قصیدهٔ شمارهٔ ۳۵
هر که گوید که چرخ بیکار است
پیش جانش ز جهل دیوار است
کس ندید، ای پسر، نه نیز شنید
هیچ گردندهای که بیکار است
چون نکو ننگری که چرخ به روز
چون چو نیل است و شب چو گلزار است؟
بود و باشد چه چیز و هست چه چیز؟
زین اگر بررسی سزاوار است
اصل بسیار اگر یکی است به عقل
پس چرا خود یکی نه بسیار است؟
وان کزو روشنی پدید آید
روشن و گرد گرد و نوار است
چونکه برهان همی نگوید راست
علم برهان چو خط پرگار است
جنبش ما چرا که مختلف است؟
جنبش چرخ چونکه هموار است؟
اصل جنبش چرا نگوئی چیست؟
چون نجوئی که این چه کاچار است؟
خاک خوار است رستنی، زان است
کایستاده چنین نگونسار است
جانور نیست به آن نگونساری
لاجرم زنده و گیاخوار است
وین که سر سوی آسمان دارد
باز بر هر سه میر و سالار است
مر تو را بر چهارمین درجه
که نشاندهاست و این چه بازار است؟
زیر دستانت چونکه بیخرد اند؟
چون تو را عقل و هوش و گفتار است؟
با همه آلتی که حیوان راست
مر تو را با سخن خرد یار است
مر تو را نزد آن کهت اینها داد
نه همانا که هیچ کردار است؟
کار کردی و خورد، چون خر خویش
پس تو را هوش و عقل چه بکار است؟
ای پسر، ننگری که عقل و سخن
چون بر این خلق سر به سر بار است؟
عقل بار است بر کسی که به عقل
گربزو جلد و دزد و طرار است
رش و سنگ کم و ترازوی کژ
همه تدبیر مرد غدار است
عقل در دست این نفایه گروه
چون نکو بنگری گرفتار است
گاو خاموش نزد مرد خرد
به از آن ژاژخای صد بار است
گرگ درنده گرچه کشتنی است
بهتر از مردم ستمگار است
از بد گرگ رستن آسان است
وز ستمگاره سخت دشوار است
گرگ مال و ضیاع تو نخورد
گرگ صعب تو میر و بندار است
نزد هر کس به قدر و قیمت اوی
مر خرد را محل و مقدار است
هم بر آن سان که بار بر دو درخت
بر یکی میوه بر یکی خار است
همچنان کز نم هوا به بهار
شوره گلزار و باغ گلزار است
دزد اگر عقل را به دزدی برد
لاجرم چون عقاب بر دار است
تو به پیش خرد ازان خواری
که خرد پیشت، ای پسر، خوار است
مر خرد را به علم یاری ده
که خرد علم را خریدار است
نیک و بد زان برو پدید آید
که خرد چون سپید طومار است
از بدان بد شود ز نیکان نیک
داند این مایه هر که هشیار است
عقل نیکی پذیر اگر در تو
بد شود بر تو زین سخن عار است
مخورانش مگر که علم و هنر
هم از اکنون که زار و نا هار است
اندرو پود علم و نیکی باف
کو مرین هر دو پود را تار است
طاعت و علم راه جنت اوست
جهل و عصیانت رهبر نار است
خوی نیکو و داد را بلفنج
کین دو سیرت ز خوی احرار است
خوی نیکو و داد در امت
اثر مصطفای مختار است
بر ره راستان و نیکان رو
که جهان پر خسان و اشرار است
داد کن کز ستم به رنج رسی
در جهان این سخن پدیدار است
جز ز بیداد طبع بر طبعی
نیست تیمار هر که بیمار است
هر که نازاردت میازارش
که بهین بهان کمآزار است
بد کنش بد بجای خویش کند
هم برو فعل زشت او مار است
کار فردا به عدل خواهد بود
گرچه امروز کار باوار است
صاحب الغار خویش دین را دان
که تنت غار و جانت در غار است
بفگن از جان و تن به طاعت و علم
بار عصیان که بر تو انبار است
خیره خروار زیر بار مخسپ
چون گنه بر تنت به خروار است
چند غره شوی به فرداها
گر نه با خویشتنت پیکار است؟
زود دی گشته گیر فردا را
که نه برگشت چرخ مسمار است
خویشتن را به طاعت اندر یاب
اگر از خویشتنت تیمار است
پند بپذیر و بفگن از تن بار
گر سوی جانت پند را بار است
به دل پاک برنویس این شعر
که به پاکی چو در شهوار است
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر که گوید که چرخ بیکار است
پیش جانش ز جهل دیوار است
هوش مصنوعی: هر کس که بگوید که دنیا و چرخ زمان بیحرکت و بیفعالیت است، در واقع به خاطر نادانی و ناآگاهی خود، مانع و دیواری در برابر درک حقیقت دارد.
