گنجور

بخش ۵۰ - بیرون شدن از مصر و صفت مدینة النبی

غرّه شهر ذی القعده از مصر بیرون شدم و بیستم ماه به قلزم رسیدیم و از آن جا کشتی براندیم به پانزده روز به شهری رسیدیم که آن را جار می‌گفتند و بیست و دوم ماه بود و از آن جا به چهار روز به مدینه رسول الله صلی الله علیه و سلم.

مدینه رسول الله علیه السلام شهری است بر کناره صحرایی نهاده و زمین نمناک و شوره دارد و آب روان است اما اندک و خرمایستان است و آن جا قبله سوی جنوب افتاده است و مسجد رسول الله علیه الصلوة و السلام چندان است که مسجد الحرام. و حظیره رسول الله علیه السلام در پهلوی منبر مسجد است چون رو به قبله نمایند جانب چپ چنان که چون خطیب از منبر ذکر پیغمبر علیه السلام کند و صلوات دهد روی به جانب راست کند و اشاره به مقبره کند و آن خانه ای مخمس است و دیوارها از میان ستون های مسجد برآورده است و پنج ستون درگرفته است و بر سر این خانه همچو حظیره کرده به دارافزین تا کسی بدان جا نرود و دام درگشادی آن کشیده تا مرغ بر آن جا نرود. و میآن مقبره و منبر هم حظیره ای است از سنگ های رخام کرده چون پستگاهی و آن را روضه گویند و گویند آن بستان از بستان های بهشت است چه رسول الله علیه السلام فرموده است بین قبری و منبری روضه من ریاض الجنه. و شیعه گوید آن جا قبر فاطمه زهراست علیهاالسلام. و مسجدی را دری است و از شهر بیرون سوی جنوب صحرایی است و گورستانی است و قبر امیرالمومنین حمزه بن عبدالمطلب رضی الله عنه آن جاست و آن موضع را قبور الشهدا گویند. پس ما دو روز به مدینه مقام کردیم و چون وقت تنگ بود، برفتیم. راه سوی مشرق بود به دو منزل از مدینه کوه بود و تنگنایی چون ده که آن را جحفه می‌گفتند و آن میقات مغرب و شام و مصر است، و میقات آن موضع باشد که حج را احرام گیرند، و گویند یک سال آن جا حجاج فرود آمده بود خلقی بسیار، ناگاه سیلی درآمده و ایشان را هلاک کرد و آن را بدین سبب جحفه نام کردند. و میآن مکه و مدینه صد فرسنگ باشد اما سنگ است و مابه هشت روز رفتیم.

