گنجور

بخش ۸۵ - صفت مد و جزر بصره و جوی های آن

صفت مد و جزر بصره و جوی های آن : دریای عمان را عادت است که در شبان روزی دو باره مد برآورد چنان که مقدار ده گز آب ارتفاع گیرد و چون تمام ارتفاع گیرد به تدریج جزر کند و فرو نشستن گیرد تا ده دوازده گز و آن ده گز که ذکر می‌رود به بصره بر عمودی با دید آید که آن را قایم کرده باشند پای دیواری و الا اگر زمین هامون بود و نه بلندی بود، عظیم دور برود. چنان است که دجله و فرات که نرم می‌روند چنان که بعضی مواضع محسوس نیست که به کدام طرف می‌روند چون دریا مد کند قرب چهل فرسنگ آب ایشان مد کند و چنان شوند که پندارند بازگشته است و به بالا بر می‌رود اما به مواضع دیگر از کنارهای دریا به نسبت بلندی و هامونی زمین باشد، هر کجا هامون باشد بسیار آب بگیرد و هرجا بلند باشد کم تر گیرد، و این مد و جزر گویند تعلق به قمر دارد که به هر وقت قمر بر سمت راس و رجل باشد و آن عاشر و رابع است آب در غایت مد باشد و چون قمر بر دو افق یعنی مشرق و مغرب باشد غایت جزر باشد، دیگر آن که چون قمر در اجتماع و استقبال شمس باشد آب در زیادت باشد یعنی مد در این اوقات بیش تر باشد و ارتفاع بیش گیرد و چون در تربیعات باشد آب در نقصان باشد یعنی به وقت مد علوّش چندان نباشد و ارتفاع نگیرد که به وقت اجتماع و استقبال بود و جزرش از آن فروتر نشیند که به وقت اجتماع و استقبال می‌نشست، پس بدین دلایل گویند که تعلق این مد و جزر از قمر است و الله تعالی اعلم.

