گنجور

بخش ۶۷ - صف پنجاه و پنجم

مقصود از لفظ ثواب یافتن خوشی است . و مقصود از لفظ عقاب یافتن دشواریست و لذت حسی را بریدن است ، چه از بی نیاز شدن طبایع که اندر کالبد مردم است از حاجتمندی که او را افتاده باشد ، و آنرا همی گرسنه و تشنه خوانند ، و چه از ستره شدن حواس از شنیدن مر محسوسات را واجب آمد که آن لذت که نیک بختان یابند همیشگی باشد و مر آنرا بریدن نباشد . و نیست لذتی که آن دائم بر خال خویش است مگر لذت علم ، که چون چیزی را معلوم کردی هر چند او را بیشتر جویی و نزدیک تر گردانی خوشتر شود . پس پیدا شد که لذت نیکبختان بدان عالم لذتی علمی است از آنست که همیشه است ، چنانک ایزد تعالی همی گوید ، قوله : مثل الجنه التی وعد المتقون تجری من تحتها الانهار اکلها دائم و ظلها تلک عقبی الذین اتقوا و عقبی الکافرین النار . همی گوید : مثل آن بهشت که امید دارند پرهیزگاران بدو همی رود زیر او جویها و بار درختان او همیشه است ، آن عاقبت کار آن کسان است که پرهیزگاری کردند ، و عاقبت کار کافران آتش است .

و دیگر آنست که لذتهای حسی از یک راه نتوان یافتن بلک از چند جای توان یافتن . و چون جایگاه آن لذت تباه شود نیز لذت یافتن نباشد . چنانک اگر چشم نباشد نیز آن لذت را که بچشم توان یافتن از هیچ حاسه دیگر نتوان یافتن ، و حکم اندر هر لذتی همین است . و سبیل نفس اندر باب یافتن مر معلومات را یک سبیل است . و نفس چون معلول را بخویشتن کشد ازو لذت بی ملالت یابد ، از بهر آنک آن لذت روحانی است ، و هر چند که لذت روحانی بسیار گونها است نفس مران گونها را همه از یک سبیل پذیرد . و آن دانستن نفس است مران علمها را ، و آن سبیل ببقاء نفس باقی است و تباه نشود آن سبیل تا بتباه شدن لذتها باشد ، چنانک اندر لذات جسمانی است که بتباه شدن حواس تباه شدن لذات است . پس نفس که داناست باقی است . و علم که ذات اوست ببقاء نفس باقی است . و معلومات روحانی باقی است . و چون معلوم و علم و عالم هر سه باقی باشد آن لذت کز میان سه باقی پدید آید بریده نشود .

پس درست کردیم که لذات نفسانی که باقیست علمی است . و نیز علم تباه نشود ، و چون بحاصل شد قوی تر و بیشتر شود ، و حس بکار فرمودن تباه شود . و دلیل بر آنک لذت علم باقی است آنست که چون اندکی از چیزی بدانی ازو نیز آرزو شود . و هر چند بیشتر دانی از روی دانستن بیشتر آید ، و لذات حسی بخلاف این است ، از بهر آنک چون مقداری از طعام بخوری آن قوت لذت که همی یابی کمتر شود ، و هر چند بیشتر خوری لذت کمتر شود ، تا بدان جای رسد که اگر ستم کنی تا آنکس یک لقمه افزونی بخورد بیمار گردد و هلاک شود آن خورنده . و نیز لذت علمی که غذای روح است هر چند بیشتر مران را کاربندی خوشتر از آن آید که اول کار بسته باشی ، از بهر آنک اول نادانسته باشد و نیک معلوم نشود ، و چون از پس آنک دانسته باشی بگویی یا بنمایی یا ازو بر اندیشی لذت تمام ازو آن وقت یابی . و این بخلاف لذت حسی است که لقمه باز پسین بنا خوشی و دشواری خورده شود و لقمه پیشین به آرزو و آسانی ، تا بجایی رسد به آخر که خورنده بوی آن طعام نتواند بردن . پس درست شد که ثواب علمی است نه حسی ، و این برهان ظاهر است خردمند را .

