گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۰

ناید هگرز از این یله گو باره
جز درد و رنج عاقل بیچاره
از سنگ خاره رنج بود حاصل
بی‌عقل مرد سنگ بود خاره
هرگز کس آن ندید که من دیدم
زین بی‌شبان رمه یله گوباره
تا پر خمار بود سرم یکسر
مشفق بدند برمن و غمخواره
واکنون که هشیار شدم، برمن
گشتند مار و کژدم جراره
زیرا که بر پلاس نه خوب آید
بر دوخته ز شوشتری پاره
از عامه خاص هست بسی بتر
زین صعبتر چه باشد پتیاره؟
چون نار پاره پاره شود حاکم
گر حکم کرد باید بی‌پاره
دزدی است آشکاره که نستاند
جز باغ و حایط و رزو ابکاره
ور ساره دادخواه بدو آید
جز خاکسار ازو نرهد ساره
در بلخ ایمن‌اند ز هر شری
می‌خوار و دزد و لوطی و زن‌باره
ور دوستدار آل رسولی تو
چون من ز خاندان شوی آواره
زیشان برست گبر و بشد یک‌سو
بر دوخته رگو به کتف ساره
رست او بدان رگو و نرستم من
بر سر نهاده هژده گزی شاره
پس حیلتی ندیدم جز کندن
از خان و مان خویش به یکباره
چون شور و جنگ را نبود آلت
حیلت گریز باشد ناچاره
آزاد و بنده و پسر و دختر
پیر و جوان و طفل ز گاواره
بر دوستی عترت پیغمبر
کردندمان نشانهٔ بیغاره
هرگز چنین گروه نزاید نیز
این گنده پیر دهر ستمگاره
آن روزگار شد که حکیمان را
توفیق تاج بود و خرد یاره
ناگاه باد دنیا مر دین را
در چه فگند از سر پرواره
گیتی یکی درخت بد و مردم
او را به سان زیتون همواره
رفته‌است پاک روغن از این زیتون
جز دانه نیست مانده و کنجاره
امروز کوفتم به پی آنک او دی
می‌داشت طاعتم به سر و تاره
سودی نداردت چو فراشوبد
بدخو زمانه، خواهش و نه زاره
روزی به سان پیرزنی زنگی
آردت روی پیش چو هر کاره
روزی چو تازه دخترکی باشد
رخساره گونه داده به غنجاره
دریاست این جهان و درو گردان
این خلق همچو زبزب و طیاره
بر دین سپاه جهل کمین دارد
با تیغ و تیر و جوشن آن کاره
از جنگ جهل چونکه نمی‌ترسی
وز عقل گرد خود نکشی باره؟