بخش ۸۴ - ادامهٔ حکایت گرمابه و گرمابه‌بان: و بعد از آن که حال دنیاوی ما نیک شده بود هر یک لباسی پوشیدیم روزی به در آن گرمابه شدیم که ما را در آن جا نگذاشتند. چون از در دررفتیم گرمابه‌بان و هرکه آن جا بودند همه برپای خاستند و بایستادند چندان که ما در حمام شدیم و دلاک و قیم درآمدند و خدمت کردند و به وقتی که بیرون آمدیم هر‌که در مسلخ گرمابه بود همه برپای خاسته بودند و نمی‌نشستند تا ما جامه پوشیدیم و بیرون آمدیم و در آن میانه حمامی به یاری از آنِ خود می‌گوید: «این جوانانند که فلان روز ما ایشان را در حمام نگذاشتیم‌» و گمان بردند که ما زبان ایشان ندانیم من به زبان تازی گفتم که «‌‌راست می‌گویی ما آنیم که پلاس پاره‌ها در پشت بسته بودیم‌» آن مرد خجل شد و عذرها خواست و این هردو حال در مدت بیست روز بود و این فصل بدان آوردم تا مردم بدانند که به شدتی که از روزگار پیش آید نباید نالید و از فضل و رحمت آفریدگار جلّ جلاله و عمّ نواله ناامید نباید شد که او تعالی رحیم است.بخش ۸۶ - شهر ابله: و شهر ابله که بر کنار نهر است و نهر بدان موسوم است شهری آبادان دیدم با قصرها و بازارها و مساجد و اربطه که آن را حد و وصف نتوان کرد و اصل شهر بر جانب شمال نهر بود و از جانب جنوب نیز محلت‌ها و مساجد و اربطه و بازارها بود و بناهای عظیم بود چنان که از آن نزه‌تر در عالم نباشد و آن را شاطی عثمان می‌گفتند و شط بزرگ که آن فرات و دجله است و آن را شط العرب گویند بر مشرقی ابله است و نهر بر جنوبی و نهر ابله و نهر معقل به بصره به رسیده‌اند و شرح آن در مقدمه گفته آمده است، و بصره را بیست ناحیت است که در هر ناحیت مبالغی دیه‌ها و مزارع بود.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صفت مد و جزر بصره و جوی های آن : دریای عمان را عادت است که در شبان روزی دو باره مد برآورد چنان که مقدار ده گز آب ارتفاع گیرد و چون تمام ارتفاع گیرد به تدریج جزر کند و فرو نشستن گیرد تا ده دوازده گز و آن ده گز که ذکر می‌رود به بصره بر عمودی با دید آید که آن را قایم کرده باشند پای دیواری و الا اگر زمین هامون بود و نه بلندی بود، عظیم دور برود. چنان است که دجله و فرات که نرم می‌روند چنان که بعضی مواضع محسوس نیست که به کدام طرف می‌روند چون دریا مد کند قرب چهل فرسنگ آب ایشان مد کند و چنان شوند که پندارند بازگشته است و به بالا بر می‌رود اما به مواضع دیگر از کنارهای دریا به نسبت بلندی و هامونی زمین باشد، هر کجا هامون باشد بسیار آب بگیرد و هرجا بلند باشد کم تر گیرد، و این مد و جزر گویند تعلق به قمر دارد که به هر وقت قمر بر سمت راس و رجل باشد و آن عاشر و رابع است آب در غایت مد باشد و چون قمر بر دو افق یعنی مشرق و مغرب باشد غایت جزر باشد، دیگر آن که چون قمر در اجتماع و استقبال شمس باشد آب در زیادت باشد یعنی مد در این اوقات بیش تر باشد و ارتفاع بیش گیرد و چون در تربیعات باشد آب در نقصان باشد یعنی به وقت مد علوّش چندان نباشد و ارتفاع نگیرد که به وقت اجتماع و استقبال بود و جزرش از آن فروتر نشیند که به وقت اجتماع و استقبال می‌نشست، پس بدین دلایل گویند که تعلق این مد و جزر از قمر است و الله تعالی اعلم.
هوش مصنوعی: دریای عمان در طول روز دو بار بالا می‌آید و به اندازه ده گز ارتفاع می‌گیرد. وقتی آب به اوج خود می‌رسد، به تدریج فرو می‌رود تا به حد ده یا دوازده گز کاهش یابد. ارتفاع آبی که در بصره دیده می‌شود به گونه‌ای است که انگار دیواری کشیده شده و اگر زمین همواری وجود داشت، آب به عمدتاً دورتر می‌رفت. جریان‌های دجله و فرات به آرامی حرکت می‌کنند و در برخی نقاط قابل تشخیص نیست که در کدام سمت می‌روند. زمانی که دریا بالا می‌آید، ممکن است این رودخانه‌ها به اندازۀ چهل فرسنگ آب بگیرند و به نظر برسد که به سمت بالا حرکت می‌کنند. اما در مکان‌های دیگر به نسبت بلندی زمین، میزان آب متفاوت است؛ هرجا که زمین هموار باشد، آب بیشتری جمع می‌شود و در جاهایی که ارتفاع دارد، کمتر. این پدیده‌های مد و جزر به تأثیر ماه نسبت داده می‌شود؛ به طوری که هنگام قرار گرفتن ماه در راس و سوس در چهارمین و دهمین روز، آب به بالاترین حد خود می‌رسد. و زمانی که ماه در دو افق مشرق و مغرب قرار دارد، آب در کمترین حالت خود است. همچنین، زمانی که ماه در موقعیت هم‌راستا با خورشید قرار دارد، میزان آب زیاد است و در زمان‌های دیگر به میزان کمتری بالا می‌آید و جزر نیز کمتر می‌شود. به همین دلایل، ارتباط این پدیده‌ها با ماه مطرح می‌شود.