قصیدهٔ شمارهٔ ۹۵
ای کهن گشته در سرای غرور
خورده بسیار سالیان و شهور
چرخ پیموده بر تو عمر دراز
تو گهی مست خفته گه مخمور
شادمانی بدان کهت از سلطان
خلعتی فاخر آمد و منشور
تا به پیشت یکی دگر فاسق
بیش و بهتر رودت فسق و فجور
یات شاعر به مدح در گوید
شاد بادی و قصر تو معمور
قصر تو زین سخن همی خندد
بر تو، ای فتنه بر سرای غرور
بر تو خندد که غافلی تو ازانک
در سرای غرور نیست سرور
چند رفتند از آن قصور بلند
بهتر و برتر از تو سوی قبور؟
چرخ گردان بسی برآوردهاست
نوحهٔ نوحهگر ز معدن سور
شهر گرگان نماند با گرگین
نه نشابور ماند با شاپور
بر کهن کردن همه نوها
ای برادر موکل است دهور
عسلش را به حنظل است نسب
شکرش را برادر است کژور
که شناسد که چیست از عالم
غرض کردگار فرد غیور؟
چون زمین پر شکستگی است چرا
آسمان بی تفاوت است و فطور؟
تو چه گوئی، که مر چرا بایست
این همه خاک و آب و ظلمت و نور؟
تا پدید آید اشتر و خر و گاو
مار و ماهی و گزدم و زنبور؟
یا یکی برجهد چو بوزنگان
پای کوبد به نغمت تنبور؟
یا ز بهر یکی که پنجه سال
عمر بگذاشت بینماز و طهور؟
مر تو را خانهای دریغ آید
زین فرومایگان و اهل شرور
پس چه گوئی ز بهر ایشان کرد
آسمان و زمین غفور شکور؟
تو یکی هندباج ندهیشان
چون دهدشان خدای حور و قصور؟
این گمانی خطا و ناخوب است
دور باش از چنین گمانی دور
گرت هوش است و دل ز پیر پدر
سخنی خوب گوشدار، ای پور
عالمی دیگر است مردم را
سخت نیکو ز جاهلان مستور
اندرو بر مثال جانوران
مردمانند از اهل علم نفور
غرض ایزد این حکیمانند
وین فرومایگان خسند و قشور
دزد مردان به سان موشانند
وین سبکسار مردمان چو طیور
غمر مردان چو ماهیاند خموش
ژاژخایان خلق چون عصفور
حکمت و علم بر محال و دروغ
فضل دارد چو بر حنوط بخور
خامشی از کلام بیهده به
در زبور است این سخن مسطور
کار تو کشت و تخم او سخن است
بدروی بر چو در دمندت صور
گر بترسی ز ناصواب جواب
وقت گفتن صبور باش صبور
به زن و کودک کسان منگر
اگرت رغبت است صحبت حور
تا تو بر سلسبیل بگزیدی
گنده و تیره شیرهٔ انگور
چه خطر دارد این پلید نبید
عند کاس مزاجها کافور؟
دل و جان را همی بباید شست
از محال و خطا و گفتن زور
تا به هنگام خواندن نامه
خجلی نایدت به روز نشور
از بد و نیک وز خطا و صواب
چیست اندر کتاب نامذکور؟
همه خواندند، بر تو چیز نماند
یاد نکرده از صحاح و کسور
با دل و عقل و با کتاب و رسول
روز محشر که داردت معذور
بندهای کار کن به امر خدای
بنده با بندگی بود مامور
جز به پرهیز و زهد و استغفار
کار ناخوب کی شود مغفور؟
گر نباشی از اهل ستر به زهد
خواند باید بسیت ویل و ثبور
باز کی گردد از تو خشم خدای
به حشم یا به حاجبان و ستور؟
ای پسر، شعر حجت از برکن
که پر از حکمت است همچو زبور
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای کهن گشته در سرای غرور
خورده بسیار سالیان و شهور
هوش مصنوعی: ای کهنهای که در بستر عزت و خودبینی سالهای زیادی را گذراندهای.
