بخش ۱۷۵ - بازگشتن فرامرز به هندوستان
چو یک چند نزدیک شاه جهان
ببود آن سرافراز روشن روان
سوی بازگشتن به هندوستان
همی زد به نزدیک سرداستان
به نوعی یکی عهد بنوشت شاه
زبهر فرامرز لشکر پناه
همه کشور سند و هندوستان
زقنوج کشمیر چون بوستان
همان منزل مرغ با مرز چین
بدو داد پیوسته شاه گزین
یکی تاج با طوق و با گوشوار
همان تخت فیروزه زرنگار
فرامرز را داد شاه جهان
بدو گفت کای گرد روشن روان
نگر تا نیاری به بیداد،دست
که دنیا نباشد سرای نشست
هرآن کس که باتو کند کارزار
برآور ز مرز و سپاهش دمار
دل زیردستان میازار هیچ
کزین پس ببینی بسی درد و پیچ
به هر جایگه یار درویش باش
به دهقان بیچاره چون خویش باش
چنان کن که هر جا که نامت برند
به نیکی به تن آفرین گسترند
زمین را ببوسید در پیشگاه
بدوگفت کای نامور پادشاه
زپیمان شاه جهان نگذرم
به هر جا که باشم کهین چاکرم
ده ودوهزار از دلیران گرد
گزین کرد شاه و مر او را سپرد
سپیده دمان برخروشید نای
دلاور نشست از بر بادپای
سوی هندوان تیز لشکر براند
بیامد به زابل دوهفته بماند
همی بود با او گو پیل تن
بسی پند دادش به هر انجمن
که در کار،هشیار باید بدن
نباید که دشمن کند تاختن
دگر نامور زال سام سوار
بدو گفت ای پهلو نامدار
به هر کار باموبدان گفت کن
پس آنگه بدان رای خود جفت کن
نباید که آسیب یابی ز دهر
همان خرمی بادت از دهر،بهر
و دیگر ز هر نیک و بد کایدت
فرستاده نزدیک ما بایدت
پذیرفت گفت نیا وپدر
زمین را ببوسید وآمد به در
وز آن جا به قنوج شد با سپاه
جهان گشته از دل،ورا نیکخواه
چوآمد،برآسود وخرم بزیست
به نخجیر و رامش همی کرد زیست
بخش ۱۷۴ - رفتن فرامرز نزد کیخسرو: چو چندی برآسود پیش نیابخش ۱۷۶ - زادن سام از دختر فرطورتوش و زادن آذربرزین از دختر شاه کهیلا: چو یک سال بگذشت از روزگار
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو یک چند نزدیک شاه جهان
ببود آن سرافراز روشن روان
هوش مصنوعی: زمانی که او مدت کمی در کنار پادشاه دنیا بود، آن شخص بزرگ و روشن دل درخشش خاصی داشت.
سوی بازگشتن به هندوستان
همی زد به نزدیک سرداستان
هوش مصنوعی: به سمت بازگشت به هندوستان میرفت و در نزدیک سردار نگران بود.
به نوعی یکی عهد بنوشت شاه
زبهر فرامرز لشکر پناه
هوش مصنوعی: شاه به روش خاصی تصمیمی گرفت و پیمانی برای فراهم کردن پشتیبانی نظامی برای فرامرز تنظیم کرد.
همه کشور سند و هندوستان
زقنوج کشمیر چون بوستان
هوش مصنوعی: تمام سرزمینهای سند و هند مانند باغی هستند که زعفران و چمچالههای کشمیر زیبایی خاصی به آن بخشیدهاند.
همان منزل مرغ با مرز چین
بدو داد پیوسته شاه گزین
هوش مصنوعی: در اینجا به نظر میآید که اشاره به ارتباطی نزدیک و خاص میان یک مکان، که به مرغ و مرز چین مربوط است، و شاهی برجسته وجود دارد. این ارتباط به نوعی نمادین است و نشاندهنده امتیاز و انتخابی است که به شاهای خاص تعلق دارد. این بیت میتواند به موضوعاتی چون قدرت، انتخاب و تحسین اشاره داشته باشد.
یکی تاج با طوق و با گوشوار
همان تخت فیروزه زرنگار
هوش مصنوعی: یک تاج زیبا با نوار و گوشواره، همانند تختی از فیروزه و با تشریفات خاص.
فرامرز را داد شاه جهان
بدو گفت کای گرد روشن روان
هوش مصنوعی: شاه جهان به فرامرز گفت: ای روشن روان و دلیر، تو را میسپارم.
