گنجور

بخش ۴۶ - جواب

او را گوییم که سؤال که کردی نیکوست ولکن مثال که آوردی نه راست است. و نگر تا بینی که مردم چون به چشم روشنایی آفتاب نکرد به گونه‌گون کار راه برد که او را از آن فائده‌ها باشد و چون چشم فراز کند از گونه‌گون فائده و بسیار نوع لذتها باز ماند، پس از چشم فراز کردن او زیان او را همی‌دارد نه آفتاب را، و به پذیرفتن آن نور و راه بردن سوی کارها از گونه گون نفع و فائده‌ها سود مرو را باشد نه مر آفتاب را، و گر او چشم باز کرد آفتاب بدو عنایتی بیش از آن نکرد که به دیگران کرد، و گر چشم فراز کرد عنایت ازو باز نگرفت که او بدان سودی نیافت، بلک او چون روی از فائده خویش بگردانید فائده بدو نرسید از آفتاب و آفتاب به حال خویش همی بود و به فائده گرفتن آنکس که از آفتاب منفعت‌ها بدو رسید و به چشم فراز کردن او از آفتاب فائده‌های او بریده شود، و همچنین به پذیرفتن علم توحید منفعت مر موحد را باشد نه مر توحید را، و به تقصیر کردن او اندر آن معنی مضرت او را بود نه توحید را، و مضرت و منفعت به بنده بازگردد نه به خدای.

و اما جواب آنچه گفتی «چون کسی به کوه شود و سنگ شکند خداوندِ بنا او را نیازارد و نه چیزی دهد» آنست که چون این کس از خداوندِ بنا چیز نیافت بدانچ رنج خویش ضایع کرد مر او را آزردن نبود از خداوند بنا، و بدان روی که رنج خویش ضایع کرد عقوبت یافت به نایافتن فائده از آنچ کرد و چون کار نیکو کرد و فائده بیافت آن نشان ثواب بود او را.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

او را گوییم که سؤال که کردی نیکوست ولکن مثال که آوردی نه راست است. و نگر تا بینی که مردم چون به چشم روشنایی آفتاب نکرد به گونه‌گون کار راه برد که او را از آن فائده‌ها باشد و چون چشم فراز کند از گونه‌گون فائده و بسیار نوع لذتها باز ماند، پس از چشم فراز کردن او زیان او را همی‌دارد نه آفتاب را، و به پذیرفتن آن نور و راه بردن سوی کارها از گونه گون نفع و فائده‌ها سود مرو را باشد نه مر آفتاب را، و گر او چشم باز کرد آفتاب بدو عنایتی بیش از آن نکرد که به دیگران کرد، و گر چشم فراز کرد عنایت ازو باز نگرفت که او بدان سودی نیافت، بلک او چون روی از فائده خویش بگردانید فائده بدو نرسید از آفتاب و آفتاب به حال خویش همی بود و به فائده گرفتن آنکس که از آفتاب منفعت‌ها بدو رسید و به چشم فراز کردن او از آفتاب فائده‌های او بریده شود، و همچنین به پذیرفتن علم توحید منفعت مر موحد را باشد نه مر توحید را، و به تقصیر کردن او اندر آن معنی مضرت او را بود نه توحید را، و مضرت و منفعت به بنده بازگردد نه به خدای.
هوش مصنوعی: سوالت خوب است، اما نمونه‌ای که آوردی درست نیست. وقتی مردم به نور آفتاب نگاه نمی‌کنند، به روش‌های مختلفی برای بهره‌برداری از آن می‌پردازند، اما اگر از فواید آن غافل شوند، خودشان ضرر می‌کنند نه آفتاب. با پذیرفتن نور آفتاب و جهت‌گیری به سمت کارهای مفید، سود برای خودشان ایجاد می‌کنند، نه اینکه بر آفتاب تأثیری بگذارند. اگر کسی چشمش را به روی آفتاب باز کند، آفتاب هیچ کمک بیشتری به او نمی‌کند نسبت به دیگران. اگر کسی از فوایدش غافل شود، از آفتاب فایده‌ای نمی‌برد و آفتاب به کار خود ادامه می‌دهد. بنابراین، در این مثال، پذیرش علم توحید به نفع فرد موحد است و نه به نفع توحید. کوتاهی در این زمینه به ضرر شخص خواهد بود، نه به ضرر توحید. بنابراین، ضرر و نفع به خود انسان برمی‌گردد و نه به خداوند.
و اما جواب آنچه گفتی «چون کسی به کوه شود و سنگ شکند خداوندِ بنا او را نیازارد و نه چیزی دهد» آنست که چون این کس از خداوندِ بنا چیز نیافت بدانچ رنج خویش ضایع کرد مر او را آزردن نبود از خداوند بنا، و بدان روی که رنج خویش ضایع کرد عقوبت یافت به نایافتن فائده از آنچ کرد و چون کار نیکو کرد و فائده بیافت آن نشان ثواب بود او را.
هوش مصنوعی: جواب آنچه گفتی این است که وقتی شخصی به کوه می‌رود و سنگی را می‌شکند، اگر خداوند به او چیزی ندهد، در واقع او خود را رنج داده و زحماتش بی‌فایده بوده است. بنابراین، این به معنای آن نیست که خداوند او را آزرده، بلکه او به خاطر بی‌فایده بودن تلاشش مجازات می‌شود. اما اگر او کار خوبی انجام دهد و نتیجه‌ای مثبتی ببیند، این نشان‌دهنده پاداش او خواهد بود.