گنجور

بخش ۱۱۰ - صف هشتاد و ششم

تایید به نفس مردم پیوسته نشود مگر به عمل و علم . و هر گاه که مردم عمل شریعت نکند و علم راه از راه عمل اندر نپذیرد باز ماند از پذیرفتن تایید و از رسیدن به درجه مویدان . مردم به عمل بیرون آید از حد قوت به حد فعل ، بر مثال بیرون آمدن چیزهای طبیعی از حد قوت بحد فعل بدو چیز که آن هر دو ماننده اند به عمل و علم . چنانک سیبی که بر درخت خویش از حد قوت به فعل بیرون خواهد آمدن مادت بایدش پذیرفتن از طبایع از راه درخت خویش . و هر روز بپذیرفتن آن مادت شکل او و رنگ او همی گردد ، و آن پذیرفتن مادت مرورا از طبایع بمیانجی درخت ماننده است بعملی که مردم کند از شریعت بمیانجی خداوندان شریعت . و چون آن سیب از عمل همی پذیرد وزان باز نه ایستد ، چون عمل بآخر رسید مران سیب را بوی خوش و رنگ نیکو ومزه شیرین یابد که آن بوی و رنگ و مزه مرورا ماننده است به علمی که مردم آنرا بیابد بمیانجی آن عمل که کند . پس آن سیب بدین دو حال که یکی ماننده عمل است و دیگر ماننده علم است از حد قوت بحد فعل رسد ، اگر اندر میانه که آن سیب از طبایع مادت همی پذیرد که آن مرورا عمل است از پذیرفتن مادت بسبب ی از اسباب بازمانده تباه شود و از درخت خویش بیوفتد و به رنگ و بوی و مزه نرسد که آن مرورا بمنزلت علم است . پس همچنین کسی که او از عمل شریعت باز ایستد بعلم آن نرسد ، از تایید دور ماند . و دلیلی گوئیم دیگر بر حال پیوستن تایید را بمویدان ، و گوئیم که روشنایی چشم نکند جز اندر چشم درست که آن از عیب ودرد و بیماری پاک باشد ، همچنین تایید که او مانند روشنایی چشم است نه پیوندد جز به کسی که عمل او و علم پاکیزه باشد و نفس او شسته باشد بآب عمل و علم از آلایشهای طبیعی . – واین بیانی شافی است مر خردمندان را ، والسلام .

بخش ۱۰۹ - صف هشتاد و پنجم: اگر هیچ چیز از آفریده بآفریننده مانستی واجب آمدی که آن چیز نه از چیزی توانستی کردن ، چنانک ایزد تعالی ، و چیزی که مرو را به چیزی دیگر ماننده نباشد فرو ماند از کردن فعلی مانند فعل آن چیز که ازو برتر است ، ای مانند بدو . و دلیل بر درستی این قول آنست که نفس ستور را مانندی نیست به نفس مردم ، از آنچ نفس مردم سخن گوی است ، و نفس ستور سخن گوی نیست . لاجرم مرد صناعتها کند گوناگون که ستور از آن فرو مانده است . و هیچ روی از رویهای نتواند همی کرد صنعت گشتن و نه بر آن محیط شدن ، بدان سبب که نفس مردم را به نفس ستور ماننده نیست . پس اگر هیچ آفریده بآفریدگار حق ماننده بودی نتوانستی نه از چیزی چیزی کردن و پدید آوردن . و چون هیچ چیز نمی یابیم از لطیف و کثیف که او نه از چیزی چیزی توانست پدید آوردن ، و نیز هیچ کس واقف نتوانست شدن بر چگونگی پدید آوردن چیزی نه از چیز دانستیم که هیچ چیز از لطیف و کثیف ماننده نیست بمبدع حق به هیچ روی از رویها تعالی الله الملک التحق المبین .بخش ۱۱۱ - صف هشتاد و هفتم: آگاه باشید ای برادران که ایزد تعالی مر همه َآفریدگان را به کلمه خویش آفرید . و کلمت مبدع حق از یافتن پنهان است و اندر صفتی از صفتها نیاید ، از بهر آنک وی آفرینش محض است و آن چیز کردن چیز باشد نه از چیز . و این فضیلت اندر چیزی از چیزها نه یابند تا مر خلق را کلمت مبدع حق حاصل شدی که آن بهشت است به حقیقت ، و چهار حرف کلمه شهادت بجملگی کلید بهشت است و آن دلیل است بر چهار اصل روحانی و جسمانی ، که پایداری دو عالم علوی و سفلی بدیشان است . پس گوئیم که نخست عقل کلید است مر همه هستهای روحانی و جسمانی را ، از بهر آنک عقل با کلمه مبدع یک چیز است و همه هستها را هستی از کلمه مبدع حق است ، و نفس کل کلید است مر همه چیزهای ترکیبی را به مقدار بهر خویش از کلمت ، از بهر آنک چیزها راکه مرورا نظم و تالیف است زیر و هم نشاید آوردن مگر به صورت کردن مر آنرا اندر نفس لطیف . پس پیدا آمد که نخست چیزهای ترکیبی و تالیفی اندرنفس کلی بوده است پیش از پدید آمدن ، و نفس کلی بگشاید مر همه چیزهای ترکیبی را تا پدید آمد بگشایش او ، پس او کلید مرکبات است . و سخن که پیغامبران علیهم السلام بر آن پادشاه بودند کلید همه سیاستهاست . نبینی که مردم که سخن گفتن عام مرو را بود پاسبان و سالار همه جانوران گشت و پیغامبران علیهم السلام که سخن گفتن خاص که آن کلام الهی بود مر ایشان را بود پاسبان و سالار خلق گشتند . پس درست شد که سخن کلید سیاستهاست و سخن پیامبران کلید است مر همه الفاظ منطقی را که بدان عبارت کردند فضیلتهای عقلانی و نفسانی را ، و بدان خبر دادند از صورت هر دو عالم و از بودنهای فلکی و به ناطق گشاده شد در نگاه داشت خلق از راه شریعت که به قوت کلمه مبدع مر آنرا بنهاد ، و و صی کلید بود مر همه معنیهای پوشیده را که بدو گشاده و آراسته شده بود از علم لطیف اندر مثلهای کثیف ، و ترکیب نفس به عقل از راه تاویل اساس پدید آمد . پس اساس کلید بود مر حقیقتهای ترکیب نفس را ، وتالیف ناطق را ، از بهر آنک حاصل آن ترکیب نفس کلی مر جسم مردم را تمام شدن نفس سخن گوی بود ، و تمامی نفس سخن گوی اندر تاویل بود ، و خداوند تاویل اساس بود ، و حاصل آن تاویل ناطق مر شریعت و کتاب را معنیها َآن بود تا به نفسهای جزیی رسد ، و آن معنیها از راه تاویل اساس همی رسد به نفسهای جزیی . پس درست شد که اساس کلید بود مر حقیقت ترکیبی و تالیفی را .