نگر تا نیاری به بیداد،دست
که دنیا نباشد سرای نشست
هوش مصنوعی: حواست باشد که به ظلم و ستم متوسل نشوی، زیرا دنیا جایی برای آرامش و سکون نخواهد بود.
هرآن کس که باتو کند کارزار
برآور ز مرز و سپاهش دمار
هوش مصنوعی: هر کسی که با تو به جنگ بیاید، باید از مرز و ارتشش نابود شود.
دل زیردستان میازار هیچ
کزین پس ببینی بسی درد و پیچ
هوش مصنوعی: به هیچعنوان دل زیردستان را نران، چرا که بعداً عواقب دردناک و سختی را مشاهده خواهی کرد.
به هر جایگه یار درویش باش
به دهقان بیچاره چون خویش باش
هوش مصنوعی: در هر مکانی مانند دوست و یار درویش باش و با دهقان بیچاره همانند خودت رفتار کن.
چنان کن که هر جا که نامت برند
به نیکی به تن آفرین گسترند
هوش مصنوعی: هر چقدر که از تو یاد کنند، به خوبی و به نیکی از تو یاد کنند و در مورد تو همواره صحبتهای مثبت و خوشایند بگویند.
زمین را ببوسید در پیشگاه
بدوگفت کای نامور پادشاه
هوش مصنوعی: زمین را در برابر او بوسید و به او گفت: ای پادشاه معروف و سرشناس.
زپیمان شاه جهان نگذرم
به هر جا که باشم کهین چاکرم
هوش مصنوعی: به هیچ وجه از عهد و پیمان خود با پادشاه جهان خارج نخواهم شد، در هر کجا که باشم، زیرا من همیشه خدمتگزار او هستم.
ده ودوهزار از دلیران گرد
گزین کرد شاه و مر او را سپرد
هوش مصنوعی: شاه از دلیران و دلیرمردان، ده هزار نفر را برگزید و آنها را تحت فرمان خود قرار داد.
سپیده دمان برخروشید نای
دلاور نشست از بر بادپای
هوش مصنوعی: در آغاز سپیدهدم، صدای شجاعانهای به گوش رسید که به باد پرواز کرد.
سوی هندوان تیز لشکر براند
بیامد به زابل دوهفته بماند
هوش مصنوعی: لشکری به سوی هند حرکت کرد و در زابل به مدت دو هفته توقف کرد.
همی بود با او گو پیل تن
بسی پند دادش به هر انجمن
هوش مصنوعی: پیام این بیت بیانگر این است که فردی به دیگری نصیحت و پندهایی میدهد و او را در جمعهای مختلف به تعلیم و تربیت دعوت میکند، حتی اگر او دارای جسم و ظاهر قوی باشد. این نشان میدهد که حتی بزرگترین قدرتها هم نیاز به نصیحت و راهنمایی دارند.
که در کار،هشیار باید بدن
نباید که دشمن کند تاختن
هوش مصنوعی: در کارها باید هوشمند باشید و حواستان جمع باشد، زیرا ممکن است دشمن از غفلت شما بهرهبرداری کند.
دگر نامور زال سام سوار
بدو گفت ای پهلو نامدار
هوش مصنوعی: زال، قهرمان معروف و سوارکار، به شخصی که نامش در تاریخ مشهور است، گفت: ای پهلو، تو که نامی بزرگ داری و در کارهای بزرگی شناخته شدهای.
به هر کار باموبدان گفت کن
پس آنگه بدان رای خود جفت کن
هوش مصنوعی: هر کاری را با مشورت و نظر بزرگترها انجام بده، سپس بر اساس آن مشورت، تصمیم نهایی خود را بگیر.
نباید که آسیب یابی ز دهر
همان خرمی بادت از دهر،بهر
هوش مصنوعی: نباید از روزگار آسیب ببینی؛ چون خوشی و شادی تو به خاطر روزگار است.
و دیگر ز هر نیک و بد کایدت
فرستاده نزدیک ما بایدت
هوش مصنوعی: هر چیز خوب و بدی که به تو میرسد، باید به ما گزارش دهی.
پذیرفت گفت نیا وپدر
زمین را ببوسید وآمد به در
هوش مصنوعی: او قبول کرد و گفت که نیا، سپس پدر زمین را بوسید و به در رفت.
وز آن جا به قنوج شد با سپاه
جهان گشته از دل،ورا نیکخواه
هوش مصنوعی: از آنجا به قنوج رفت و با لشکر جهان که به خاطر او دلی شاد و خوش دارند.
چوآمد،برآسود وخرم بزیست
به نخجیر و رامش همی کرد زیست
هوش مصنوعی: زمانی که او وارد شد، آسوده و خوشحال زندگی کرد و به شکار پرداخت و از زندگی لذت برد.