گنجور

بخش ۱۹۱ - سبب نظم کتاب

به نام تو ای داور بی نیاز
به جز تو نباشد کسی چاره ساز
تو خلاق و رزاق پروردگار
کنی بنده از لطف خود،رستگار
به غیر از وجود تو هستی کجاست
که هستی ما خود پرستی به ماست
هرآن کس که شد مرد یزدان پرست
کند هیچ خود را به امید،مست
به هستی یزدان گوا داده اند
از آن رستگاری به ما داده اند
درود فراوان بر ایشان بود
شک آرنده،بی شک پریشان بود
جهان،همچو مکتب سرایی بود
به هر مکتبی رهنمایی بود
کسی را که انسانیت یاد نیست
ستمگر ابر راه استاد نیست
به دین کیان،گاه آبادیان
ببستند در راه یزدان میان
بدادند یزدان پرستی رواج
هرآن کس که بودند با تخت و تاج
پی اندرپی آن را بیاراستند
ره حق به جان و به دل خواستند
که تا شت زراتشت با فرو نور
به فرمان یزدان نموده ظهور
ره حق،تمامی نمود آشکار
زدودست تاریکی از روزگار
هویداست بر هور گیتی فروز
که شب گردشش آورد،روی روز
به فرمان یزدان،شب تاره،ماه
شد از نور خورشید،پرتو نما
به مکتب فراوان دفتر تمام
نمودند زردشتی ای نیکنام
هرآن کس که در دفتر اول است
به نزدیک بسیار خوان،جاهل است
به خلق خدا هرکه خواهد گزند
ره رهبری را نکرده پسند
چه گویم زاوصاف هر راهبر
هویداست در نزد اهل نظر
بر این هم نشان،پادشاهان پیش
نهادند نام نکو بهر خویش
کسان ها که بودند یل، پهلوان
به باغ عدالت بدند باغبان
شهان،دادگستر،یلان،دادجو
به نیکی و پاکی راه نکو
به ما خاکیان بنده در هر اساس
به هستی شاهان خدا را سپاس
خصوص این زمان،شکر لازم تر است
گلستان انصاف،خرم تر است
مظفرشه بافرین شاه ماست
شه دادگستر نیا در نیاست
به عدل است کسری و جمشید فر
به هر دانش و حکمت و هر هنر
به نیکی او شاهد است این نشان
خدا لایقش کرده تخت کیان
به دنیا ورا نام دشمن مباد
اگر دشمنی هست ایمن مباد
همی خواستاریم ما از خدا
که باکام جاوید بد شاه ما
دل دوستان شه در روزگار
به شادی شکفته چوگل در بهار
زبعد ثنا،داستان کتاب
بیان می کنم من ابر هر حساب
که روزی من و چند یاران من
زبهر فرامرز یل بد سخن
به مردانگی یل کابلی
به هندوستان و به هر منزلی
به رزم دلیران وپیلان وشیر
همه هند شد زیر دست دلیر
برهمن به که، فیلسوف زمان
بشد با یل شیردل،هم زبان
زکار زمانه بدادش خبر
که ایام فتح است ای شیر نر
به چندان نمودن سئوال و جواب
کدام وقت بخت آورد رو به خواب
چگون تخم رستم،یل ارجمند
به مردانگی بیخ جادو بکند
مرا شوق بگرفت از آن داستان
که من چاپ کردم به هندوستان
نمودم به هر جانبی جستجو
به ایران و هندوستان، چارسو
به صورت زبهر کتابم سفر
به بمبایی از هر کتابم نظر
به ایران طلب کردم ایضا کتاب
ابر هر کتابی بدیدم حساب
که از زادن شیر تا وقت دار
به دستم بیامد کتابی چهار
به صد رنج و سختی نمودم تمام
که از دیدنش قلب شد شادکام
کتاب خجسته نمودم به چاپ
که یادم بیارند با قلب صاف
نه از بهر زرکردم این کارکرد
دل من سرشوق،اظهارکرد
که هم کار نیک است هم نام نیک
به قول دل خود شدم من شریک
به صد رنج آوردم این را به دست
به غیبت مبادا بسازید پست
بخوانید هرکس کتاب عیان
به راه خداوند دین کیان
اگر سهو باشد به اصلاح آن
بکوشید سازید عیبش نهان
که من آن زمانه نکردم نظر
از این داستانم نبودم خبر
بخواندم به صد محنت از هرمقام
به افزون کتاب این نمودم تمام
بود یادگار،این بسی روزگار
به امید بنهاده ام یادگار
یقینم پی اندرپی انسان،نیک
جز از نیک گویی نگردند شریک
بخواهید اگر نام این خاکسار
بود رستمم نام در روزگار
پدر،نام،بهرام،ابن سروش
ملقب به تفتی ایا نیک هوش
فقط خواهش من بود یک سخن
بخواهید آمرزش از ذوالهنن
اگر سال تاریخ جویی ز من
به یزدگرد برخوان به دفتر سخن
هزار و دو صد بود هفتاد و پنج
که آمد به دست این گران مایه گنج
سخن گوی این نظم بحر کتاب
اگر خواستی نا او هم بیاب
خودم خسرو و باب،کاووس کی
کنید یادم از نیکویی،نیک پی
اگر سهوی از جزو این گفته است
ببخشید این در ناسفته است
به مکتب،کسی را که نابود تام
از این به چه گوید به غیر از سلام
هرآن کس بخواند مر او این کتاب
اول،شوق و آخر،دو چشمش پرآب

