گفتار پنجم
گویم نیست مارا اندر آنچه گوئیم قوتی و حولی و چون حول و قوت خدایراست و ثواب گفتار ما را نسبت بولی خداست و خطا و ذلت را علت نفس ضعیف ماست و بجود ولی زمان گوئیم که بهشت بحقیقت عقل است و در بهشت رسولست صلی الله علیه و آله اندر زمان خویش و وصی اوست اندر مرتبت خویش و امام روزگار است اندر عصر خود و کلید در بهشت گفتار لا اله الا الله محمد رسول الله پس هر که این شهادت را باخلاص بگوید در بهشت یافته باشد و هر که شهادت را با خلاص پذیرفت آنکس به پیغمبر علیه السلام پیوسته شد همچنانکه هر که کلید در بیابد فراز در شود و هر که شهادت با خلاص گفت بر رسول علیه السلام پیوست او به بهشت اندر شد همچنانکه هر که با کلید فراز در شود در گشاده شود و دلیل آریم بر آنکه عقل بهشت است بدانچه گوئیم مردم را همه راحت و آسانی و ایمنی از عقل کل است نبینی که مردم از عقل کل نصیب یافته اند چگونه رنج و شدت و نا ایمنی بر ستوران افگنده اند که ایشانرا عقل نیست و خود برو سالار گشته اند و هر کسی که او داناتر است از دنیا کم رنج تر است و هیچ اندوه دنیا فراز او نیاید و از سود و زیان دنیا هیچ باک ندارد و نادان از اندوه زیان مال و معصیت و رنج و آز دنیا هلاکت همی شود پس چون برین مقدار عقل جزوی که مردم از ایزد تعالی نصیب یافته اند چندین رنج از ایشان بر خاسته است دلیل آمد اینحال بر آنکه عقل کل بهشت بحقیقت است که همه نعمتها و راحتها اندر عالم از اثر او پدید همی آید و هر که داناتر است او بعقل نزدیکتر است او در بهشت است چنانکه رسول مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم از همه خلق بعقل نزدیکتر بود نبینی که خدایتعالی مرورا فرمود که مردمانرا علم بیاموزد، و اندر آنکه پیغمبر علیه السلام در بهشت است بدانچه گوئیم در جای آن باشد که اندر آن جای جز ازو نتواند شدن و حقیقت است که هیچکس به بهشت نرسد مگر آنکه رسول مصطفی صلی علیه و آله را اطاعت دارد و بدو فراز آید و فرمان او را بپذیرد و زیر گفتار و کردار او اندر آید که طاعت خدایتعالی اطاعت رسولست چنانکه خدایتعالی گفت:من یطع الرسول فقد اطاع الله همچنین هر رسول اندر دور خویش در بهشت بوده است. بحد قوه بدان روی که از راه اطاعت او بکار بستن شریعت او بعلم مردم به بهشت رسد و هر که شریعت رسول بی علم تاویل پذیرد آنکس در بهشت را بسته یافته باشد و هر که کار بدانش کند در بهشت بر وی گشاده شود چنانکه خدایتعالی گفت قوله تعالی:و سیق الذین اتقوا ربهم الی الجنه زمرا حتی اذا جاوها و فتحت ابوابها همیگوید که ببردند مر آنها را کز خدای خویش بترسیدندی سوی بهشت گروه گروه تا چون آنجا آمدند درهای بهشت بگشادند بد آنچه همیگوید درهای بهشت بگشادند پیدا شد اندرین آیت که چون آن قوم بیایند درهای بهشت بسته باشد آنگاه بگشایند معنی این قول آنست که شریعتهای پیغمبران علیهم السلام همه برمز و مثل بسته باشد و رستگاری خلق اندر گشادن آن باشد بر مثال دری بسته که چون گشاده شود مردم قرار جای یابند و بطعام و شراب رسند چون در بهشت بسته باشد در دوزخ گشاده باشد چنانکه گفت قوله تعالی: و سیق الذین کفروا الی جهنم زمرا حتی اذا جاوها فتحت ابوابها یعنی ببرند مر کافرانرا سوی دوزخ گروه گروه تا آنجا بیایند درهای دوزخ بگشایند و گشاده شدن در بهشت اندر تاویل کتاب و شریعت است و خداوند تاویل وصی هر رسول باشد و بگشاده شدن در بهشت در دو دوزخ بسته شود پس در بهشت رسول باشد وگشاینده در بهشت وصی او باشد و امام زمان باشد بر همه مومنان و چون درست کردیم که رسول علیه السلام در بهشت باشد و وصی او گشاینده آن در باشد اکنون اندر کلید در بهشت سخن گوئیم و دلیل آریم بر آنکه کلیمه شهاده کلید در بهشت است بدآنچه گوئیم کلید آن باشد تا مرورا نیابند کسی را رغبت نشود سوی دری بسته فراز شدن، و بدین سبب بود که هر که کلیمه شهادت بپذیرفت سوی محمد رسول الله بیامد و هر که کلیمه شهاده بپذیرفت رسول علیه السلام مرورا بهشت وعده کرد بدین خبر که گفت: من قال لا اله الا الله خالصا مخلصا دخل الجنه گفت هر که مر کلیمه اخلاص را از دل پاک بگفت به بهشت اندر شد، پس این دلیل آمد که این کلیمه شهادت کلید در بهشت است تا چون مرورا بیابند اندر بهشت شوند و هر که او را نیابد از بهشت نومید است. پس گوئیم لا اله الا الله محمد رسول الله هفت سخن است و از نه حرف پدید آمده است چون ل، ا، ه، م، ح، د، ر، س، و، دو گواهی است و کلید را بتازی مفتاح گویند و حساب این پنج حرف یعنی« مفتاح» جمله پانصد و بیست و نه باشد و پانصد و بیست و نه هفت عقد باشد برابر هفت سخن از آن دو شهاده، و نه که بماند برابر است با نه حرف که ترکیب این دو شهادت ازوست، و این کلیمه دو گواهی است همچنانکه کلید دو چیز باشد جدا جدا بیکی آورده از تنه کلید و دندانه او، و گفتار مردم مومن مر این کلیمه اخلاص را جنبانیدن گشاینده است مر کلید را تا بدان گشاده شود.
پس گوئیم رسول صلی الله علیه و آله و سلم در بهشت است بسته و کلید آن در کلیمه اخلاص است و مومن کلید گرفته است و امام زمان جنباننده آن کلید است اندر دست مومن تا در گشاده شود، و گواهی دهد بر درستی این قول آنچه همیگوید رسول خویش را قوله تعالی: قل یجمع بیننا ربنا ثم یفتح بیننا بالحق و هو الفتاح العلیم همیگوید بگو میان ما جمع کند پروردگار ما پس آنگه بگشاید میان ما و او گشاینده دانا است بدین معنی آن همیخواهد که چون خلق دین رسول بپذیرند جمله شدن ایشان باشد با او آنگه خداوند تاویل بند شریعت بتاویل شریعت بگشاید تا مومن را معلوم شود که بدین شریعت که بنهاد و مثلها که بزد مراد چه بود و بدان به بصیرت کار کند . بیان کردیم بر اندازه روزگار خویش بهشت را و کلید در بهشت را والسلام.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.