کس ندید، ای پسر، نه نیز شنید
هیچ گردندهای که بیکار است
هوش مصنوعی: هیچکس، ای پسر، نه دیده و نه شنیده است که کسی بیدلیل و بیهدف در حال حرکت باشد.
چون نکو ننگری که چرخ به روز
چون چو نیل است و شب چو گلزار است؟
هوش مصنوعی: وقتی خوب نگاه کنی، میبینی که روز مانند نیل است و شب مانند باغ گل است.
بود و باشد چه چیز و هست چه چیز؟
زین اگر بررسی سزاوار است
هوش مصنوعی: چه چیزی وجود دارد و چه چیزی هست؟ اگر بخواهیم این موضوع را بررسی کنیم، لازم است دقت بیشتری به خرج دهیم.
اصل بسیار اگر یکی است به عقل
پس چرا خود یکی نه بسیار است؟
هوش مصنوعی: اگرچه همه چیز در اساس یکیست و به عقل نزدیک میشود، پس چرا ما در ظاهر شاهد تنوع و کثرت هستیم؟
وان کزو روشنی پدید آید
روشن و گرد گرد و نوار است
هوش مصنوعی: آن کسی که باعث پیدایش روشنی میشود، مانند روشنایی و دایره و نوار است.
چونکه برهان همی نگوید راست
علم برهان چو خط پرگار است
هوش مصنوعی: وقتی که دلیل و برهان به درستی بیان نمیشود، علم مانند دقت و درستی خطی است که با پرگار رسم میشود.
جنبش ما چرا که مختلف است؟
جنبش چرخ چونکه هموار است؟
هوش مصنوعی: چرا حرکت ما متفاوت و ناهموار است؟ در حالی که حرکت چرخ به خاطر صافی و یکنواختیاش همواره است؟
اصل جنبش چرا نگوئی چیست؟
چون نجوئی که این چه کاچار است؟
هوش مصنوعی: اصل حرکت چیست و چرا دربارهاش صحبت نمیکنی؟ چرا جستجو نمیکنی که این چه راز و رمزی است؟
خاک خوار است رستنی، زان است
کایستاده چنین نگونسار است
هوش مصنوعی: رستنی که از خاک تغذیه میکند، به همین دلیل است که وقتی ایستاده میشود، به حالت پژمرده و ضعیف در میآید.
جانور نیست به آن نگونساری
لاجرم زنده و گیاخوار است
هوش مصنوعی: هیچ جانوری به اندازه این موجود غمگین و بیقرار نیست، پس به ناچار او زنده و گیاهخوار است.
وین که سر سوی آسمان دارد
باز بر هر سه میر و سالار است
هوش مصنوعی: کسی که همیشه نگاهش به آسمان است، در واقع بر تمامی امور و مسائل تسلط دارد و سرنوشت را در دست خود میسازد.
مر تو را بر چهارمین درجه
که نشاندهاست و این چه بازار است؟
هوش مصنوعی: تو را بر بالاترین مقام نشاندهاند، اما این وضعیت چه معنایی دارد و چرا به این شکل است؟
زیر دستانت چونکه بیخرد اند؟
چون تو را عقل و هوش و گفتار است؟
هوش مصنوعی: چرا کسانی که زیر دست تو هستند، بیخود و بیخرد به نظر میرسند؟ در حالی که خود تو دارای عقل، دانش و توانایی سخن گفتن هستی؟
با همه آلتی که حیوان راست
مر تو را با سخن خرد یار است
هوش مصنوعی: با تمام وسایل و ابزاری که حیوان دارد، تو با گفتار خرد و هوش خود، یاری دهندهای.
مر تو را نزد آن کهت اینها داد
نه همانا که هیچ کردار است؟
هوش مصنوعی: آیا تو نزد کسی که این همه نعمت به تو داده است، بیاحترامی میکنی؟ آیا این رفتار تو نشانهای از ناپسندیدن او نیست؟
کار کردی و خورد، چون خر خویش
پس تو را هوش و عقل چه بکار است؟
هوش مصنوعی: اگر به زحمت و کار خود مشغول هستی و نتیجهاش را دیگران میبرند، پس عقل و هوش تو چه فایدهای دارد؟
ای پسر، ننگری که عقل و سخن
چون بر این خلق سر به سر بار است؟
هوش مصنوعی: ای پسر، به این فکر نکن که عقل و سخن چقدر بر دوش انسانها سنگینی میکند؟
عقل بار است بر کسی که به عقل
گربزو جلد و دزد و طرار است
هوش مصنوعی: عقل مانند سنگینی است که بر دوش کسی قرار دارد که به آن توجه کند، اما اگر به درستی از آن استفاده نشود، میتواند به انسان آسیب برساند و او را در دامهای مختلفی مانند کلاهبرداری و فریبکاری بیندازد.
