قصیدهٔ شمارهٔ ۵۵
ز جور لشکر خرداد و مرداد
تواند داد ما را هیچکس داد؟
محال است این طمع هیهات هیهات
کس دیدی که دادش داد خرداد
ز بهر آنکه تا در دامت آرد
چو مرغان مر تو را خرداد خور داد
کرا خورداد گیتی مرد بایدش
ازان آید پس خرداد مرداد
همی خواهی که جاویدان بمانی
در این پرباد خانهٔ سست بنیاد
تو تا این بادپیمائی شب و روز
در این خانه برآمد سال هفتاد
از این پر باد خانه هم به آخر
برون باید شدن ناچار با باد
چه گوئی کین علوی گوهر پاک
بدین زندان و این بند از چه افتاد؟
خداوند ار نیامد زو گناهی
در این زندان و بندش از چه بنهاد؟
وگر بستش به جرمی، پس پیمبر
در این زندان سوی او چون فرستاد؟
وگر در بند مال و ملک دادش
چه خواهد دادنش چون کردش آزاد؟
تو را زندان جهان است و تنت بند
بر این زندان و این بند آفرین باد
به چشم سر یکی بنگر سحرگاه
بر این دولاب بیدیوار و بنیاد
تو پنداری که نسرین و گل زرد
بباریدهاست بر پیروزگون لاد
چرا گردد به گرد خاک ویران
همی چندین هزار این چرخ آباد
مراد کردگار ما ازین چیست؟
در این معنی چه داری یاد از استاد؟
گر البته نگشتی گرد این در
ز تو برجان تو جور است و بیداد
وگر بارت ندادند اندر این در
برایشان ابر رحمت خود مباراد
وگر گفتند «هرگز کس بر این در
نجست از بندیان کس جز تو فریاد»
تو بیچاره غلط کردی ره در
نه شاگردی نه استادی نه استاد
طمع چون کردی از گمره دلیلی؟
نروید هرگز از پولاد شمشاد
درین کردند از امت نیز دعوی
تنی هفتاد تا نزدیک هشتاد
هم آن این را هم این آن را شب و روز
به گمراهی و بیدینی کند یاد
چو خر بیعلم شادانند هریک
ستور است آنکه نادان باشد و شاد
نژاد دیو ملعونند یکسر
مزایاد آنکه این گوباره را زاد
خدا از شر و رنج راهداران
گروه خویش را ایمن بداراد
تو را گر قصد بغداد است آنک
نبستهستند بر تو راه بغداد
ولیکن جز امین سر یزدان
کسی این راز را بر خلق نگشاد
بهتنزیل ازخسر رهجوی و، تاویل
ز فرزندان او یابی و داماد
از آن داماد کایزد هدیه دادش
دل دانا و صمصام و کف راد
دل سندان ازو گر بدسگالد
فرو ریزد دل سندان و پولاد
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۴: مردم نبود صورت مردم حکمااندقصیدهٔ شمارهٔ ۵۶: این رقیبان که بر این گنبد پیروزه درند
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز جور لشکر خرداد و مرداد
تواند داد ما را هیچکس داد؟
هوش مصنوعی: از آسیب و ظلم سپاه خرداد و مرداد، آیا هیچکس نمیتواند داد ما را بستاند؟
محال است این طمع هیهات هیهات
کس دیدی که دادش داد خرداد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که امید به تحقق یک امید و آرزوی غیرممکن بسیار بعید و سخت است. هیچکس نمیتواند شاهد به دست آوردن یک خواسته نامعقول باشد که مانند روز روشن است. در واقع، در این جمله به نوعی به واقعیتهای حاکم در زندگی اشاره میشود و این که برخی آرزوها به هیچ وجه قابل دستیابی نیستند.
ز بهر آنکه تا در دامت آرد
چو مرغان مر تو را خرداد خور داد
هوش مصنوعی: برای آنکه تو را به دام بیندازد، مانند پرندگان، اسیر حوادث و گرفتاریها خواهی شد.
کرا خورداد گیتی مرد بایدش
ازان آید پس خرداد مرداد
هوش مصنوعی: کسی که در جهان به خوشی و سرسبزی زندگی میکند، باید بداند که پس از آن زمان، مردانگی و شجاعت او خودش را نشان خواهد داد.
همی خواهی که جاویدان بمانی
در این پرباد خانهٔ سست بنیاد
هوش مصنوعی: اگر میخواهی همیشه و برای ابد در این خانهٔ ناپایدار و پر از مشکلات باقی بمانی، پس باید به خوبی درک کنی که این فضا چقدر بیثبات است.
تو تا این بادپیمائی شب و روز
در این خانه برآمد سال هفتاد
هوش مصنوعی: تا زمانی که در این خانه زندگی میکنی، شب و روز در تلاش و کوشش هستی و زمان به سرعت میگذرد.
از این پر باد خانه هم به آخر
برون باید شدن ناچار با باد
هوش مصنوعی: باید از این پر باد که به خانه آمده، بیرون برود؛ ناچار است که با باد همراه شود و به پایان برسد.
