گنجور

بخش ۱۸۹ - خبر یافتن زال از کشته شدن فرامرز

به زال ستمدیده رفت آگهی
که گشت از فرامرز،گیتی تهی
بزد آه و بگسست از لب،نفس
همی زد سر خویش را بر قفس
همی گفت کای بیوفا روزگار
برآوردی از ما به یک ره دمار
همان خواهرانش خبر یافتند
زگیتی همه روی برتافتند
به خنجر بریدند عنبر کمند
به فندق شخودند بادام وقند
ز نرگس،شب وروز در ریختند
به مشک سیه خاک بربیختند
شب وروز،گریه شد کارشان
زدن دست بر سینه،کردارشان
هرآن کس کزین داستان یاد کرد
دلش گشت از کین بهمن به درد
زکار فرامرز پرداختیم
جهان ار ازین سوز بگداختیم
جهان ای برادر نماند به کس
دل اندر جهان آفرین بند وبس

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به زال ستمدیده رفت آگهی
که گشت از فرامرز،گیتی تهی
هوش مصنوعی: پیام به زال ستمدیده این است که به او خبر رسانده‌اند که فرامرز (فرزند او) در جنگ شکست خورده و دنیا از وجود او خالی شده است.
بزد آه و بگسست از لب،نفس
همی زد سر خویش را بر قفس
هوش مصنوعی: آه بلندی کشید و از لبش جدا شد، او به شدت نفس می‌کشید و سرش را به زنجیر قفس می‌کوبید.
همی گفت کای بیوفا روزگار
برآوردی از ما به یک ره دمار
هوش مصنوعی: او می‌گفت: ای روزگار بی‌وفا، تو همواره بر ما سختی‌ها و مشکلاتی را به یکباره نازل کردی.
همان خواهرانش خبر یافتند
زگیتی همه روی برتافتند
هوش مصنوعی: خواهران او از اوضاع دنیا باخبر شدند و از او روی برگرداندند.
به خنجر بریدند عنبر کمند
به فندق شخودند بادام وقند
هوش مصنوعی: با خنجر، بوهای خوشی مانند عطر عنبر را بریدند و درختان فندق و بادام را با هم ترکیب کردند، به طوری که شيرینی قند را باقی گذاشتند.
ز نرگس،شب وروز در ریختند
به مشک سیه خاک بربیختند
هوش مصنوعی: از گل نرگس، شب و روز عطر و رایحه‌ای به مشکی سیاه افزوده می‌شود. گرد و غبار آن را پراکنده کرده‌اند.
شب وروز،گریه شد کارشان
زدن دست بر سینه،کردارشان
هوش مصنوعی: شب و روز، کارشان شده است گريه و زاری، به طوری که با دست بر سینه می‌زنند و به رفتار خود می‌رسند.
هرآن کس کزین داستان یاد کرد
دلش گشت از کین بهمن به درد
هوش مصنوعی: هر کسی که به این داستان فکر کند، دلش از کینه بهمن به درد خواهد آمد.
زکار فرامرز پرداختیم
جهان ار ازین سوز بگداختیم
هوش مصنوعی: ما از چالش‌های فرامرز عبور کردیم و اگر جهان را هم با این آتش و سوزاندم، از آن می‌گذرم.
جهان ای برادر نماند به کس
دل اندر جهان آفرین بند وبس
هوش مصنوعی: ای برادر، دنیا برای هیچ‌کس باقی نمی‌ماند. به خلق و خوی جهان آفرین بسنده کن.