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به نام تو ای داور بی نیاز
به جز تو نباشد کسی چاره ساز
هوش مصنوعی: خدایا، تویی که بی‌نیاز هستی و تنها تویی که می‌توانی مشکل‌ها را حل کنی. هیچ کس دیگری جز تو نمی‌تواند کمک کند.
تو خلاق و رزاق پروردگار
کنی بنده از لطف خود،رستگار
هوش مصنوعی: خداوند خلاق و روزی‌دهنده است و به بندگان خود با لطف و رحمتش کمک می‌کند تا نجات یابند.
به غیر از وجود تو هستی کجاست
که هستی ما خود پرستی به ماست
هوش مصنوعی: جز وجود تو در کجا وجود دارد؟ هستی ما تنها به خودپرستی ما بستگی دارد.
هرآن کس که شد مرد یزدان پرست
کند هیچ خود را به امید،مست
هوش مصنوعی: هر کس که به پرستش خداوند یزدان پرداخته و مردی شده است، نباید خود را وابسته به امیدها و آرزوها بداند و از آن مست و بی‌خبر باشد.
به هستی یزدان گوا داده اند
از آن رستگاری به ما داده اند
هوش مصنوعی: به وجود خداوند شهادت داده‌اند که از طرف او، نجات و رستگاری به ما عطا شده است.
درود فراوان بر ایشان بود
شک آرنده،بی شک پریشان بود
هوش مصنوعی: سلام و درود بسیار بر آنان که باعث ایجاد تردید شدند، بدون شک در حالتی آشفته و پریشان به سر می‌برند.
جهان،همچو مکتب سرایی بود
به هر مکتبی رهنمایی بود
هوش مصنوعی: دنیا مانند یک مکتب است که در آن هر دانشی‌ را می‌توان آموخت و هر دانشی، راهنمایی دارد.
کسی را که انسانیت یاد نیست
ستمگر ابر راه استاد نیست
هوش مصنوعی: اگر کسی مفهوم انسانیت را درک نکرده باشد، نمی‌تواند به درستی راهنمایی کند و باعث ستم به دیگران خواهد شد.
به دین کیان،گاه آبادیان
ببستند در راه یزدان میان
هوش مصنوعی: به خاطر دین کیان، دور هم جمع شدند و برای یزدان در میانه‌ی راه‌ها تصمیم گرفتند که به آبادانی بپردازند.
بدادند یزدان پرستی رواج
هرآن کس که بودند با تخت و تاج
هوش مصنوعی: یزدان پرستی و احترام به خداوند برای کسانی که در مقام و موقعیت‌های بالا هستند، به امری رایج و معمول تبدیل شده است.
پی اندرپی آن را بیاراستند
ره حق به جان و به دل خواستند
هوش مصنوعی: آن‌ها با دل و جان به دنبال جاده‌ درست و راستی رفتند و مسیر را به خوبی آماده کردند.
که تا شت زراتشت با فرو نور
به فرمان یزدان نموده ظهور
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به ظهور زرتشت به عنوان پیامبری بزرگ دارد که با روشنایی و خرد، به فرمان خدای یکتا، به دنیا آمده است. این اتفاق لحظه‌ای مهم و درخشان در تاریخ بشریت به شمار می‌آید.
ره حق،تمامی نمود آشکار
زدودست تاریکی از روزگار
هوش مصنوعی: راه حقیقت به طور کامل نمایان شد و تیرگی‌ها از زمانه پاک گردید.
هویداست بر هور گیتی فروز
که شب گردشش آورد،روی روز
هوش مصنوعی: مشخص است که در آسمان روشن، شب به دور روز می‌چرخد و آن را می‌پوشاند.
به فرمان یزدان،شب تاره،ماه
شد از نور خورشید،پرتو نما
هوش مصنوعی: به اراده خدا، در تاریکی شب، ماه به کمک نور خورشید روشن شد و نور خود را نمایان کرد.
به مکتب فراوان دفتر تمام
نمودند زردشتی ای نیکنام
هوش مصنوعی: در مدارس، کتبی زیادی برای یادگیری آماده کرده‌اند، ای زردشتی نیک‌نام.
هرآن کس که در دفتر اول است
به نزدیک بسیار خوان،جاهل است