چرخ پیموده بر تو عمر دراز
تو گهی مست خفته گه مخمور
هوش مصنوعی: زندگی تو به مانند یک چرخ در حال گردش است که گاهی در حال خواب و آرامش هستی و گاهی در حال خوشحالی و شادمانی. عمر تو در حال گذر است و باید از لحظات آن بهره ببری.
شادمانی بدان کهت از سلطان
خلعتی فاخر آمد و منشور
هوش مصنوعی: خوشحالی بکن که از سوی پادشاه، لباس فاخر و نشانهای عزیز به تو داده شده است.
تا به پیشت یکی دگر فاسق
بیش و بهتر رودت فسق و فجور
هوش مصنوعی: هرچقدر که دیگران بد باشند و به گناه روی آورند، تو نیز باید در این مسیر قدم بذاری و از آنها بدتر شوی.
یات شاعر به مدح در گوید
شاد بادی و قصر تو معمور
هوش مصنوعی: شاعر دربارهات با نیکی سخن میگوید و آرزو میکند که همیشه شاد باشی و کاخات پر رونق بماند.
قصر تو زین سخن همی خندد
بر تو، ای فتنه بر سرای غرور
هوش مصنوعی: کاخ تو به خاطر این سخن به تو میخندد، ای فریاد بر خانهی خودبرتربینی.
بر تو خندد که غافلی تو ازانک
در سرای غرور نیست سرور
هوش مصنوعی: آنچه در این بیت بیان شده، به این معناست که فردی که به خود مغرور است، نمیداند و غافل است که در دنیای خود، خبری از واقعیات امن و آرامشبخش وجود ندارد و تنها به خود میپردازد. به نوعی، این فرد در غفلت است و نمیبیند که زندگی پر از چالشها و ناملایمات است.
چند رفتند از آن قصور بلند
بهتر و برتر از تو سوی قبور؟
هوش مصنوعی: چند نفر از آن کاخهای بلند و زیبا رفتند که از تو بهتر و برتر بودند و حالا به زیر خاک رفتهاند؟
چرخ گردان بسی برآوردهاست
نوحهٔ نوحهگر ز معدن سور
هوش مصنوعی: زمانه با حال و هوای گوناگون، صدای نوحه و اندوه را از دل شادی و خوشی به گوش میرساند.
شهر گرگان نماند با گرگین
نه نشابور ماند با شاپور
هوش مصنوعی: اگر شهر گرگان با گرگین وجود نداشته باشد، شهر نشابور نیز بدون شاپور نمیتواند پابرجا بماند.
بر کهن کردن همه نوها
ای برادر موکل است دهور
هوش مصنوعی: برادر، زمانه در حال تغییر و کهنگی است و همه چیز را نو و تازه میکند.
عسلش را به حنظل است نسب
شکرش را برادر است کژور
هوش مصنوعی: عسل و تلخی حنظل هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارند و در این دنیا نمیتوانند به یکدیگر تبدیل شوند. شکر در کنار کژور، که خود میوهای تلخ است، نشاندهنده تضاد طعمها و ویژگیهاست. این بیت به دوگانگی و تفاوتهای موجود بین چیزها اشاره دارد و نشان میدهد که هر چیز، حتی اگر خواص مثبتی داشته باشد، ممکن است با چیزهای دیگر که به ظاهر متفاوتاند، پیوند داشته باشد.
که شناسد که چیست از عالم
غرض کردگار فرد غیور؟
هوش مصنوعی: آیا کسی میتواند بفهمد که هدف پروردگار غیور از این عالم چیست؟
چون زمین پر شکستگی است چرا
آسمان بی تفاوت است و فطور؟
هوش مصنوعی: چرا آسمان نسبت به شکستگیهای زمین بیتفاوت و ساکت است؟
تو چه گوئی، که مر چرا بایست
این همه خاک و آب و ظلمت و نور؟
هوش مصنوعی: تو چه میگویی که چرا باید این همه خاک، آب، تاریکی و نور وجود داشته باشد؟
تا پدید آید اشتر و خر و گاو
مار و ماهی و گزدم و زنبور؟
هوش مصنوعی: این جمله به این مفهوم اشاره دارد که همه موجودات و مخلوقات از جمله شتر، خر، گاو، مار، ماهی، عقرب و زنبور به وجود آمدهاند. به عبارت دیگر، این عبارت به تنوع و گوناگونی زندگی و موجودات در طبیعت اشاره دارد.
