گنجور

بخش ۴۵ - معارضه

اگر کسی گوید که چون منفعت و مضرت به خدای تعالی منسوب نیست چرا بنده بر نیکی که کند نیکی یابد و بر بدی که کند بدی یابد؟ و چون از کردار او چیزی به خدای بازنگشت چرا مکافات او به نیکی نبود؟ بر مثال کسی که به کوه شود و سنگها را بشکند بحفرها اندر افتد چون خداوندِ بنیاد درست را از آن سود و زیانی نیست نه مرورا چیزی دهد و نه بیازاردش، گر مرورا کاری نیکو کند و اندر عمارت بنیاد او بیفزاید مکافات او به نیکی کند، و گر از بنیاد او چیزی ویران کند مرور را بیازارد.

بخش ۴۴ - صف سی و چهارم: سود مر آن را تواند بودن و مر آنرا شاید بودن که او را زیان تواند بودن، از بهر آنک این هر دو مخالفانند و پذیره مخالفان جوهر باشد و ایزد تعالی از جوهر برتر است. و توحید یکتا آنست که هر چه اندر آفریده‌ها بینی و دانی از صفتها و اضافت آن از خدای تعالی همه دور کنی، و چون مردم حاجتمند بود به کشیدن حاجتها به خویشتن و دور کردن مضرتها از خویشتن نشانی داد مردم که ترا زو خیر است بدانچ منفعت پذیرفت و مضرت را دور کرد، از بهر آنک پذیرفتن منفعت مر چیزی را از چیزی باشد که برتر ازوست، و همچنین دور کردن مضرت مر چیزی ضعیف را لازم آید که مضرت‌پذیر باشد، پس نه روا بود که کسی گوید که خدای تعالی عالم را بیافرید یا مردم را پدید آورد از بهر کشیدن منفعت یا دور کردن مضرت، و هر که خدای‌ را زیان و سود اثبات کند ضعیفی و عاجزی بدو جلت قدرته باز بسته بود، چنانک پیدا کردیم که پذیرفتن منفعت و دور کردن مضرت مر چیزی ضعیف را لازم آید، تعالی الله عن ذلک علوا کبیرا.بخش ۴۶ - جواب: او را گوییم که سؤال که کردی نیکوست ولکن مثال که آوردی نه راست است. و نگر تا بینی که مردم چون به چشم روشنایی آفتاب نکرد به گونه‌گون کار راه برد که او را از آن فائده‌ها باشد و چون چشم فراز کند از گونه‌گون فائده و بسیار نوع لذتها باز ماند، پس از چشم فراز کردن او زیان او را همی‌دارد نه آفتاب را، و به پذیرفتن آن نور و راه بردن سوی کارها از گونه گون نفع و فائده‌ها سود مرو را باشد نه مر آفتاب را، و گر او چشم باز کرد آفتاب بدو عنایتی بیش از آن نکرد که به دیگران کرد، و گر چشم فراز کرد عنایت ازو باز نگرفت که او بدان سودی نیافت، بلک او چون روی از فائده خویش بگردانید فائده بدو نرسید از آفتاب و آفتاب به حال خویش همی بود و به فائده گرفتن آنکس که از آفتاب منفعت‌ها بدو رسید و به چشم فراز کردن او از آفتاب فائده‌های او بریده شود، و همچنین به پذیرفتن علم توحید منفعت مر موحد را باشد نه مر توحید را، و به تقصیر کردن او اندر آن معنی مضرت او را بود نه توحید را، و مضرت و منفعت به بنده بازگردد نه به خدای.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر کسی گوید که چون منفعت و مضرت به خدای تعالی منسوب نیست چرا بنده بر نیکی که کند نیکی یابد و بر بدی که کند بدی یابد؟ و چون از کردار او چیزی به خدای بازنگشت چرا مکافات او به نیکی نبود؟ بر مثال کسی که به کوه شود و سنگها را بشکند بحفرها اندر افتد چون خداوندِ بنیاد درست را از آن سود و زیانی نیست نه مرورا چیزی دهد و نه بیازاردش، گر مرورا کاری نیکو کند و اندر عمارت بنیاد او بیفزاید مکافات او به نیکی کند، و گر از بنیاد او چیزی ویران کند مرور را بیازارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی بپرسد که چرا با اینکه خداوند متعال هیچ منفعت و مضرتی از اعمال ما نمی‌برد، باز هم خوبی‌های انسان پاداش داده می‌شود و بدی‌هایش مجازات می‌شود؟ و چرا با اینکه هیچ چیزی از کارهای انسان به خداوند نمی‌رسد، پاداش او همیشه نیکو نیست؟ مثلاً کسی که به کوه برود و سنگ‌ها را بشکند، اگر به حفره‌ای بیفتد، خداوندی که در بنیاد و ساختار پرتوازه‌ای ندارد، نه چیزی به او می‌دهد و نه به او آسیبی می‌زند. اما اگر او کار خوبی انجام دهد و بر اساس آن بنیاد چیزی بیفزاید، پاداشش نیکو خواهد بود، و اگر برعکس، به آن بنیاد آسیبی برساند، خود او بطور حتم آسیب خواهد دید.