برگردان به زبان ساده
بگذر ای باد دلافروز خراسانی
بر یکی مانده به یمگان دره زندانی
هوش مصنوعی: ای باد خراسانی که دلها را شاد میکنی، بگذر از کنار کسی که در درهای به نام یمگان زندانی شده و به شدت تنها مانده است.
اندر این تنگی بیراحت بنشسته
خالی از نعمت وز ضیعت و دهقانی
هوش مصنوعی: در این محدودیت و بیحوصلگی زندگی میکنم، بدون هیچگونه نعمت و خوشی، و از وضعیت کشاورزان و زحمات آنها ناتوان و ناراضی هستم.
برده این چرخ جفا پیشه به بیدادی
از دلش راحت وز تنش تن آسانی
هوش مصنوعی: این زندگی پر از سختی و بیعدالتی است، که در آن دل کسی آرام ندارد و جسمش هم راحتی ندارد.
دل پراندوهتر از نار پر از دانه
تن گدازندهتر از نال زمستانی
هوش مصنوعی: دل من از دانههای نار بیشتر غمگین است و از نالههای زمستانی دردناکتر.
داده آن صورت و آن هیکل آبادان
روی زی زشتی و آشفتن و ویرانی
هوش مصنوعی: آن چهره زیبا و آن بدن سالم و خوشساخت موهبتی است که به افرادی داده شده است تا در بین زشتیها و نابسامانیها بدرخشند و زیبایی را به نمایش بگذارند.
گشته چون برگ خزانی ز غم غربت
آن رخ روشن چون لالهٔ نعمانی
هوش مصنوعی: چشمهای زیبا و دلانگیز او به خاطر غم دوری و تنهایی مانند برگهای درختی در فصل پاییز پژمرده شده است.
روی بر تافته زو خویش چو بیگانه
دستگیریش نه جز رحمت یزدانی
هوش مصنوعی: در این بیت بیان شده که وقتی فردی از خود فاصله میگیرد و به نوعی بیگانه میشود، تنها رحمت خداست که میتواند به او کمک کند. به عبارت دیگر، در زمانهایی که انسان از مسیر خود دور میشود و احساس تنهایی میکند، تنها امیدش باید به رحمتی باشد که از جانب خداوند به او میرسد.
بیگناهی شده همواره برو دشمن
ترک و تازی و عراقی و خراسانی
هوش مصنوعی: بیگناهی همیشه به شما نسبت داده شده، حتی اگر دشمنان از قومهای مختلف مانند ترکان، تازیها، عراقیها و خراسانیها باشند.
بهنه جویان و جزین هیچ بهانه نه
که تو بد مذهبی و دشمن یارانی
هوش مصنوعی: کسانی که به دنبال عذر و بهانه هستند، بدانند که هیچ دلیلی وجود ندارد جز این که تو رفتار مناسبی نداری و در واقع دشمن دوستان خود شدهای.
چه سخن گویم من با سپه دیوان؟
نه مرا داد خداوند سلیمانی
هوش مصنوعی: من چه سخنی با سپاه دیوان بگویم؟ چرا که خداوند سلیمان را به من عطا نکرده است.
پیش نایند همی هیچ مگر کز دور
بانگ دارند همی چون سگ کهدانی
هوش مصنوعی: هیچکس به سوی او نمیآید مگر اینکه صدای او را از دور بشنود، همانطور که سگ به صدای صاحبش واکنش نشان میدهد.
از چنین خصم یکی دشت نیندیشم
به گه حجت، یارب تو همی دانی
هوش مصنوعی: از دشمنی مثل او در اینجا هیچ نگرانی ندارم، وقتی که زمان استدلال و دلیل کردن فرا میرسد، ای پروردگار، تو خود بهتر میدانی.
لیکن از عقل روا نیست که از دیوان
خویشتن را نکند مرد نگهبانی
هوش مصنوعی: اما از عقل صحیح این نیست که انسان از دیوان خود، نگهبانی نکند.