یا یکی برجهد چو بوزنگان
پای کوبد به نغمت تنبور؟
هوش مصنوعی: آیا کسی به پا میخیزد و با شور و شوق به همراه صدای تنبور، شادی میکند و به حرکت درمیآید؟
یا ز بهر یکی که پنجه سال
عمر بگذاشت بینماز و طهور؟
هوش مصنوعی: آیا برای کسی که پنجاه سال از عمرش را بدون نماز و طهارت سپری کرده، ارزش دارد که این همه وقت را از دست داده باشد؟
مر تو را خانهای دریغ آید
زین فرومایگان و اهل شرور
هوش مصنوعی: به تو اینگونه که هست، خانهای شایسته و باارزش نمیرسد، چرا که تو از افراد پست و بدذات دوری کردهای.
پس چه گوئی ز بهر ایشان کرد
آسمان و زمین غفور شکور؟
هوش مصنوعی: پس چه بگویم از این که آسمان و زمین به خاطر آنان چه خدماتی انجام دادهاند، در حالی که بخشنده و سپاسگزارند؟
تو یکی هندباج ندهیشان
چون دهدشان خدای حور و قصور؟
هوش مصنوعی: تو که به اینان چیزی نمیدهی، پس چگونه امید داری که خداوند به تو نعمتهایی چون حور و قصر عطا کند؟
این گمانی خطا و ناخوب است
دور باش از چنین گمانی دور
هوش مصنوعی: این فکر نادرست و بدی است، بنابراین از چنین فکری فاصله بگیر.
گرت هوش است و دل ز پیر پدر
سخنی خوب گوشدار، ای پور
هوش مصنوعی: اگر فکر و درک خوبی داری و دلات به سخن پدر بزرگوارت توجه دارد، پس به خوبیهای او گوش فرا ده، ای پسر.
عالمی دیگر است مردم را
سخت نیکو ز جاهلان مستور
هوش مصنوعی: جهانی دیگر وجود دارد که برای مردم بسیار زیبا و دلپذیر است، اما از نگاه نادانان پنهان مانده است.
اندرو بر مثال جانوران
مردمانند از اهل علم نفور
هوش مصنوعی: برخی از مردم مانند حیوانات هستند و از علم و دانش دوری میكنند.
غرض ایزد این حکیمانند
وین فرومایگان خسند و قشور
هوش مصنوعی: هدف خداوند این است که حکیمان را بیافریند و فرومایگان و ظاهربینان را به حال خود واگذارد.
دزد مردان به سان موشانند
وین سبکسار مردمان چو طیور
هوش مصنوعی: دزدان در میان مردان مانند موشها هستند و افرادی که سبکبار و بیتوجهاند، همچون پرندگان به نظر میرسند.
غمر مردان چو ماهیاند خموش
ژاژخایان خلق چون عصفور
هوش مصنوعی: مردان بزرگ و محترم مانند ماهیها ساکت و آرام هستند، اما افرادی که سخن بیمحتوا و حرفهای بیاساس میزنند، شبیه پرندههایی هستند که بدون توقف آواز میخوانند.
حکمت و علم بر محال و دروغ
فضل دارد چو بر حنوط بخور
هوش مصنوعی: حکمت و دانش بر هر چیزی که غیرممکن و نادرست باشد، فضیلت دارند، مانند اینکه بوی خوش بر بویی نامناسب برتری دارد.
خامشی از کلام بیهده به
در زبور است این سخن مسطور
هوش مصنوعی: سکوت بهتر از گفتن حرفهای بیفایده است، این پیام به وضوح مطرح شده است.