هوش مصنوعی: هر کسی که فقط به مطالعه مطالب سطحی و ابتدایی اکتفا کند و در عمق مطالب نرود، نشانه نادانی اوست.
به خلق خدا هرکه خواهد گزند
ره رهبری را نکرده پسند
هوش مصنوعی: هر کس که بخواهد به مردم آسیب برساند، راه رهبری را انتخاب نکرده است.
چه گویم زاوصاف هر راهبر
هویداست در نزد اهل نظر
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که نمی‌توانم درباره ویژگی‌ها و صفات هر راهبری صحبت کنم، چرا که این نکات برای اهل نظر و دانا کاملاً روشن و واضح است.
بر این هم نشان،پادشاهان پیش
نهادند نام نکو بهر خویش
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که پادشاهان به دلیل افتخارات و نام نیک خود، به دنبال نشانه‌هایی هستند که نشان‌دهنده‌ی بزرگی و عظمتی باشد که به دست آورده‌اند. آنها به اهمیت نام نیک و شهرت خود در تاریخ توجه داشته و به آن افتخار می‌کنند.
کسان ها که بودند یل، پهلوان
به باغ عدالت بدند باغبان
هوش مصنوعی: افرادی که نیرومند و شجاع بودند، در باغ عدالت مانند باغبانی عمل کردند.
شهان،دادگستر،یلان،دادجو
به نیکی و پاکی راه نکو
هوش مصنوعی: پادشاهان، بهشت و زمین را برای برقراری عدالت استوار ساخته‌اند و جوانمردان، برای نیل به داد و انصاف، راه نیکو را می‌پیمایند.
به ما خاکیان بنده در هر اساس
به هستی شاهان خدا را سپاس
هوش مصنوعی: ما بندگان زمینی در هر شرایطی باید خدا را به خاطر وجود شاهان و بزرگان سپاسگزاری کنیم.
خصوص این زمان،شکر لازم تر است
گلستان انصاف،خرم تر است
هوش مصنوعی: در این زمانه معاصر، شکرگزاری و قدردانی از نعمات زندگی ضروری‌تر از همیشه است و فضایی که بر اساس انصاف و عدالت باشد، لذت‌بخش‌تر و دلپذیرتر خواهد بود.
مظفرشه بافرین شاه ماست
شه دادگستر نیا در نیاست
هوش مصنوعی: مظفرشاه بافرین، پادشاه ماست که به عدالت و انصاف مشهور است و اصل و نسبش به نیا و اجدادش برمی‌گردد.
به عدل است کسری و جمشید فر
به هر دانش و حکمت و هر هنر
هوش مصنوعی: به عدالت، کسری و جمشید در هر دانشی، حکمت و هنری برتر هستند.
به نیکی او شاهد است این نشان
خدا لایقش کرده تخت کیان
هوش مصنوعی: نیکوکاری او گواهی است بر این که خداوند او را شایسته قرار دادن بر تخت پادشاهی کرده است.
به دنیا ورا نام دشمن مباد
اگر دشمنی هست ایمن مباد
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا کسی به عنوان دشمن شناخته شود، امیدوارم که این دشمنی وجود نداشته باشد و همگی در آرامش و امنیت زندگی کنند.
همی خواستاریم ما از خدا
که باکام جاوید بد شاه ما
هوش مصنوعی: ما از خدا خواستاریم که شاه ما همیشه و تا ابد در خوشی و آرامش باشد.
دل دوستان شه در روزگار
به شادی شکفته چوگل در بهار
هوش مصنوعی: دل‌های دوستان مانند گل‌ها در بهار، در زمان خوشی و شادی شکوفا و سرشار از سرزندگی هستند.
زبعد ثنا،داستان کتاب
بیان می کنم من ابر هر حساب
هوش مصنوعی: پس از ستایش و تحسین، داستان این کتاب را برای شما بیان می‌کنم، من همچون ابری هستم که هر محاسبه و اندازه‌گیری را پوشش می‌دهد.
که روزی من و چند یاران من
زبهر فرامرز یل بد سخن
هوش مصنوعی: روزی من و چند نفر از دوستانم به خاطر فرامرز، پهلوان بزرگ، به صحبت و گفتمان نشسته بودیم.
به مردانگی یل کابلی
به هندوستان و به هر منزلی