رش و سنگ کم و ترازوی کژ
همه تدبیر مرد غدار است
هوش مصنوعی: تزویر و فریب و نیرنگهای بزرگ، نشانهی تدبیر و زیرکی یک فرد دغلباز است.
عقل در دست این نفایه گروه
چون نکو بنگری گرفتار است
هوش مصنوعی: عقل در دستان این طایفهی نادان به نظر خوب میآید، ولی اگر به دقت نگاه کنی، میبینی که در دام افتادهاند.
گاو خاموش نزد مرد خرد
به از آن ژاژخای صد بار است
هوش مصنوعی: گاو بیصدا و ساکت، نزد یک فرد با خرد و دانا، از صد بار صحبتهای بیفایده بهتر است.
گرگ درنده گرچه کشتنی است
بهتر از مردم ستمگار است
هوش مصنوعی: بهتر است با موجودی وحشی و خطرناک مثل گرگ برخورد کرد تا با انسانی که ظلم و ستم میکند، چراکه گرگ هرچند درنده است، اما آسیبش به نسبت ظلم انسان کمتر است.
از بد گرگ رستن آسان است
وز ستمگاره سخت دشوار است
هوش مصنوعی: فرار از خطر یک گرگ کار سادهای است، اما رهایی از ظلم و ستمی که حکومتی ظالم بر انسان تحمیل میکند، بسیار دشوارتر است.
گرگ مال و ضیاع تو نخورد
گرگ صعب تو میر و بندار است
هوش مصنوعی: اگر گرگ به اموال و دارایی تو آسیب نرساند، پس گرگ واقعی و خطرناک تو خودت هستی که بر زمین و زندگیات تسلط داری.
نزد هر کس به قدر و قیمت اوی
مر خرد را محل و مقدار است
هوش مصنوعی: هر شخصی به اندازه ارزش و مقام خود، جایگاهی برای خرد و فهم دارد.
هم بر آن سان که بار بر دو درخت
بر یکی میوه بر یکی خار است
هوش مصنوعی: در زندگی، مانند درختانی که یکی میوه میدهد و دیگری خاری دارد، هر کسی در مسیرش با نعمتها و مشکلات متفاوتی روبهرو میشود.
همچنان کز نم هوا به بهار
شوره گلزار و باغ گلزار است
هوش مصنوعی: همانطور که در بهار، بوی رطوبت هوا باعث شکفتن گلها و سرسبزی باغها میشود، زندگی و شادابی در طبیعت به وضوح مشاهده میشود.
دزد اگر عقل را به دزدی برد
لاجرم چون عقاب بر دار است
هوش مصنوعی: اگر دزد به عقل انسان خیانت کند، سرانجام همانند عقابی که بر دار آویخته شده است، به سختی گرفتار خواهد شد.
تو به پیش خرد ازان خواری
که خرد پیشت، ای پسر، خوار است
هوش مصنوعی: اگر تو در برابر خرد و دانش خود را کوچک بشماری، باید بدان که در نظر خرد، تو نیز در مرتبه پایینتری قرار داری.
مر خرد را به علم یاری ده
که خرد علم را خریدار است
هوش مصنوعی: عقل را با علم تقویت کن، زیرا عقل به دنبال علم و دانش است.
نیک و بد زان برو پدید آید
که خرد چون سپید طومار است
هوش مصنوعی: خیر و شر از طریق تفکر و عقل آشکار میشوند، مانند یک طومار سفید که همه چیز در آن نوشته شده است.
از بدان بد شود ز نیکان نیک
داند این مایه هر که هشیار است
هوش مصنوعی: کسی که بیدار و آگاه باشد، میفهمد که از بدیهای دیگران، نیکیهای خوبان آسیب میبیند.
عقل نیکی پذیر اگر در تو
بد شود بر تو زین سخن عار است
هوش مصنوعی: اگر عقل تو نیکی را بپذیرد و درونت بدی ایجاد شود، این به تو نسبت به این گفته عیب و ننگ است.
مخورانش مگر که علم و هنر
هم از اکنون که زار و نا هار است
هوش مصنوعی: تنها افرادی که علم و هنر دارند، میتوانند از این امر بهرهمند شوند، در غیر این صورت به صرف زار و نزار به هیچ جا نمیرسند.