کار تو کشت و تخم او سخن است
بدروی بر چو در دمندت صور
هوش مصنوعی: عمل تو همانند کشت و زراعت است و آنچه میکاری، سخنانی است که به زبان میآوری. این سخنان چون در صورت تو نمایان میشود، بر چهرهات تاثیر میگذارد.
گر بترسی ز ناصواب جواب
وقت گفتن صبور باش صبور
هوش مصنوعی: اگر از پاسخ نادرست بترسی، در زمان گفتن صبور باش و صبر داشته باش.
به زن و کودک کسان منگر
اگرت رغبت است صحبت حور
هوش مصنوعی: اگر به دنبال لذت و صحبت با حوریها هستی، به زن و کودک افراد دیگر نگاه نکن.
تا تو بر سلسبیل بگزیدی
گنده و تیره شیرهٔ انگور
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو از چشمهٔ زلال و شیرین لذت میبری، من همچنان به رنگ تیره و غلیظ شیرهٔ انگور دلمشغول هستم.
چه خطر دارد این پلید نبید
عند کاس مزاجها کافور؟
هوش مصنوعی: این جمله به نگرانی اشاره دارد که آیا نوشیدنی خطرناکی، که به عنوان "نبید" یا شراب ناپاک شناخته میشود، میتواند تأثیر منفی بر روی روحیات و طبعهای مختلف افراد بگذارد یا نه. در واقع، به این فکر میکند که آیا میتوان به نتیجهای خوب و خوشایند از آن دست یافت یا خیر.
دل و جان را همی بباید شست
از محال و خطا و گفتن زور
هوش مصنوعی: باید دل و جان را از افکار نادرست و اشتباهات پاک کرد و از سخنهای نادرست خودداری کرد.
تا به هنگام خواندن نامه
خجلی نایدت به روز نشور
هوش مصنوعی: تا زمانی که نامه را میخوانی، نگذار شرم و خجالت بر تو غلبه کند.
از بد و نیک وز خطا و صواب
چیست اندر کتاب نامذکور؟
هوش مصنوعی: در مورد خوبی و بد، و اشتباه و درستی، چه چیزی در آن کتاب ذکر شده است؟
همه خواندند، بر تو چیز نماند
یاد نکرده از صحاح و کسور
هوش مصنوعی: همه درباره تو سخن گفتهاند و چیزی از تو باقی نمانده که یاد نکرده باشند، حتی از نکات ریز و جزئیات.
با دل و عقل و با کتاب و رسول
روز محشر که داردت معذور
هوش مصنوعی: در روز قیامت، با وجود دل و عقل و همچنین کتاب و پیامبر، هیچ عذری برای تو پذیرفته نخواهد بود.
بندهای کار کن به امر خدای
بنده با بندگی بود مامور
هوش مصنوعی: انسان باید به دستورات خداوند عمل کند و وظیفهاش را با بندگی انجام دهد.
جز به پرهیز و زهد و استغفار
کار ناخوب کی شود مغفور؟
هوش مصنوعی: بغیر از پرهیزگاری و زهد و توبه، چگونه میتوان اعمال ناپسند را بخشید؟
گر نباشی از اهل ستر به زهد
خواند باید بسیت ویل و ثبور
هوش مصنوعی: اگر از جملهی افراد پنهانکار نباشی، باید به نیکی و زهد دعوت شوی، وای بر تو و بر درد و رنجی که خواهی کشید.
باز کی گردد از تو خشم خدای
به حشم یا به حاجبان و ستور؟
هوش مصنوعی: خداوند از خشم خود با چه چیزی باز خواهد گشت؟ آیا با خدمتکاران، همراهان یا حیوانات سواری؟
ای پسر، شعر حجت از برکن
که پر از حکمت است همچو زبور
هوش مصنوعی: ای پسر، بیاموز که شعر حجتی است پر از نکات حکمتآمیز مانند زبور.
حاشیه ها
1402/12/14 00:03
احمد خرمآبادیزاد
«یات» در مصرع نخست بیت شماره 5 مخفف «یا تو را» میباشد.

ناصرخسرو