قصیدهٔ شمارهٔ ۶۹
چند گردی گردم ای خیمهٔ بلند؟
چند تازی روز و شب همچون نوند؟
از پس خویشم کشیدی بر امید
سالیان پنجاه و یا پنجاه و اند
مکر و ترفندت کنون از حد گذشت
شرمدار اکنون، از این ترفند چند؟
مادر بسیار فرزندی ولیک
خوار داریشان، همیشه کندمند
جز تو که شنیده است هرگز مادری
کو به فرزندان نخواهد جز گزند؟
کاه داری یاخته بر روی آب
زهر داری ساخته در زیر قند
از زمان و مکر او ایمن مباش
بس کن از کردار بد بپذیر پند
کز بدیها خود بپیچد بد کنش
این نبشتهستند در استا و زند
چند ناگاهان به چاه اندر فتاد
آنکه او مر دیگری را چاه کند
بس بلندی تو ولیکن درد و رنج
چون بیفتد بیشتر بیند بلند
گر نکرده ستم گناهی پیش ازین
چون فگندندم در این زندان و بند
نیک بنگر تا چگونه کردگار
برمن از من سخت بندی برفگند
از من آمد بند برمن همچنانک
پایبند گوسفند از گوسپند
زیر بار تن بماندم شست سال
چون نباشم زیر بار اندر نژند؟
بار این بند گران تا کی کشد
این خرد پیشه روان ارجمند؟
چون به حقم سوی دانا نال نال
گر نباشد شاید از من خند خند
ای خرد پیشه حذردار از جهان
گر بهوشی پند حجت کار بند
این یکی دیو است بیتمییز و هوش
خیر کی بیند ز بیهش هوشمند؟
تازیان بیندش دایم هوشیار
گاه بر شبدیز و گاهی بر سمند
هر که را ز آسیب او آفت رسد
باز ره ناردش تعویذ و سپند
گر بخواهی بستن این بیهوش را
از خرد کن قید، وز دانش کمند
دانه اندر دام میدانی که چیست
نرم و سخت و خوب و زشت و بو و گند؟
راهمند بدکنش هرگز مرو
تا نگردی دردمند و آهمند
بر کسی مپسند کز تو آن رسد
کهت نیاید خویشتن را آن پسند
ای شده عمرت به باد از بهر آز،
بر امید سوزنت گم شد کلند
مست کردت آز دنیا لاجرم
چون شدی هشیار ماندی مستمند
با تو فردا چه بماند جز دریغ
چون بردمیراثخوار اینزند و پند؟
چشم دلت از خواب غفلت باز کن
رنگ جهل از دل به دانش باز رند
چون زده ستی خود تبر بر پای خویش
خود پزشک خویش باش ای دردمند
برهمندی را به دل در جای کن
سود کی داردت شخص برهمند
بر در طاعت ببایدت ایستاد
گر همی ز ایزد بترسی چون پلند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چند گردی گردم ای خیمهٔ بلند؟
چند تازی روز و شب همچون نوند؟
هوش مصنوعی: چند بار باید دور این خیمه بلند بچرخم؟ چند روز و شب باید مانند تازیها بیوقفه بدوم؟
از پس خویشم کشیدی بر امید
سالیان پنجاه و یا پنجاه و اند
هوش مصنوعی: بر امید پنجاه سال یا بیشتر، از پس خودم را به دوش کشیدی و تحمل کردی.
مکر و ترفندت کنون از حد گذشت
شرمدار اکنون، از این ترفند چند؟
هوش مصنوعی: دسیسهها و نیرنگهای تو به اندازهای زیاد شده که دیگر دستت را رو کردهای. حالا از این همچنین فریبکاری شرمنده باش.
مادر بسیار فرزندی ولیک
خوار داریشان، همیشه کندمند
هوش مصنوعی: مادر فرزندان زیادی دارد، اما همه آنها را نادیده میگیرد و از آنها غافل است.
جز تو که شنیده است هرگز مادری
کو به فرزندان نخواهد جز گزند؟
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هیچ مادری نیست که بخواهد برای فرزندانش جز آسیب و صدمه چیزی را ببیند یا تجربه کند. به عبارت دیگر، هر مادر فقط نگران سلامتی و خوشبختی فرزندانش است و نمیخواهد هیچ ضرری به آنها برسد.
کاه داری یاخته بر روی آب
زهر داری ساخته در زیر قند
هوش مصنوعی: شما یک کاه کوچک دارید که بر روی سطح آب شناور است و زیر شیرینی، زهر خطرناکی وجود دارد.
از زمان و مکر او ایمن مباش
بس کن از کردار بد بپذیر پند
هوش مصنوعی: از زمان و حیلههای آن غافل نباش، به انجام کارهای نیک بپرداز و نصیحتها را بپذیر.
کز بدیها خود بپیچد بد کنش
این نبشتهستند در استا و زند
هوش مصنوعی: از کارهای بد خود را دور میکند، این نوشتهها در نصیحت و حکم به خوبیها اشاره دارند.
چند ناگاهان به چاه اندر فتاد
آنکه او مر دیگری را چاه کند
هوش مصنوعی: عدهای به ناگاه در چاه افتادند، در حالی که همان شخصی که دیگران را به چاه میاندازد، خود نیز به چاه افتاده است.
بس بلندی تو ولیکن درد و رنج
چون بیفتد بیشتر بیند بلند
هوش مصنوعی: تو از نظر قد و قامت بسیار بلند و با ابهتی، اما وقتی درد و رنج به سراغت بیاید، احساس بلندی بیشتری پیدا میکنی.