مرد هشیار سخندان چه سخن گوید
با گروهی همه چون غول بیابانی؟
هوش مصنوعی: مرد باهوش و آگاه چه کلامی میتواند با افرادی که مثل هیولاهای وحشی هستند، بزند؟
که بود حجت بیهوده سوی جاهل
پیش گوساله نشاید که قرانخوانی
هوش مصنوعی: اگر کسی دانش و آگاهی ندارد، نباید به او چیزی یاد داد، مانند اینکه قرآن خواندن در برابر بیخودان و نادانان بیفایده است.
نکند با سفها مرد سخن ضایع
نان جو را که دهد زیرهٔ کرمانی؟
هوش مصنوعی: آیا نباید با نادانان صحبت کنیم تا اینکه مثلاً از نان جو کم ارزشتر از آنچه زیره کرمانی است را به دست بیاوریم؟
آن همی گوید امروز مرا بد دین
که به جز نام نداند ز مسلمانی
هوش مصنوعی: این شخص امروز به من میگوید که من دیندار نیستم، زیرا او فقط نام مسلمان را میداند و از اصول واقعی دین اطلاعی ندارد.
ای نهاده بر سر اندر کله دعوی
جانت پنهان شده در قرطه نادانی
هوش مصنوعی: ای که بر سر خود تاجی نهادهای، ادعای جانت در لایهای از نادانی پنهان شده است.
به که باید گرویدن زپس ازاحمد؟
چیست نزد تو برین حجتبرهانی؟
هوش مصنوعی: به چه کسی باید ایمان آورد بعد از پیامبر احمد؟ چه چیزی در نظر تو به عنوان دلیل و مدرکی قوی وجود دارد؟
تو چه دانی که بود آنکه خر لنگت
تو همی براثر استر او رانی؟
هوش مصنوعی: تو از کجا میدانی چه کسی باعث میشود که الاغ لنگتو حرکت کند و تو آن را بر اسب او میرانید؟
چون تو بدبخت فضولی نه چو گمراهان
انده جهل خوری و غم حیرانی
هوش مصنوعی: وقتی تو به دنبال سرنوشت خود نیستی و فقط درگیر حسادت و فضولی هستی، مانند انسانهای گمراه و نادان غم و ترس را تجربه خواهی کرد.
سخت بی پشت بوند و ضعفا قومی
که تو پشت و سپه و قوت ایشانی
هوش مصنوعی: افرادی که پشتوانه و قدرت ندارند، بیپناه و ضعیف خواهند ماند، در حالی که تو خود پشتوانه و قوتی برای آنها هستی.
چون نکوشی که بپوشی شکم و عورت
دیگران را چه دهی خیره گریبانی؟
هوش مصنوعی: اگر تلاش نکنی که خود را از دید دیگران پنهان کنی، چگونه انتظار داری که دیگران نیز عیبها و نواقص تو را نپوشانند؟
گر کسی دیبا پوشد تو چرا نازی
چو خود اندر سلب ژنده و خلقانی؟
هوش مصنوعی: اگر کسی لباس فاخر بپوشد، تو چرا خود را با ظاهری ژنده و نازی غیرجذاب نشان میدهی؟
بر تن خویش تو را قرطه کرباسی
به چو بر خالت دیبای سپاهانی
هوش مصنوعی: بر بدن خود پارچهای زبر و خشن پوشیدهای، در حالی که بر چهرهات درخشش و زیبایی همچون پارچههای نرم و مجلل مشهدی وجود دارد.
فضل یاران نکند سود تو را فردا
چو پدید آید آن قوت پنهانی
هوش مصنوعی: اگر در زمانی که نیاز به یاری دیگران داری، به کمک دوستانت دلخوش باشی، نباید انتظار داشته باشی که فردا خوشبختی و یاری به سراغت بیاید، زیرا آن زبانی که در دل پنهان است، در آینده خود را نشان خواهد داد.
هیچ از آن فضل ندادند تو را بهری
یا سزاوار ندیدندت و ارزانی
هوش مصنوعی: هیچکدام از آن لطف و بزرگی به تو داده نشد؛ یا به این خاطر که شایستهاش نمیدانستند یا اینکه ارزانتر از آن بودی که ارزانیاش کنند.