بخش ۴۹ - سیر سلطان مصر: سیر سلطان مصر. امن و فراغت اهل مصر بدان حد بود که دکانهای بزازان و صرافان و جوهریان را در نبستندی الا دامی بر وی کشیدندی و کس نیارستی به چیزی دست بردن. مردی یهودی بود جوهری که سلطان را نزدیک بود او را مال بسیار بود و همه اعتماد جوهر خریدن بر او داشتند روزی لشکریان دست بر این یهودی برداشتند و او را بکشتند. چون این کار بکردند از قهر سلطان بترسیدند و بیست هزار سوار برنشستند و آن لشکر تا نیمه روز در میدان ایستاده بودند. خادمی از سرای بیرون آمد و بر در سرای ایستاد و گفت سلطان می‌فرماید که به طاعت هستید یا نه. ایشان به یکبار آواز دادند که بندگانیم و طاعت دار اما گناه کرده ایم. خادم گفت سلطان می‌فرماید که بازگردید. در حال بازگشتند و آن جهود مقتول را ابوسعید گفتندی پسری داشت و برادری. بخش ۵۱ - مکه: یکشنبه ششم ذی الحجه به مکه رسیدیم. به باب الصفا فرو آمدیم این سال به مکه قحطی بود. چهار من نان به یک دینار نیشابوری بود و مجاوران از مکه می‌رفتند و از هیچ طرف حاج نه آمده بود. روز چهارشنبه به یاری حق سبحانه و تعالی به عرفات حج بگذاردیم و دو روز به مکه بودیم و خلق بسیار از گرسنگی و بی چارگی از حجاز روی بیرون نهادند هر طرف، و در این نوبت شرح حج و وصف مکه نمی گویم تا دیگر نوبت که بدین جا رسم که نوبت دیگر شش ماه مجاور بود م و آنچه دیدم به شرح بگویم.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غرّه شهر ذی القعده از مصر بیرون شدم و بیستم ماه به قلزم رسیدیم و از آن جا کشتی براندیم به پانزده روز به شهری رسیدیم که آن را جار می‌گفتند و بیست و دوم ماه بود و از آن جا به چهار روز به مدینه رسول الله صلی الله علیه و سلم.
هوش مصنوعی: در ماه ذی القعده از مصر خارج شدم و در بیستم ماه به دریاچه قلزم رسیدیم. از آنجا با کشتی حرکت کردیم و پس از پانزده روز به شهری به نام جار رسیدیم که تاریخ‌شان بیست و دوم ماه بود. سپس از آن جا در مدت چهار روز به مدینه رسول الله صلی الله علیه و سلم رسیدیم.
مدینه رسول الله علیه السلام شهری است بر کناره صحرایی نهاده و زمین نمناک و شوره دارد و آب روان است اما اندک و خرمایستان است و آن جا قبله سوی جنوب افتاده است و مسجد رسول الله علیه الصلوة و السلام چندان است که مسجد الحرام. و حظیره رسول الله علیه السلام در پهلوی منبر مسجد است چون رو به قبله نمایند جانب چپ چنان که چون خطیب از منبر ذکر پیغمبر علیه السلام کند و صلوات دهد روی به جانب راست کند و اشاره به مقبره کند و آن خانه ای مخمس است و دیوارها از میان ستون های مسجد برآورده است و پنج ستون درگرفته است و بر سر این خانه همچو حظیره کرده به دارافزین تا کسی بدان جا نرود و دام درگشادی آن کشیده تا مرغ بر آن جا نرود. و میآن مقبره و منبر هم حظیره ای است از سنگ های رخام کرده چون پستگاهی و آن را روضه گویند و گویند آن بستان از بستان های بهشت است چه رسول الله علیه السلام فرموده است بین قبری و منبری روضه من ریاض الجنه. و شیعه گوید آن جا قبر فاطمه زهراست علیهاالسلام. و مسجدی را دری است و از شهر بیرون سوی جنوب صحرایی است و گورستانی است و قبر امیرالمومنین حمزه بن عبدالمطلب رضی الله عنه آن جاست و آن موضع را قبور الشهدا گویند. پس ما دو روز به مدینه مقام کردیم و چون وقت تنگ بود، برفتیم. راه سوی مشرق بود به دو منزل از مدینه کوه بود و تنگنایی چون ده که آن را جحفه می‌گفتند و آن میقات مغرب و شام و مصر است، و میقات آن موضع باشد که حج را احرام گیرند، و گویند یک سال آن جا حجاج فرود آمده بود خلقی بسیار، ناگاه سیلی درآمده و ایشان را هلاک کرد و آن را بدین سبب جحفه نام کردند. و میآن مکه و مدینه صد فرسنگ باشد اما سنگ است و مابه هشت روز رفتیم.
هوش مصنوعی: مدینه، شهری است که در کنار یک بیابان قرار دارد و زمین آن رطوبت و شوره دارد. آب جاری در این جا بسیار کم است، اما نخلستان‌های زیادی دارد. در این شهر قبله به سمت جنوب است و مسجد پیامبر تا حدی بزرگ است که با مسجد الحرام قابل مقایسه است. جایگاه پیامبر در کنار منبر مسجد واقع شده و هنگامی که خطیب به سمت قبله می‌ایستد، جایگاه پیامبر در سمت چپ او قرار دارد. وقتی خطیب نام پیامبر را می‌برد و به او صلوات می‌فرستد، به سمت راست اشاره می‌کند که به مقبره پیامبر اشاره دارد. این مکان دارای یک خانه پنج‌ضلعی است که دیوارهایش بین ستون‌های مسجد قرار گرفته و بر روی آن یک حظیره (پوشش) است که از ورود مردم به آن جلوگیری می‌کند. در اینجا همچنین مکانی از سنگ‌های رخام وجود دارد که به عنوان روضه شناخته می‌شود. روایت شده است که این روضه جزء باغ‌های بهشت است و بین قبر پیامبر و منبر او قرار دارد. برخی معتقدند که در این جا قبر فاطمه زهرا نیز وجود دارد. همچنین در مدینه درب مسجدی هست که به یک قبرستان در سمت جنوب شهر راه دارد و قبر حمزه بن عبدالمطلب در این مکان واقع شده که به عنوان قبور شهدا شناخته می‌شود. ما به مدت دو روز در مدینه ماندیم و چون زمان ما محدود بود، به سوی شرق حرکت کردیم. در مسیر، از دو منزل مانده به مدینه، به تنگنایی به نام جحفه رسیدیم که میقات حجاج از مغرب و شام و مصر است. در گذشته، عده‌ای زیادی در این مکان جمع شده بودند که ناگهان طوفانی به وقوع پیوست و آن‌ها را به هلاکت رساند، به همین علت این مکان به جحفه معروف شد. فاصله بین مکه و مدینه صد فرسنگ است، اما راه سنگلاخی است و ما در طول هشت روز به آن جا رسیدیم.