گنجور

بخش ۸۶ - شهر ابله

و شهر ابله که بر کنار نهر است و نهر بدان موسوم است شهری آبادان دیدم با قصرها و بازارها و مساجد و اربطه که آن را حد و وصف نتوان کرد و اصل شهر بر جانب شمال نهر بود و از جانب جنوب نیز محلت‌ها و مساجد و اربطه و بازارها بود و بناهای عظیم بود چنان که از آن نزه‌تر در عالم نباشد و آن را شاطی عثمان می‌گفتند و شط بزرگ که آن فرات و دجله است و آن را شط العرب گویند بر مشرقی ابله است و نهر بر جنوبی و نهر ابله و نهر معقل به بصره به رسیده‌اند و شرح آن در مقدمه گفته آمده است، و بصره را بیست ناحیت است که در هر ناحیت مبالغی دیه‌ها و مزارع بود.

بخش ۸۵ - صفت مد و جزر بصره و جوی های آن: صفت مد و جزر بصره و جوی های آن : دریای عمان را عادت است که در شبان روزی دو باره مد برآورد چنان که مقدار ده گز آب ارتفاع گیرد و چون تمام ارتفاع گیرد به تدریج جزر کند و فرو نشستن گیرد تا ده دوازده گز و آن ده گز که ذکر می‌رود به بصره بر عمودی با دید آید که آن را قایم کرده باشند پای دیواری و الا اگر زمین هامون بود و نه بلندی بود، عظیم دور برود. چنان است که دجله و فرات که نرم می‌روند چنان که بعضی مواضع محسوس نیست که به کدام طرف می‌روند چون دریا مد کند قرب چهل فرسنگ آب ایشان مد کند و چنان شوند که پندارند بازگشته است و به بالا بر می‌رود اما به مواضع دیگر از کنارهای دریا به نسبت بلندی و هامونی زمین باشد، هر کجا هامون باشد بسیار آب بگیرد و هرجا بلند باشد کم تر گیرد، و این مد و جزر گویند تعلق به قمر دارد که به هر وقت قمر بر سمت راس و رجل باشد و آن عاشر و رابع است آب در غایت مد باشد و چون قمر بر دو افق یعنی مشرق و مغرب باشد غایت جزر باشد، دیگر آن که چون قمر در اجتماع و استقبال شمس باشد آب در زیادت باشد یعنی مد در این اوقات بیش تر باشد و ارتفاع بیش گیرد و چون در تربیعات باشد آب در نقصان باشد یعنی به وقت مد علوّش چندان نباشد و ارتفاع نگیرد که به وقت اجتماع و استقبال بود و جزرش از آن فروتر نشیند که به وقت اجتماع و استقبال می‌نشست، پس بدین دلایل گویند که تعلق این مد و جزر از قمر است و الله تعالی اعلم. بخش ۸۷ -صفت اعمال بصره: صفت اعمال بصره : حشان، ثربه، بلاس، عقرمسیان، المقیم، نهر الحرب، شط العرب، معد سام، جعفریه المشان، الصمد الجونه، جزیرة العظمی، مروت الشریر، جزیرة العرش الحمیده، جزبره المفردات. و گویند که آن جا که فم نهر ابله است وقتی چنان بودی که کشتی‌ها از آن جا نتوانستی گذشتن. غرقابی عظیم بود. زنی از مالداران بصره فرمود تا چهارصد کشتی بساختند و همه پر استخوان خرما کردند و سر کشتی‌ها محکم کردند و بدان جایگه غرق کردند تا آن چنان شد که کشتی‌ها می‌گذرند.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و شهر ابله که بر کنار نهر است و نهر بدان موسوم است شهری آبادان دیدم با قصرها و بازارها و مساجد و اربطه که آن را حد و وصف نتوان کرد و اصل شهر بر جانب شمال نهر بود و از جانب جنوب نیز محلت‌ها و مساجد و اربطه و بازارها بود و بناهای عظیم بود چنان که از آن نزه‌تر در عالم نباشد و آن را شاطی عثمان می‌گفتند و شط بزرگ که آن فرات و دجله است و آن را شط العرب گویند بر مشرقی ابله است و نهر بر جنوبی و نهر ابله و نهر معقل به بصره به رسیده‌اند و شرح آن در مقدمه گفته آمده است، و بصره را بیست ناحیت است که در هر ناحیت مبالغی دیه‌ها و مزارع بود.
هوش مصنوعی: شهر ابله که در کنار نهر قرار دارد، شهری آباد با قصرها، بازارها، مساجد و بناهای بسیار زیباست که توصیفش دشوار است. قسمت اصلی شهر در شمال نهر واقع شده و در جنوب نیز محله‌ها و مساجد و بازارهای متعددی وجود دارد. این ساختمان‌ها به اندازه‌ای بزرگ و زیبا هستند که در دنیا نظیرشان یافت نمی‌شود. این منطقه، شاطی عثمان نامیده می‌شود و نهر بزرگ که به آن فرات و دجله اطلاق می‌شود، در شرق ابله واقع شده و به شط العرب شهرت دارد. نهر ابله و نهر معقل به بصره می‌رسند و در مقدمه درباره آنها توضیحات بیشتری آمده است. بصره به بیست ناحیه تقسیم شده که در هر ناحیه تعدادی روستا و مزارع وجود دارد.

حاشیه ها

1393/12/14 00:03
ناشناس

اسم این شهر با ضم الف و فتح لام خونده میشه: اُبلَه