پیش من چون بنجنبدت زبان هرگز؟
خیره پیش ضعفا ریش همی لانی
هوش مصنوعی: چرا زبانت را در حضور من به حرکت در میآوری؟ تو که حتی در برابر ضعیفان هم خود را پایین میکشی.
خرداومند سخندان بهتو برخندد
چو مر آن بیخردان را تو بگریانی
هوش مصنوعی: اگر انسان خردمند و دانا باشد، وقتی به تو مینگرد و تو را میبیند، لبخند میزند؛ چون تو آن بیخردان را که نمیفهمند، به گریه میاندازی.
گر تو را یاران زهاد وبزرگاناند
چون تو بر سیرت وبر سنت دیوانی؟
هوش مصنوعی: اگر دوستان و یاران تو از زهاد و بزرگان هستند، پس چرا تو بر شیوه و رفتار دیوانگی خود ادامه میدهی؟
سیرت راهزنان داری لیکن تو
جز که بستان و زر و ضیعت نستانی
هوش مصنوعی: تو مانند راهزنان رفتاری داری، اما فقط به دنبال غارت باغها و طلا و ثروت دیگران هستی.
روز با روزه و با ناله و تسبیحی
شب با مطرب و با باده ریحانی
هوش مصنوعی: روزها را با روزه، ناله و ذکر گذرانده و شبها را با موسیقی و بادهای خوش بگذرانیم.
باده پخته حلال است به نزد تو
که تو بر مذهب بو یوسف و نعمانی
هوش مصنوعی: شراب جاودانی نزد تو مجاز است، زیرا تو به روش و سیرهای از یوسف و نعمان عمل میکنی.
کتب حیلت چون آب ز بر داری
مفتی بلخو نیشابور و هری زانی
هوش مصنوعی: وقتی که نقشهها و تدبیرهای تو مانند آب از کنارت میگذرد، خود را با تحصیلات و دانستههای عالمان بلخ، نیشابور و هری مقایسه کن.
بر کسی چون ز قضا سخت شود بندی
تو مر آن را به یکی نکته بگردانی
هوش مصنوعی: وقتی بر کسی اتفاقی سخت بیفتد، تو میتوانی آن را به یک نکته یا درس عبرتی تبدیل کنی.
با چنین حکم مخالف که همی بینی
تو فرومایه پدرزاده شیطانی
هوش مصنوعی: ای کسی که بر این کار ناهمانگی میکنی، تو فرزند ناپاکی هستی که از شیطان نشأت گرفتهای.
تا به گفتاری پربار یکی نخلی
چون به فعل آئی پرخار مغیلانی
هوش مصنوعی: اگر بتوانی سخن باارزشی بگویی، مانند درخت نخل، که وقتی به بار میآید، میوهای پربار و خوشمزه دارد، پس ارزشمند هستی.
من از استاد تو دیو و ز تو بیزارم
گفتم اینک سخن کوته و پایانی
هوش مصنوعی: من از معلم تو بدیها را آموختهام و از تو هم دوری میکنم. حالا گفتم که اینجا حرفم را کوتاه و تمام میکنم.
روی زی حضرت آل نبی آوردم
تا بدادند مرا نعمت دوجهانی
هوش مصنوعی: من به احترام و زیبایی چهرهی اهل بیت پیامبر مراجعه کردم تا به من نعمتهای دو جهان را عطا کنند.
اگر او خانه و از اهل جدا ماندم
جفت گشتهستم با حکمت لقمانی
هوش مصنوعی: اگر او از خانوادهاش جدا شده و در جای دیگری زندگی میکند، من به نوعی به دانایی و خرد لقمان رسیدم.
پیش داعی من امروز چو افسانه است
حکمت ثابت بن قرهٔ حرانی
هوش مصنوعی: امروز، دعوت من مانند یک داستان به نظر میرسد، در حالی که حکمت ثابت بن قرهٔ حرانی مشخص و روشن است.
داغ مستنصر بالله نهادهستم
بر برو سینه و بر پهنهٔ پیشانی
هوش مصنوعی: من بر سینه و پیشانیام نشانهای از عشق به مستنصر بالله گذاشتهام.