چه گوئی کین علوی گوهر پاک
بدین زندان و این بند از چه افتاد؟
هوش مصنوعی: چه بگویم درباره این که گوهر پاک علوی چرا در این زندان و این بند گرفتار شده است؟
خداوند ار نیامد زو گناهی
در این زندان و بندش از چه بنهاد؟
هوش مصنوعی: اگر خداوند به این انسان گناهکار نیامده، پس چرا او را در این زندان و بند قرار داده است؟
وگر بستش به جرمی، پس پیمبر
در این زندان سوی او چون فرستاد؟
هوش مصنوعی: اگر شخصی به خاطر گناهی در زندان باشد، پس چرا پیامبر در این قید و بند به سوی او فرستاده شده است؟
وگر در بند مال و ملک دادش
چه خواهد دادنش چون کردش آزاد؟
هوش مصنوعی: اگر کسی در دام ثروت و سرمایه گرفتار باشد، چه سودی از بخشیدن آن خواهد داشت، وقتی که او نتوانسته خود را از این بندها آزاد کند؟
تو را زندان جهان است و تنت بند
بر این زندان و این بند آفرین باد
هوش مصنوعی: تو در این دنیا اسیر و محبوسی و بدنت هم در این زندان گرفتار است و بر این بند زندگی، باید تبریک گفت.
به چشم سر یکی بنگر سحرگاه
بر این دولاب بیدیوار و بنیاد
هوش مصنوعی: نگاهی به دور و بر خود در صبحگاه بینداز و ببین چگونه این دنیا مانند دوزخی آشفته و بدون چارچوب است.
تو پنداری که نسرین و گل زرد
بباریدهاست بر پیروزگون لاد
هوش مصنوعی: تو فکر میکنی که گلهای نسرین و زرد بر روی زمین پیروزی شکفتهاند.
چرا گردد به گرد خاک ویران
همی چندین هزار این چرخ آباد
هوش مصنوعی: چرا باید این چرخۀ عالم، که آباد است، بارها به دور خاک ویران بچرخد و نابود شود؟
مراد کردگار ما ازین چیست؟
در این معنی چه داری یاد از استاد؟
هوش مصنوعی: مقصود خدا از این موضوع چیست؟ در این مورد چه چیزی از استاد به یاد داری؟
گر البته نگشتی گرد این در
ز تو برجان تو جور است و بیداد
هوش مصنوعی: اگر تو دور این در نچرخیدی، بر جان تو ظلم و ستمی است.
وگر بارت ندادند اندر این در
برایشان ابر رحمت خود مباراد
هوش مصنوعی: اگر باران رحمت به آنها نبارد، در این درگاه به خاطر آنها ابر رحمت فراوانی نرود.
وگر گفتند «هرگز کس بر این در
نجست از بندیان کس جز تو فریاد»
هوش مصنوعی: اگر گفته باشند که هیچ کس جز تو از بندگان در این درگاه فریاد نزده است، تو چه باید بگویی؟
تو بیچاره غلط کردی ره در
نه شاگردی نه استادی نه استاد
هوش مصنوعی: تو اشتباه کردی در انتخاب راهت، نه شاگرد خوبی هستی و نه استاد.
طمع چون کردی از گمره دلیلی؟
نروید هرگز از پولاد شمشاد
هوش مصنوعی: طمع ورزیدن بر اساس اشتباهات دیگران چه فایدهای دارد؟ همچنان که هرگز از آهن، چوب شمشاد نخواهد رویید.
درین کردند از امت نیز دعوی
تنی هفتاد تا نزدیک هشتاد
هوش مصنوعی: در این دنیا، از میان این گروه، کسانی هستند که ادعای مقام و جایگاهی دارند، تعدادشان به هفتاد یا نزدیک به هشتاد میرسد.
هم آن این را هم این آن را شب و روز
به گمراهی و بیدینی کند یاد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسان در طول شب و روز ممکن است به دلیل جهل و بیدینی دچار گمراهی شود و از مسیر درست زندگی دور گردد. این گمراهی میتواند به خاطر یادآوری یا توجه به چیزهای نادرست باشد.
چو خر بیعلم شادانند هریک
ستور است آنکه نادان باشد و شاد
هوش مصنوعی: هر کس که نادان باشد و خوشحال، مانند الاغی است که بیعلم و آگاه است.
نژاد دیو ملعونند یکسر
مزایاد آنکه این گوباره را زاد
هوش مصنوعی: تمامی نژاد دیوان ملعون یکسان هستند، به جز آنکه این موجود از خرافات و دروغها متولد شده است.
خدا از شر و رنج راهداران
گروه خویش را ایمن بداراد
هوش مصنوعی: خداوند گروه خود را از آزارها و مشکلات در امان نگهدارد.
تو را گر قصد بغداد است آنک
نبستهستند بر تو راه بغداد
هوش مصنوعی: اگر قصد سفر به بغداد را داری، بدان که بر تو راهی به سوی بغداد بسته شده است.
ولیکن جز امین سر یزدان
کسی این راز را بر خلق نگشاد
هوش مصنوعی: اما تنها شخص امین و معتمد خداوند، این راز را بر مردم فاش نکرد.
بهتنزیل ازخسر رهجوی و، تاویل
ز فرزندان او یابی و داماد
هوش مصنوعی: در قرآن، آنچه نازل شده به عنوان راهنمایی برای جویندگان حقیقت است و آنچه از تفسیر و تبیین آن به دست میآید را میتوان از فرزندان و وابستگان نبی دریافت کرد.
از آن داماد کایزد هدیه دادش
دل دانا و صمصام و کف راد
هوش مصنوعی: از آن کسی که به دامادی، قلبی آگاه و شمشیری تیز و دستانی توانمند هدیه داده است.
دل سندان ازو گر بدسگالد
فرو ریزد دل سندان و پولاد
هوش مصنوعی: اگر دل زجر ببیند و سختیها را تحمل کند، مانند سندان که فشار را میپذیرد، در نهایت آرامش و استقامت خود را از دست میدهد و دل چون پولاد سخت میشود.