هوش مصنوعی: به شجاعت و دلیری مردان کابلی، حتی در هندوستان و هر جای دیگری.
به رزم دلیران وپیلان وشیر
همه هند شد زیر دست دلیر
هوش مصنوعی: در این بیت به قدرت و شجاعت دلیرانی اشاره شده که حتی حیوانات قوی مثل فیل و شیر نیز در برابر آن‌ها شکست می‌خورند. همچنین این تصویر به مشهور بودن و برتری آن دلیران در سرزمین هند اشاره دارد.
برهمن به که، فیلسوف زمان
بشد با یل شیردل،هم زبان
هوش مصنوعی: بهتر است که یک فیلسوف و عاقل با یک جنگجوی شجاع هم صحبت شود و گفتگو کند.
زکار زمانه بدادش خبر
که ایام فتح است ای شیر نر
هوش مصنوعی: زمانه او را آگاه کرد که این روزها روزهای پیروزی است، ای شیر دل.
به چندان نمودن سئوال و جواب
کدام وقت بخت آورد رو به خواب
هوش مصنوعی: اگر خیلی سوال و جواب کنیم، ممکن است در آن لحظه خوش شانسی به ما رو کند و به خواب برویم.
چگون تخم رستم،یل ارجمند
به مردانگی بیخ جادو بکند
هوش مصنوعی: چطور ممکن است تخم رستم، که نماد قدرت و مردانگی است، به شکلی جادویی در دل مردانگی پرورش یابد؟
مرا شوق بگرفت از آن داستان
که من چاپ کردم به هندوستان
هوش مصنوعی: حس اشتیاق و علاقه‌ای در من ایجاد شده است به خاطر داستانی که من در هندوستان منتشر کردم.
نمودم به هر جانبی جستجو
به ایران و هندوستان، چارسو
هوش مصنوعی: به هر سمتی تلاش کردم تا پاسخ را پیدا کنم، چه در ایران و چه در هند، به دنبال راه‌ها و گزینه‌ها بودم.
به صورت زبهر کتابم سفر
به بمبایی از هر کتابم نظر
هوش مصنوعی: به خاطر مطالعه‌ام، به سفر به بمبئی می‌روم و از هر کتابی که خوانده‌ام بهره می‌برم.
به ایران طلب کردم ایضا کتاب
ابر هر کتابی بدیدم حساب
هوش مصنوعی: به ایران مراجعه کردم و در آنجا کتابی پیدا کردم که از میان همه کتاب‌ها بی‌نظیر بود.
که از زادن شیر تا وقت دار
به دستم بیامد کتابی چهار
هوش مصنوعی: از زمان تولد تا لحظه‌ای که به سن جوانی رسیدم، کتابی چهار جلدی به دستم رسید.
به صد رنج و سختی نمودم تمام
که از دیدنش قلب شد شادکام
هوش مصنوعی: با تحمل هزاران درد و زحمت، تمامی تلاش خود را کردند تا از دیدن او دلشان شاد و خوشحال شود.
کتاب خجسته نمودم به چاپ
که یادم بیارند با قلب صاف
هوش مصنوعی: کتاب را با خوشحالی چاپ کردم تا به من یادآوری کنند که با دل پاک زندگی کنم.
نه از بهر زرکردم این کارکرد
دل من سرشوق،اظهارکرد
هوش مصنوعی: این کار را به خاطر پول نکردم، بلکه دل من به شوق این کار را انجام داد.
که هم کار نیک است هم نام نیک
به قول دل خود شدم من شریک
هوش مصنوعی: همانطور که کار خوب انجام می‌شود، نام نیک نیز به همراه آن به دست می‌آید. به خاطر احساسات و اندیشه‌ام همکاری کردم.
به صد رنج آوردم این را به دست
به غیبت مبادا بسازید پست
هوش مصنوعی: من با سختی‌های بسیار این را به دست آوردم؛ پس مواظب باشید که آن را به خاطر غیبت و صحبت‌های بی‌اساس پایین نیاورید.
بخوانید هرکس کتاب عیان
به راه خداوند دین کیان
هوش مصنوعی: هر کسی که کتاب روشن و واضحی را می‌خواند، در مسیر خداوند و دین بزرگ ایران گام برمی‌دارد.
اگر سهو باشد به اصلاح آن
بکوشید سازید عیبش نهان
هوش مصنوعی: اگر اشتباهی پیش آمد، سعی کنید آن را اصلاح کنید و عیب آن را مخفی نگه دارید.
که من آن زمانه نکردم نظر