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مقصود از لفظ ثواب یافتن خوشی است . و مقصود از لفظ عقاب یافتن دشواریست و لذت حسی را بریدن است ، چه از بی نیاز شدن طبایع که اندر کالبد مردم است از حاجتمندی که او را افتاده باشد ، و آنرا همی گرسنه و تشنه خوانند ، و چه از ستره شدن حواس از شنیدن مر محسوسات را واجب آمد که آن لذت که نیک بختان یابند همیشگی باشد و مر آنرا بریدن نباشد . و نیست لذتی که آن دائم بر خال خویش است مگر لذت علم ، که چون چیزی را معلوم کردی هر چند او را بیشتر جویی و نزدیک تر گردانی خوشتر شود . پس پیدا شد که لذت نیکبختان بدان عالم لذتی علمی است از آنست که همیشه است ، چنانک ایزد تعالی همی گوید ، قوله : مثل الجنه التی وعد المتقون تجری من تحتها الانهار اکلها دائم و ظلها تلک عقبی الذین اتقوا و عقبی الکافرین النار . همی گوید : مثل آن بهشت که امید دارند پرهیزگاران بدو همی رود زیر او جویها و بار درختان او همیشه است ، آن عاقبت کار آن کسان است که پرهیزگاری کردند ، و عاقبت کار کافران آتش است .
هوش مصنوعی: در این متن به مفهوم خوشی و دشواری اشاره شده است. خوشی به معنای ثواب و لذت حسی به معنای گریز از مشکلات و نیازهای جسمی، مانند گرسنگی و تشنگی است. لذت واقعی و پایدار در علم و دانش یافت می‌شود، چرا که هر چه بیشتر چیزی را بیاموزیم، لذت بیشتری می‌بریم. لذت افرادی که خوشبخت هستند، نتیجه آگاهی و دانش آنهاست، زیرا این نوع لذت همیشه موجود است. در پایان، به بهشت و جهنم اشاره شده است؛ بهشت‌ برای پرهیزگاران و جهنم برای کافران، که نشان‌دهنده عاقبت کار آنهاست.
و دیگر آنست که لذتهای حسی از یک راه نتوان یافتن بلک از چند جای توان یافتن . و چون جایگاه آن لذت تباه شود نیز لذت یافتن نباشد . چنانک اگر چشم نباشد نیز آن لذت را که بچشم توان یافتن از هیچ حاسه دیگر نتوان یافتن ، و حکم اندر هر لذتی همین است . و سبیل نفس اندر باب یافتن مر معلومات را یک سبیل است . و نفس چون معلول را بخویشتن کشد ازو لذت بی ملالت یابد ، از بهر آنک آن لذت روحانی است ، و هر چند که لذت روحانی بسیار گونها است نفس مران گونها را همه از یک سبیل پذیرد . و آن دانستن نفس است مران علمها را ، و آن سبیل ببقاء نفس باقی است و تباه نشود آن سبیل تا بتباه شدن لذتها باشد ، چنانک اندر لذات جسمانی است که بتباه شدن حواس تباه شدن لذات است . پس نفس که داناست باقی است . و علم که ذات اوست ببقاء نفس باقی است . و معلومات روحانی باقی است . و چون معلوم و علم و عالم هر سه باقی باشد آن لذت کز میان سه باقی پدید آید بریده نشود .
هوش مصنوعی: لذت‌های حسی نمی‌توانند از یک مسیر به دست بیایند، بلکه از چندین منبع قابل دستیابی هستند. اگر منبعی که لذت از آن به دست می‌آید، آسیب ببیند، دیگر نمی‌توان لذت را تجربه کرد. به‌عنوان مثال، اگر چشم وجود نداشته باشد، لذتی که تنها از طریق بینایی قابل دریافت است، از هیچ حس دیگری قابل تجربه نخواهد بود. این موضوع درباره تمامی لذت‌ها صدق می‌کند. اما در مورد روح و نفس، راهی که برای شناخت و درک معارف وجود دارد، همواره یکسان است. وقتی که نفس چیزی را به خود جذب می‌کند، لذتی بدون ملالت به دست می‌آورد، چرا که این لذت روحانی است. هرچند که لذت‌های روحانی انواع مختلفی دارند، نفس تمامی این انواع را با یک روش می‌پذیرد. این روش، دانایی نفس است که به علم مربوط می‌شود و این مسیر تا زمانی که لذت‌ها از بین نرود، باقی خواهند ماند. در مورد لذت‌های جسمانی، با آسیب دیدن حواس، لذت‌ها نابود می‌شوند. بنابراین، نفس که به دانایی مجهز است، باقی می‌ماند. علم که ذات اوست نیز به بقا و دوام نفس کمک می‌کند. همچنین، معارف روحانی نیز پایدار هستند. وقتی که معلوم، علم و عالم هر سه باقی باشند، لذتی که از این سه به وجود می‌آید، هرگز قطع نمی‌شود.
پس درست کردیم که لذات نفسانی که باقیست علمی است . و نیز علم تباه نشود ، و چون بحاصل شد قوی تر و بیشتر شود ، و حس بکار فرمودن تباه شود . و دلیل بر آنک لذت علم باقی است آنست که چون اندکی از چیزی بدانی ازو نیز آرزو شود . و هر چند بیشتر دانی از روی دانستن بیشتر آید ، و لذات حسی بخلاف این است ، از بهر آنک چون مقداری از طعام بخوری آن قوت لذت که همی یابی کمتر شود ، و هر چند بیشتر خوری لذت کمتر شود ، تا بدان جای رسد که اگر ستم کنی تا آنکس یک لقمه افزونی بخورد بیمار گردد و هلاک شود آن خورنده . و نیز لذت علمی که غذای روح است هر چند بیشتر مران را کاربندی خوشتر از آن آید که اول کار بسته باشی ، از بهر آنک اول نادانسته باشد و نیک معلوم نشود ، و چون از پس آنک دانسته باشی بگویی یا بنمایی یا ازو بر اندیشی لذت تمام ازو آن وقت یابی . و این بخلاف لذت حسی است که لقمه باز پسین بنا خوشی و دشواری خورده شود و لقمه پیشین به آرزو و آسانی ، تا بجایی رسد به آخر که خورنده بوی آن طعام نتواند بردن . پس درست شد که ثواب علمی است نه حسی ، و این برهان ظاهر است خردمند را .
هوش مصنوعی: لذتی که از علم به دست می‌آید، ماندگار است و این علم هرچه بیشتر به دست آید، قوی‌تر و بیشتر می‌شود. در حالی که لذت‌های حسی چنین نیستند. برای مثال وقتی از غذایی می‌خورید، هر بار که می‌خورید، لذت شما کمتر می‌شود و اگر بیش از حد بخورید، ممکن است بیمار شوید. اما در علم، هر چه بیشتر بدانید، لذت بیشتری حاصل می‌شود. در ابتدا که چیزی نمی‌دانید، لذت کمتری دارید، اما بعد از آموختن، لذت بیشتری احساس می‌کنید. این نشان می‌دهد که لذت علمی که تغذیه روح است، از لذت حسی برتر است. در نهایت، ثابت می‌شود که پاداش علم بر پاداش لذت‌های حسی ارزشی بیشتر دارد و این حقیقت برای افراد خردمند روشن است.