گنجور

بخش ۱۶۳ - داستان هفت خوان و کشته شدن جادویان به دست فرامرز و گزارش آن

چو زان منزل آمد برون سرفراز
سیه دیو گفت ای یل رزم ساز
بدین ره که امروز ما آمدیم
بسی رنج بردیم تا آمدیم
به برگشتن اکنون نشاید گذشت
که پر برف باشد همان کوه و دشت
سوی راه کژدر بباید شدن
بدین راه ایمن نباید بدن
ولی در ره کژدر ای سرفراز
بسی رنج و درد آیدت پیش باز
ز دیوان و گرگان و نر اژدها
ز شیران جادو به روز بلا
هم از غول پتیاره تند خیم
دگر کرگدن باشد آن پر ز بیم
ندانم بدین ره گذر چون کنی
بدین جانورها چه افسون کنی
فرامرز گفتا به زور خدای
که هست او به مردی مرا رهنمای
سرانشان به تیغ اندر آرم ز پای
نیاید به دل مر مرا ترس جای
تو ای شیر جنگی سیه دیو تند
بدان راه رفتن مشو هیچ کند
در این راه اکنون مرا رهنمای
همی باش باهوش و پاکیزه رای
به هر منزلی کان گذرگاه ماست
که هم دیو با شیر و نر اژدهاست
چو آیم به نزدیک ایشان یکی
از ایشان خبرده مرا اندکی
بدان تا به ناکامی از ناگهان
نیاید یکی زان بر من نهان
که من جنگ را جنگ ناساخته
دل از کار ایشان نپرداخته
یکی را ز لشکر گزندی رسد
ز غم بر دلم تازه بندی رسد
سیه دیو پیش اندر افکند اسب
همی رفت برسان آذرگشسب
همه راه نخجیر با یوز و باز
همی رفت با رامش و بزم ساز
چو دو روز ازین گونه لشکر براند
به دل در همه بیخ شادی نشاند
چو نزد کنام ددان آمدند
شب آمد در آن دشت خیمه زدند

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو زان منزل آمد برون سرفراز
سیه دیو گفت ای یل رزم ساز
هوش مصنوعی: وقتی از آن مکان با افتخار بیرون آمد، دیو سیاه گفت: ای سردار جنگجو.
بدین ره که امروز ما آمدیم
بسی رنج بردیم تا آمدیم
هوش مصنوعی: ما در مسیری که امروز پیش گرفتیم، سفر زیادی را با سختی ها و رنج های فراوان طی کرده ایم تا به اینجا برسیم.
به برگشتن اکنون نشاید گذشت
که پر برف باشد همان کوه و دشت
هوش مصنوعی: حالا وقت بازگشت نیست، چرا که کوه و دشت پر از برف شده‌اند.
سوی راه کژدر بباید شدن
بدین راه ایمن نباید بدن
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدف، باید از راه‌های درست و مطمئن عبور کنیم؛ زیرا راه‌های ناهموار و نادرست ما را به سرمنزل مقصود نخواهند رساند.
ولی در ره کژدر ای سرفراز
بسی رنج و درد آیدت پیش باز
هوش مصنوعی: در مسیر نادرست و انحرافی، برای تو ای سرفراز، سختی‌ها و دردهای زیادی خواهد آمد.
ز دیوان و گرگان و نر اژدها
ز شیران جادو به روز بلا
هوش مصنوعی: از دیوان و گرگان و اژدهای نر و شیران جادوگر، در روز سختی و بلا، یاد شده است.
هم از غول پتیاره تند خیم
دگر کرگدن باشد آن پر ز بیم
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف موجودات ترسناکی می‌پردازد که هر کدام به نوعی بیم و هراس را به وجود می‌آورند. غول‌های افسانه‌ای و کرگدن‌ها هر دو نمایانگر خطر و قدرتی غیرقابل کنترل هستند. در واقع، این متنی اشاره به این دارد که در دنیای ما همواره ترس‌هایی وجود دارد که می‌توانند زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهند.
ندانم بدین ره گذر چون کنی
بدین جانورها چه افسون کنی
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چگونه از این راه عبور می‌کنی و با این مخلوقات چه جادویی انجام می‌دهی.
فرامرز گفتا به زور خدای
که هست او به مردی مرا رهنمای
هوش مصنوعی: فرامرز گفت: به قدرت خداوند که او در مردانگی، من را به راهنمایی می‌کشاند.
سرانشان به تیغ اندر آرم ز پای
نیاید به دل مر مرا ترس جای
هوش مصنوعی: من به فرماندهانشان ضربه می‌زنم و از پا درمی‌آورم؛ در دل من ترسی وجود ندارد.
تو ای شیر جنگی سیه دیو تند
بدان راه رفتن مشو هیچ کند
هوش مصنوعی: ای شیر جنگی با سیاهی و شجاعت، بدان که هرگز در این مسیر توقف نکن.
در این راه اکنون مرا رهنمای
همی باش باهوش و پاکیزه رای
هوش مصنوعی: در این مسیر به من کمک کن تا راه را پیدا کنم، با دقت و ذهنی پاکیزه.
به هر منزلی کان گذرگاه ماست
که هم دیو با شیر و نر اژدهاست
هوش مصنوعی: در هر مکانی که ما عبور می‌کنیم، موجودات خطرناک و وحشتناکی حضور دارند؛ به طوری که هم شیطان و هم جانوران عجیب و بزرگ در آن جا هستند.
چو آیم به نزدیک ایشان یکی
از ایشان خبرده مرا اندکی
هوش مصنوعی: زمانی که به نزدیکی آن‌ها می‌رسم، یکی از آن‌ها به من خبر می‌دهد که کمی نزدیک‌تر بیایم.
بدان تا به ناکامی از ناگهان
نیاید یکی زان بر من نهان
هوش مصنوعی: بدان که ناامیدی به صورت ناگهانی به سراغ کسی نمی‌آید، بلکه یکی از این مشکلات قبلاً در درون او وجود داشته و پنهان مانده است.
که من جنگ را جنگ ناساخته
دل از کار ایشان نپرداخته
هوش مصنوعی: من به خاطر مشکلات و بلاهایی که آنها بر سر دل من آورده‌اند، از جنگ دست نمی‌کشم.
یکی را ز لشکر گزندی رسد
ز غم بر دلم تازه بندی رسد
هوش مصنوعی: از لشکری که به من آسیب رساند، یک نفر دلی را از غم رهایی می‌بخشد و به من آرامش می‌دهد.
سیه دیو پیش اندر افکند اسب
همی رفت برسان آذرگشسب
هوش مصنوعی: یک نیروی تاریک و ترسناک به سوی او حمله‌ور شد، در حالی که اسب با شتاب و سرعت به جلو می‌رفت و به آذرگشسب نزدیک می‌شد.
همه راه نخجیر با یوز و باز
همی رفت با رامش و بزم ساز
هوش مصنوعی: همه مسیر شکار با یوز و پرنده شکارچی را همراهی می‌کند و با لذت و شادی جلو می‌رود.
چو دو روز ازین گونه لشکر براند
به دل در همه بیخ شادی نشاند
هوش مصنوعی: اگر دو روز از این نوع جنگ و لشکرکشی بگذرد، شادی در دل همه جا برپا خواهد شد.
چو نزد کنام ددان آمدند
شب آمد در آن دشت خیمه زدند
هوش مصنوعی: وقتی که به لانه پلنگ‌ها نزدیک شدند، شب فرا رسید و در آن دشت خیمه برپا کردند.