از این داستانم نبودم خبر
هوش مصنوعی: در آن زمان که این ماجراها اتفاق می‌افتاد، من توجهی به آن نداشتم و از آنچه می‌گذشت آگاهی نداشتم.
بخواندم به صد محنت از هرمقام
به افزون کتاب این نمودم تمام
هوش مصنوعی: با زحمت و تلاش بسیار، از هر جایگاه و مقام، کتاب را به طور کامل خواندم و مطالعه کردم.
بود یادگار،این بسی روزگار
به امید بنهاده ام یادگار
هوش مصنوعی: اینجا اشاره به این دارد که چیزی از گذشته باقی مانده است و به امید آینده، آن یادگار را گرامی می‌دارم.
یقینم پی اندرپی انسان،نیک
جز از نیک گویی نگردند شریک
هوش مصنوعی: من مطمئنم که انسان‌ها به طور مداوم از همدیگر تاثیر می‌پذیرند و تنها از خوب‌ها می‌توان در جمع آن‌ها خوب‌ها را پیدا کرد.
بخواهید اگر نام این خاکسار
بود رستمم نام در روزگار
هوش مصنوعی: اگر بخواهید که من را بشناسید، باید بدانید که نام من رستم است و در زمان خودم شخصیتی بزرگ و قابل توجه هستم.
پدر،نام،بهرام،ابن سروش
ملقب به تفتی ایا نیک هوش
هوش مصنوعی: پدر به نام بهرام، پسر سروش، که به لقب تفتی شناخته می‌شود، فردی با هوش و شم بالا است.
فقط خواهش من بود یک سخن
بخواهید آمرزش از ذوالهنن
هوش مصنوعی: فقط از شما خواهش می‌کنم که برای بخشش و آمرزش، نیکوترین و بهترین سخن را از خداوند درخواست کنید.
اگر سال تاریخ جویی ز من
به یزدگرد برخوان به دفتر سخن
هوش مصنوعی: اگر به دنبال تاریخ هستی، از من بپرس و آن را در دفتر سخن من پیدا کن.
هزار و دو صد بود هفتاد و پنج
که آمد به دست این گران مایه گنج
هوش مصنوعی: هزار و دویست و هفتاد و پنج عدد بود که به دست این گنج ارزشمند رسید.
سخن گوی این نظم بحر کتاب
اگر خواستی نا او هم بیاب
هوش مصنوعی: اگر به دنبال دانشی هستی که در این اثر بیان شده، می‌توانی به منبع اصلی آن نیز دسترسی پیدا کنی.
خودم خسرو و باب،کاووس کی
کنید یادم از نیکویی،نیک پی
هوش مصنوعی: من خودم مانند خسرو و باب و کاووس هستم؛ آیا کسی می‌تواند به من یادآوری کند که نیکویی و انسانیت را به خاطر ارزش‌های خوب از یاد نبرم؟
اگر سهوی از جزو این گفته است
ببخشید این در ناسفته است
هوش مصنوعی: اگر در این سخن اشتباهی وجود دارد، لطفاً مرا ببخشید، زیرا این موضوع به‌طور کامل بیان نشده است.
به مکتب،کسی را که نابود تام
از این به چه گوید به غیر از سلام
هوش مصنوعی: کسی که تمام وجودش ویران شده باشد، از مدرسه چه چیزی جز سلام می‌تواند بگوید؟
هرآن کس بخواند مر او این کتاب
اول،شوق و آخر،دو چشمش پرآب
هوش مصنوعی: هر کسی که این کتاب را بخواند، در ابتدا و انتهای آن احساس شعف و شوق خواهد کرد و چشمانش پر از اشک خواهد شد.

حاشیه ها

1401/11/31 20:01
دیوان فیروزه ای

نام نویسنده در شعر 190 آورده شده همچنین شاعر تاریخ پایان کتاب را نیز بیان کرده است 

1403/05/24 08:07
F.S.Gh

بخواهید اگر نام این خاکسار

بود رستمم نام در روزگار

پدر،نام،بهرام،ابن سروش

ملقب به تفتی ایا نیک هوش

فقط خواهش من بود یک سخن

بخواهید آمرزش از ذوالهنن

اگر سال تاریخ جویی ز من

به یزدگرد برخوان به دفتر سخن

هزار و دو صد بود هفتاد و پنج

که آمد به دست این گران مایه گنج

با عرض سلام و خداقوت

از این ابیات نام شاعر، پدرش و سال نوشته شدن ابیات به دست میاد.