آن خداوند که صد شکر کند قیصر
گر به باب الذهب آردش به دربانی
هوش مصنوعی: اگر قیصر هم شکرگذار باشد و در برابر دربانی که به او خدمت میکند، وارد درگاه طلا شود، باید برای آن خداوند که به او نعمت داده، صد بار شکرگزاری کند.
فضل دارد چو فلک بر زمی از فخرش
سنگ درگاهش بر لعل بدخشانی
هوش مصنوعی: سخن از آن است که آسمان به خاطر شرف و بزرگیاش، زمین را مورد لطف قرار میدهد و به همین خاطر، سنگهایی که بر درگاهش قرار دارند، برتر و ارزشمندتر از لعلهای درخشان به نظر میرسند.
میرزاده است و ملک زاده به درگاهش
بسی از رازی وز خانه و سامانی
هوش مصنوعی: میرزاده و کسی که از خانوادههای اصلی و با نفوذ است، در درگاه او بسیاری از رازها و اسرار و همچنین مسائل خانوادگی و مدیریتی وجود دارد.
که بدان حضرت جدان و نیاکانشان
پیش ازین آمده بودند به مهمانی
هوش مصنوعی: پدربزرگها و اجداد آنها پیش از این، به مهمانی آمده بودند.
این چنین احسان بر خلق کرا باشد
جز کسی را که ندارد ز جهان ثانی؟
هوش مصنوعی: این کار نیکو و کمک به مردم را چه کسی میتواند انجام دهد، جز کسی که از دنیا و مسائل آن دل بکند و به فکر دیگران باشد؟
ای به ترکیب شریف تو شده حاصل
غرض ایزدی از عالم جسمانی
هوش مصنوعی: تو با زیبایی و ترکیب و صفات شریفت، حاصل خواست و اراده الهی از دنیای مادی هستی.
نور از اقبال و ز سلطان تو میجوید
چون بتابد ز شرف کوکب سرطانی
هوش مصنوعی: نور به خاطر خوشبختی و از سوی تو میتابد، چون که زمانی که ستارهی سرطانی در اوج خود قرار گیرد، درخشش بیشتری دارد.
آنکه عاصی شد مر جد تو آدم را
چون تو را دید بسی خورد پشیمانی
هوش مصنوعی: کسی که از دستورات آدم سرپیچی کرد، وقتی تو را دید، بسیار پشیمان شد.
گر بدو بنگری امروز یکی لحظت
طاعتی گردد و بیچاره و فرمانی
هوش مصنوعی: اگر امروز به او نگاه کنی، لحظهای از دیانت و بندگی برایت ایجاد میشود و در عین حال احساس ناتوانی و بیقدرتی نیز میکنی.
گیتی امید به اقبال تو میدارد
که ازو گرد به شمشیر بیوشانی
هوش مصنوعی: جهان به آیندهای روشن و خوشبینانه نگاه میکند، زیرا تو میتوانی با قوت خود آن را تغییر دهی و به سوی پیروزی برانی.
چو بدو بنگری آنگاه به صلح آید
این خلاف از همه آفاق و پریشانی
هوش مصنوعی: وقتی به او نگاه کنی، در آن زمان به صلح میرسی و این ناهنجاری و آشفتگی از همه جا پایان مییابد.
چو به بغداد فروآئی پیش آرد
دیو عباسی فرزند به قربانی
هوش مصنوعی: وقتی به بغداد بروی، دیو عباسی، فرزند، را میبینی که به عنوان قربانی پیش تو میآید.
سنگ یمگان دره زی من رهی طاعت
فضلها دارد بر لولوی عمانی
هوش مصنوعی: سنگهای یمگان دره، به من راهی نشان میدهند که بر لولوی عمانی، که نماد قدرت و سلطه است، برتری دارد. به عبارت دیگر، ظاهراً وجود این سنگها و زیباییهای طبیعی، نشاندهندهای از اطاعت و تقدیر است که برای مدح و ستایش فضل و ویژگیهای برجسته آنها به کار میرود.
نعمت عالم باقی چو مرا دادی
چه براندیشم ازاین بی مزهٔ فانی؟
هوش مصنوعی: وقتی تو نعمت های پایدار و ارزشمندی به من عطا کردی، چرا باید به این چیزهای بیارزش و زودگذر فکر کنم؟