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیلن (مضارع مسدس اخرب مکفوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ناید هگرز از این یله گو باره
جز درد و رنج عاقل بیچاره
هوش مصنوعی: اگر کسی به راحتی و بدون دغدغه زندگی کند، تنها عذاب و رنج به همراه خواهد داشت و این موضوع عاقلان را نیز به زحمت می‌اندازد.
از سنگ خاره رنج بود حاصل
بی‌عقل مرد سنگ بود خاره
هوش مصنوعی: در زندگی، سختی‌ها و مشکلاتی که به خاطر نادانی فرد به وجود می‌آید، می‌تواند نتیجه‌ای تلخ و ناگواری داشته باشد. اگر انسان درک و عقل کافی نداشته باشد، مانند سنگی سخت و بی‌خاصیت خواهد بود که نمی‌تواند از رنج‌هایش بهره‌ای بگیرد.
هرگز کس آن ندید که من دیدم
زین بی‌شبان رمه یله گوباره
هوش مصنوعی: هیچ‌کس تا به حال چیزی را که من در این بیابان بی‌پایان دیدم، ندیده است.
تا پر خمار بود سرم یکسر
مشفق بدند برمن و غمخواره
هوش مصنوعی: در زمانی که ذهنم در حالت گیجی و خواب‌آلودگی بود، افرادی مهربان و دل‌سوز به من محبت می‌کردند و از من مراقبت می‌کردند.
واکنون که هشیار شدم، برمن
گشتند مار و کژدم جراره
هوش مصنوعی: حالا که بیدار و آگاه شدم، دشمنان و خطراتی مثل مار و کژدم بر من هجوم آورده‌اند.
زیرا که بر پلاس نه خوب آید
بر دوخته ز شوشتری پاره
هوش مصنوعی: زیرا که پارچه کهنه بر دوختنی از جنس خوب و باکیفیت، زیبایی ندارد.
از عامه خاص هست بسی بتر
زین صعبتر چه باشد پتیاره؟
هوش مصنوعی: در میان مردم، افرادی که ظاهراً معمولی به نظر می‌رسند، می‌توانند از کسانی که به عنوان خاص و ممتاز شناخته می‌شوند، خطرناک‌تر باشند. در واقع، برآوردن مشکلات از سمت این افراد ممکن است دشوارتر باشد.
چون نار پاره پاره شود حاکم
گر حکم کرد باید بی‌پاره
هوش مصنوعی: وقتی که آتش زبانه بکشد و شعله‌ور شود، اگر حاکم دستوری صادر کرد، باید بدون هیچ تردیدی آن را اجرا کرد.
دزدی است آشکاره که نستاند
جز باغ و حایط و رزو ابکاره
هوش مصنوعی: این دختر با دزدی واضح و روشن، فقط از باغ و زمین و میوه‌های تازه برمی‌دارد.
ور ساره دادخواه بدو آید
جز خاکسار ازو نرهد ساره
هوش مصنوعی: اگر ساره به سراغ او بیاید، هیچ کس جز خاکسار از او نترسد.
در بلخ ایمن‌اند ز هر شری
می‌خوار و دزد و لوطی و زن‌باره
هوش مصنوعی: در بلخ مردم از هر گونه خطر و شروری در امان هستند، چه از می‌خواران و چه از دزدان و افراد بدرفتار.
ور دوستدار آل رسولی تو
چون من ز خاندان شوی آواره
هوش مصنوعی: اگر تو به اندازه من، از خانواده پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) محبت داری، مانند من از این خاندان جدا خواهی شد.
زیشان برست گبر و بشد یک‌سو
بر دوخته رگو به کتف ساره
هوش مصنوعی: از آن‌ها، یک زرتشتی (گبر) به سمت دیگر رفت و با دقت و توجه، نگاهی به ساره انداخت.
رست او بدان رگو و نرستم من
بر سر نهاده هژده گزی شاره
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که او در دنیای بالاتر و دشوارتر رستگار شده است، در حالی که من با کمال و اراده‌ام در مسیری سخت و پر از چالش‌ها قرار دارم.
پس حیلتی ندیدم جز کندن
از خان و مان خویش به یکباره
هوش مصنوعی: پس چاره‌ای جز ترک ناگهانی خانه و زندگی‌ام ندیدم.
چون شور و جنگ را نبود آلت
حیلت گریز باشد ناچاره
هوش مصنوعی: زمانی که ابزار و وسایل لازم برای فرار و دوری از شور و جنگ وجود نداشته باشد، فرد ناچار است با آن وضعیت مواجه شود.
آزاد و بنده و پسر و دختر
پیر و جوان و طفل ز گاواره
هوش مصنوعی: همه افراد، چه آزاد و چه بنده، چه پسر و چه دختر، در هر سنی که باشند، از ابتدا تا انتها، در یک مسیر مشترک قرار دارند.
بر دوستی عترت پیغمبر
کردندمان نشانهٔ بیغاره
هوش مصنوعی: ما به دوستی اهل بیت پیامبر (علیه‌السلام) معروف شده‌ایم و این نشانی است بر اینکه ما از کسانی نیستیم که به بیگانگان وابسته باشیم.
هرگز چنین گروه نزاید نیز
این گنده پیر دهر ستمگاره
هوش مصنوعی: هرگز چنین گروهی از این پیر سالخورده و ستمگر زمانه به وجود نخواهد آمد.
آن روزگار شد که حکیمان را
توفیق تاج بود و خرد یاره
هوش مصنوعی: در آن زمان، حکیمان به موفقیتی دست یافتند که برتری و عظمت را به همراه داشت و عقل و خرد به عنوان یاورشان بود.
ناگاه باد دنیا مر دین را
در چه فگند از سر پرواره
هوش مصنوعی: به طور ناگهانی، باد دنیا دین را به کجا پرتاب کرد و از سر پرنده‌ای دور کرد.
گیتی یکی درخت بد و مردم
او را به سان زیتون همواره
هوش مصنوعی: جهان مانند درختی است که مردم را می‌توان به زیتون تشبیه کرد، زیرا انسان‌ها در شرایطی خاص و سخت، همواره استقامت و تازگی خود را حفظ می‌کنند.
رفته‌است پاک روغن از این زیتون
جز دانه نیست مانده و کنجاره
هوش مصنوعی: روغن زیتون به‌طور کامل گرفته شده و تنها دانه‌ها و تکه‌های باقی‌مانده‌ای از آن مانده است.
امروز کوفتم به پی آنک او دی
می‌داشت طاعتم به سر و تاره
هوش مصنوعی: امروز با بی‌تابی به دنبال او آمده‌ام، زیرا او دیروز برایم حالتی ناب و خاص به وجود آورد.
سودی نداردت چو فراشوبد
بدخو زمانه، خواهش و نه زاره
هوش مصنوعی: اگر زمانه بدجنس و آشفته باشد، هیچ فایده‌ای ندارد که از کسی چیزی بخواهی یا از او گله‌گزاری کنی.
روزی به سان پیرزنی زنگی
آردت روی پیش چو هر کاره
هوش مصنوعی: روزی به مانند یک زن پیر و لاغر بر هر کاری که انجام می‌دهی، روی تو تاثیر خواهد گذاشت.
روزی چو تازه دخترکی باشد
رخساره گونه داده به غنجاره
هوش مصنوعی: روزی دختری جوان و زیبا خواهد بود که چهره‌اش به دلربایی می‌درخشد و جذابیت خاصی دارد.
دریاست این جهان و درو گردان
این خلق همچو زبزب و طیاره
هوش مصنوعی: این جهان مانند دریاست و مردم در آن مانند پرندگان و حشرات در حال حرکت و چرخش هستند.
بر دین سپاه جهل کمین دارد
با تیغ و تیر و جوشن آن کاره
هوش مصنوعی: سپاه نادانی با شمشیر و تیر و زره بر دین حمله می‌کند و در کمین نشسته است.
از جنگ جهل چونکه نمی‌ترسی
وز عقل گرد خود نکشی باره؟
هوش مصنوعی: آیا از جنگ نادانی نمی‌ترسی و بار عقل را از دوشت برنمی‌داری؟

حاشیه ها

1397/04/12 23:07
اسفندیار

گوباره به معنی رمه و گله و نیز رمه ی گاو و خر آمده
یله گوباره یعنی رمه ی رها و وحشی
یکی از دشوارترین و البته زیباترین قصاید حکیم است