گر نکرده ستم گناهی پیش ازین
چون فگندندم در این زندان و بند
هوش مصنوعی: اگر قبل از این ستمی نکردهام، چرا مرا در این زندان و بند افکندند؟
نیک بنگر تا چگونه کردگار
برمن از من سخت بندی برفگند
هوش مصنوعی: به دقت نگاه کن تا ببینی چگونه خالق با من رفتار کرده و مرا در شرایط دشواری قرار داده است.
از من آمد بند برمن همچنانک
پایبند گوسفند از گوسپند
هوش مصنوعی: از من آمده که به نوعی در یک قید و بند گیر کردهام، درست مانند پای گوسفند که به وسیله بند به گوسفند وصل است.
زیر بار تن بماندم شست سال
چون نباشم زیر بار اندر نژند؟
هوش مصنوعی: سالهاست که زیر بار مسئولیت و فشار زندگی ماندهام، حال چگونه میتوانم بدون این بار زندگی کنم و راحت باشم؟
بار این بند گران تا کی کشد
این خرد پیشه روان ارجمند؟
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که این روح فرهیخته و بزرگ، تا کی میتواند این بار سنگین و دشوار را تحمل کند؟
چون به حقم سوی دانا نال نال
گر نباشد شاید از من خند خند
هوش مصنوعی: وقتی به حقیقت نزدیک میشوم و به دانشی میرسیم، اگر نتوانم به درک برسم، شاید دیگران به من بخندند.
ای خرد پیشه حذردار از جهان
گر بهوشی پند حجت کار بند
هوش مصنوعی: ای کسی که خرد ورزی، از دنیا دوری کن. اگر بیدار هستی، نصیحت پیامبر را جدی بگیر و به عمل بیاور.
این یکی دیو است بیتمییز و هوش
خیر کی بیند ز بیهش هوشمند؟
هوش مصنوعی: این یکی دیو است که نه تفاوتی میفهمد و نه هوش دارد. خوب کسی که نمیتواند بیخود و بیخبر را ببیند، چطور میتواند شخص باهوشی را درک کند؟
تازیان بیندش دایم هوشیار
گاه بر شبدیز و گاهی بر سمند
هوش مصنوعی: تازیان همواره او را با دقت و توجه مینگرند، گاهی بر اسب تندرو و گاهی بر اسب نجیب دیده میشود.
هر که را ز آسیب او آفت رسد
باز ره ناردش تعویذ و سپند
هوش مصنوعی: هر کسی که از آسیب و آزار او رنج ببرد، به دنبال راههایی برای محافظت و دوری از آن آفت میگردد.
گر بخواهی بستن این بیهوش را
از خرد کن قید، وز دانش کمند
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به این بیهوش (نابالغ) بند بزنید، از عقل و خرد استفاده کن و از علم و دانش به عنوان ابزار کمک بگیر.
دانه اندر دام میدانی که چیست
نرم و سخت و خوب و زشت و بو و گند؟
هوش مصنوعی: دانهای که در دام افتاده، میدانی چیست؟ آیا میدانی که چه چیزهایی نرم و سخت، خوب و بد، معطر و بدبو هستند؟
راهمند بدکنش هرگز مرو
تا نگردی دردمند و آهمند
هوش مصنوعی: در مسیر بدرفتارها قدم نگذار، زیرا ممکن است دچار درد و رنج شوی.
بر کسی مپسند کز تو آن رسد
کهت نیاید خویشتن را آن پسند
هوش مصنوعی: به هیچ کس اجازه نده که چیزی را از تو بخواهد که خودت آن را نمیپسندی و راضی به آن نیستی.
ای شده عمرت به باد از بهر آز،
بر امید سوزنت گم شد کلند
هوش مصنوعی: زندگیات به هدر رفته است به خاطر آزمایشها و در انتظار آتش امیدت، همه چیز را از دست دادهای.
مست کردت آز دنیا لاجرم
چون شدی هشیار ماندی مستمند
هوش مصنوعی: دنیا تو را تحت تأثیر قرار داد و به حالت مستی درآورد. حالا که بیدار و هوشیار شدهای، هنوز به نظر میرسد که در نیاز و کمبود به سر میبری.
با تو فردا چه بماند جز دریغ
چون بردمیراثخوار اینزند و پند؟
هوش مصنوعی: فردا با تو چه باقی خواهد ماند جز حسرت و تاسف، وقتی که وراث به نفع خود از این زندگی و نصیحتها بهرهبرداری کنند؟
چشم دلت از خواب غفلت باز کن
رنگ جهل از دل به دانش باز رند
هوش مصنوعی: دلت را از خواب بیخبر بودن بیدار کن و رنگ نادانی را از دل دور کن و به دانش و آگاهی روی آور.
چون زده ستی خود تبر بر پای خویش
خود پزشک خویش باش ای دردمند
هوش مصنوعی: اگر خودت به خودت آسیب میزنی، باید خودت را درمان کنی و به فکر بهبود خودت باشی، ای کسی که در درد و رنجی.
برهمندی را به دل در جای کن
سود کی داردت شخص برهمند
هوش مصنوعی: کاری که به دل واگذار میکنی، در حقیقت به خودت سود میزند. افرادی که ارتباط خوبی با هم دارند، باید همیشه در کنار هم باشند.
بر در طاعت ببایدت ایستاد
گر همی ز ایزد بترسی چون پلند
هوش مصنوعی: باید در برابر بندگی خداوند ثابت و استوار بایستی، حتی اگر از او بترسی. مانند پلنگی که در کمین نشسته و آماده حمله است.
حاشیه ها
1400/01/19 15:04
پهلوان
در بیت
چشم دلت از خواب غفلت باز کن
رنگ جهل از دل به دانش باز رند
"چشم دلت" از نظر وزنی صحیح هست؟ به نظر "چشم دل" روانتر نیست؟

ناصرخسرو