بخش ۸۸ - پس از بصره
فی الجمله منتصف شوال سنه ثلث و اربعین و اربعمایه از بصره بیرون آمدیم و در زورق نشستیم از شهر ابله تا چهار فرسنگ که میآمدیم از هر دو طرف نهر باغ و بستان و کوشک و منظر بود که هیچ بریده نشد و شاخهها از این نهر به هر جانب باز میشد که هر یک مقداری رودی بود. چون به شاطی عثمان رسیدیم فرود آمدیم برابر شهر ابله و آن جا مقام کردیم، هفدهم در کشتی بزرگ که آن را بوصی میگفتند نشستیم و خلق بسیار از جوانب که آن کشتی را میدیدند دعا میکردند که: «یا بوصی سلکک الله تعالی».
بخش ۸۷ -صفت اعمال بصره: صفت اعمال بصره : حشان، ثربه، بلاس، عقرمسیان، المقیم، نهر الحرب، شط العرب، معد سام، جعفریه المشان، الصمد الجونه، جزیرة العظمی، مروت الشریر، جزیرة العرش الحمیده، جزبره المفردات. و گویند که آن جا که فم نهر ابله است وقتی چنان بودی که کشتیها از آن جا نتوانستی گذشتن. غرقابی عظیم بود. زنی از مالداران بصره فرمود تا چهارصد کشتی بساختند و همه پر استخوان خرما کردند و سر کشتیها محکم کردند و بدان جایگه غرق کردند تا آن چنان شد که کشتیها میگذرند.بخش ۸۹ - آبادان: و به عبادان رسیدیم و مردم از کشتی بیرون شدند و عبادان بر کنار دریا نهاده است چون جزیره ای که شط آن جا دو شاخ شده است چنان که از هیچ جانب به عبادان نتوان شد الا به آب گذر کنند. و جانب جنوبی عبادان خود دریای محیط است که چون مد باشد تا دیوار عبادان آب بگیرد و چون جزر شود کم تر از دو فرسنگ دور شود. و گروهی از عبادان حصیر خریدند و گروهی چیزی خوردنی خریدند.
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فی الجمله منتصف شوال سنه ثلث و اربعین و اربعمایه از بصره بیرون آمدیم و در زورق نشستیم از شهر ابله تا چهار فرسنگ که میآمدیم از هر دو طرف نهر باغ و بستان و کوشک و منظر بود که هیچ بریده نشد و شاخهها از این نهر به هر جانب باز میشد که هر یک مقداری رودی بود. چون به شاطی عثمان رسیدیم فرود آمدیم برابر شهر ابله و آن جا مقام کردیم، هفدهم در کشتی بزرگ که آن را بوصی میگفتند نشستیم و خلق بسیار از جوانب که آن کشتی را میدیدند دعا میکردند که: «یا بوصی سلکک الله تعالی».
هوش مصنوعی: در میانه ماه شوال سال ۴۳۵ هجری، از بصره خارج شدیم و سوار قایق شدیم. در مسیری که از شهر ابله میگذشتیم، به مدت چهار فرسنگ، در دو طرف نهر باغها و بستانها و کاخهای زیبا دیده میشد که هیچ کدام از همدیگر جدا نبودند و شاخهها از دو طرف نهر به سمتهای مختلف گسترده شده بودند، بهطوریکه هر یک به نوعی به یک رودی میرسید. وقتی به ساحل عثمان رسیدیم، در برابر شهر ابله توقف کردیم و در روز هفدهم سوار کشتی بزرگی به نام بوصی شدیم. مردم زیادی از اطراف که این کشتی را میدیدند، برای ما دعا میکردند و میگفتند: «خدا تو را حفظ کند».
حاشیه ها
1392/04/19 12:07
امین کیخا
سرابستان یعنی خانه باغ دار