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تایید به نفس مردم پیوسته نشود مگر به عمل و علم . و هر گاه که مردم عمل شریعت نکند و علم راه از راه عمل اندر نپذیرد باز ماند از پذیرفتن تایید و از رسیدن به درجه مویدان . مردم به عمل بیرون آید از حد قوت به حد فعل ، بر مثال بیرون آمدن چیزهای طبیعی از حد قوت بحد فعل بدو چیز که آن هر دو ماننده اند به عمل و علم . چنانک سیبی که بر درخت خویش از حد قوت به فعل بیرون خواهد آمدن مادت بایدش پذیرفتن از طبایع از راه درخت خویش . و هر روز بپذیرفتن آن مادت شکل او و رنگ او همی گردد ، و آن پذیرفتن مادت مرورا از طبایع بمیانجی درخت ماننده است بعملی که مردم کند از شریعت بمیانجی خداوندان شریعت . و چون آن سیب از عمل همی پذیرد وزان باز نه ایستد ، چون عمل بآخر رسید مران سیب را بوی خوش و رنگ نیکو ومزه شیرین یابد که آن بوی و رنگ و مزه مرورا ماننده است به علمی که مردم آنرا بیابد بمیانجی آن عمل که کند . پس آن سیب بدین دو حال که یکی ماننده عمل است و دیگر ماننده علم است از حد قوت بحد فعل رسد ، اگر اندر میانه که آن سیب از طبایع مادت همی پذیرد که آن مرورا عمل است از پذیرفتن مادت بسبب ی از اسباب بازمانده تباه شود و از درخت خویش بیوفتد و به رنگ و بوی و مزه نرسد که آن مرورا بمنزلت علم است . پس همچنین کسی که او از عمل شریعت باز ایستد بعلم آن نرسد ، از تایید دور ماند . و دلیلی گوئیم دیگر بر حال پیوستن تایید را بمویدان ، و گوئیم که روشنایی چشم نکند جز اندر چشم درست که آن از عیب ودرد و بیماری پاک باشد ، همچنین تایید که او مانند روشنایی چشم است نه پیوندد جز به کسی که عمل او و علم پاکیزه باشد و نفس او شسته باشد بآب عمل و علم از آلایشهای طبیعی . – واین بیانی شافی است مر خردمندان را ، والسلام .
هوش مصنوعی: تایید و تأیید مردم تنها از طریق عمل و دانش به دست می‌آید. اگر مردم به انجام عمل شریعت نپردازند و دانش با عمل در هم نپیوندد، از دریافت تایید و رسیدن به مقام مویدان باز می‌مانند. انسان‌ها از طریق عمل به قوی‌تر شدن و به فعل درآمدن می‌رسند، درست مانند میوه‌ای که از درخت خود به بیرون می‌آید. برای مثال، سیب باید از طریق درخت خود مواد اولیه را دریافت کند تا بتواند از حالت بالقوه به حالت بالفعل تبدیل شود. این دریافت مواد، مشابه با عمل انسان‌ها از شریعت به واسطهٔ خداوند شریعت است. سیب که آغاز به عمل می‌کند، همچنان به دریافت این مواد ادامه می‌دهد و وقتی به کمال می‌رسد، بوی خوش، رنگ زیبا و طعم شیرین پیدا می‌کند که این ویژگی‌ها مشابه با دانشی است که انسان‌ها از طریق عمل به دست می‌آورند. اگر سیب در میانهٔ این فرآیند از دریافت مواد باز بماند، هرگز به رنگ و بوی دلخواه نمی‌رسد. به همین ترتیب، کسی که از عمل شریعت دور شود، به علم و تایید نمی‌رسد و از آن محروم می‌ماند. همچنین، دلایل دیگری نیز وجود دارد که پیوستگی تایید به مویدان را توضیح می‌دهد. روشنایی چشم تنها در چشمی که سالم و عاری از عیب باشد، ایجاد می‌شود. به همین ترتیب، تایید مانند روشنایی چشم است و تنها به کسی که عمل و علم پاکی دارد، متصل می‌شود. این توضیحات برای خردمندان روشن و واضح است.