد را عطا فرموده.
خداوند بخشنده و دادگر
ازو بنده را زور و فر و هنر
هوش مصنوعی: خداوند مهربان و دادگر به بندگانش قدرت، شرف و مهارت عطا کرده است.
برآرنده کار خواهندگان
به سمت پناه پناهندگان
هوش مصنوعی: کسی که به نیازها و خواستههای مردم پاسخ میدهد و به آنها کمک میکند تا از مشکلات خود رهایی یابند.
که بر خاک درگاه او با نیاز
که نومید گردد تهی دست باز
هوش مصنوعی: آن که با دل نیازمند بر درگاه خداوند بیافتد، اگر ناامید شود، چیزی در دست نخواهد داشت.
که زد دست در دامن خاک او
که ندهد بر او داد او باد او
هوش مصنوعی: آن کسی که دستش را به خاک او میزند، هیچ گونه داوری یا قضاوتی به او نمیدهد و او را در برابر خود بیپاسخ میگذارد.
پس از آفرین جهان آفرین
به زال آن جوان پهلوان گزین
هوش مصنوعی: پس از آفرینش، کسی که جهان را خلق کرده، به زال، آن جوان و جوانمرد، تحسین میکند و او را به عنوان پهلوان برمیگزیند.
زنزدیک شاهان هندوستان
درود و ثنا بر شه سیستان
هوش مصنوعی: زنی که در نزدیکی پادشاهان هندوستان است، برای پادشاه سیستان درود و ستایش میفرستد.
جهان را گشایش ز بازوی تست
نشان سعادت در ابروی تست
هوش مصنوعی: دنیا با قدرت تو شکوفا میشود و نشانه خوشبختی در چهرهات نمایان است.
فلک را بلندی ز بالای او
سر چرخ را افسر از رای او
هوش مصنوعی: آسمان به دلیل بزرگی او به وجود آمده و تاجی که بر گردن کرهی زمین است، نتیجهی اندیشه و تدبیر اوست.
سنانت چو با چرخ تاب آورد
خلل در رخ آفتاب آورد
هوش مصنوعی: وقتی که زبانی توانمند و قوی داشته باشی، میتوانی به راحتی بر چالشها غلبه کنی و درخشش و زیبایی خود را حفظ کنی.
زمین سرخ رویی ز روی تو یافت
چو برق آتش ابر تیغ تو یافت
هوش مصنوعی: زمین مانند چهرهای سرخ و زیبا، به خاطر تو جلوهگر شده است؛ مثل اینکه آتش همانند برقی در آسمان، از تیغ تند تو شکفته میشود.
کمند تو چون اژدهایی کند
به فر تو کشور گشایی کند
هوش مصنوعی: دامان تو همچون اژدهایی است که با شکوه و قدرت، سرزمینها را فتح میکند.
بمانی بدین فر و فرخندگی
که هست از تو ما را به تن زندگی
هوش مصنوعی: اگر تو با این زیبایی و خوشبختی باقی بمانی، ما نیز از زندگی به تو وابستهایم.
چو هستیم از فر تو سرفراز
بود دیده ما ز لطف تو باز
هوش مصنوعی: چون از نعمت وجود تو بهرهمند هستیم، چشمان ما به خاطر محبت تو همیشه شاد و سرزنده است.
که در باره بنده کهتران
عنایت نکو باشد از مهتران
هوش مصنوعی: بهتران باید به بندههای کوچکتر توجه و محبت داشته باشند.
همی چشم داریم از پور سام
بشد ختم گفتار ما والسلام
هوش مصنوعی: ما از فرزند سام امیدی داریم و با این جمله به پایان حرفهای خود میرسیم و خداحافظی میکنیم.