اندرو پود علم و نیکی باف
کو مرین هر دو پود را تار است
هوش مصنوعی: در دل علم و خوبی، رشتهای بافنده است که هر دو رشته را به هم پیوند میزند.
طاعت و علم راه جنت اوست
جهل و عصیانت رهبر نار است
هوش مصنوعی: اطاعت از خدا و دانش، راهی به بهشت را میسازند، در حالی که جهل و نافرمانی، رهبری به دوزخ را به همراه دارند.
خوی نیکو و داد را بلفنج
کین دو سیرت ز خوی احرار است
هوش مصنوعی: خصلت خوب و عدالت را باید در وجود خود پرورش داد، زیرا این دو ویژگی از صفات نیک انسانهای آزاده است.
خوی نیکو و داد در امت
اثر مصطفای مختار است
هوش مصنوعی: خوی نیک و ویژگیهای اخلاقی خوب در جامعه ناشی از رفتارهای پیامبراست.
بر ره راستان و نیکان رو
که جهان پر خسان و اشرار است
هوش مصنوعی: به راه درست و افراد نیک برو، زیرا دنیا پر از بدکاران و اشرار است.
داد کن کز ستم به رنج رسی
در جهان این سخن پدیدار است
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که اگر به دیگران ظلم کنی و باعث رنج آنها شو، روزی در زندگی خود با عواقب آن روبرو خواهی شد. یعنی ظلم و ستم نتیجهای دارد و در نهایت به عذاب و درد منجر میشود.
جز ز بیداد طبع بر طبعی
نیست تیمار هر که بیمار است
هوش مصنوعی: در دنیا هیچ چیزی جز ظلم و بیرحمی نمیتواند باعث رنج و درد باشد و هر کسی که بیمار است، از همین بیرحمی رنج میبرد.
هر که نازاردت میازارش
که بهین بهان کمآزار است
هوش مصنوعی: هر کسی که تو را از خود رنجیده کند، او را ناراحت نکن؛ زیرا بهترین بهانهها برای کمرنجی است.
بد کنش بد بجای خویش کند
هم برو فعل زشت او مار است
هوش مصنوعی: کسی که بد رفتاری کند، به جای خود بد عمل میکند و کارهای ناپسند او مانند سمی خطرناک است.
کار فردا به عدل خواهد بود
گرچه امروز کار باوار است
هوش مصنوعی: فردا کارها بر اساس انصاف و عدالت انجام خواهد شد، هرچند امروز ممکن است اوضاع به گونهای دیگر باشد.
صاحب الغار خویش دین را دان
که تنت غار و جانت در غار است
هوش مصنوعی: ای کسی که در مسند خود نشستهای، بدان که وجود تو مانند غاری است که روح و جانت در آن محبوس است.
بفگن از جان و تن به طاعت و علم
بار عصیان که بر تو انبار است
هوش مصنوعی: از جان و بدن خود برای اطاعت و علم استفاده کن؛ چرا که بار گناه و نافرمانی بر دوشت سنگینی میکند.
خیره خروار زیر بار مخسپ
چون گنه بر تنت به خروار است
هوش مصنوعی: شخصی که در زیر بار سنگین مشغول به کار است، مانند باری است که بر دوش اوست. این بار نشاندهندهی گناهانی است که بر تن انسان سنگینی میکند.
چند غره شوی به فرداها
گر نه با خویشتنت پیکار است؟
هوش مصنوعی: چرا بیشتر به فرداها امیدوار باشی وقتی که هنوز با خودت درگیر هستی؟
زود دی گشته گیر فردا را
که نه برگشت چرخ مسمار است
هوش مصنوعی: به زودی برای فردا آماده باش، زیرا چرخ زمان هرگز به عقب برنمیگردد.
خویشتن را به طاعت اندر یاب
اگر از خویشتنت تیمار است
هوش مصنوعی: اگر در زندگیات از خودت مراقبت و توجه میکنی، باید خود را به انجام فرایض و کارهای نیک متعهد کنی.
پند بپذیر و بفگن از تن بار
گر سوی جانت پند را بار است
هوش مصنوعی: نصیحت را بپذیر و از جسم خود بار را کنار بگذار، زیرا اگر نصیحت به روح تو برسد، وزن آن بر دوش جسم تو نخواهد بود.
به دل پاک برنویس این شعر
که به پاکی چو در شهوار است
هوش مصنوعی: این شعر را در دل پاکت بنویس، زیرا مانند پاکی است که در دل شهوار وجود دارد.